بلال بن رباح از زمره بردگانى بود که هنگام بعثت رسول خدا(ص)در مکه به سر مىبرد و بنا بر مشهور برده امیة بن خلفـیکى از سران مشرکینـبود و در خانه او به سر مىبرد.بلال همچون افراد بسیار دیگرى که از علایق مادى آسوده بودند با قلبىپاک و آزاد از هر گونه تعصب غلط و هواهاى نفسانى نور تابناک اسلام در دلش تابش کرده و دین حق را پذیرفته بود و مال و منالى نداشت تا ناچار باشد به خاطر حفظ آنها حقیقت را انکار کند.وى تحت شکنجه و آزار مشرکان و افراد قبیله«بنى جمح»که در آنان زندگى مىکرد قرار گرفت،ابن هشام نقل کرده که امیة بن خلف روزها هنگام ظهر که مىشد او را از خانه بیرون مىبرد و روى سنگهاى داغ و تفدیده مکه مىخواباند و سنگ بزرگى روى سینهاش مىگذارد و بدو مىگفت:به خدا سوگند به همین حال خواهى بود تا بمیرى و یا از خداى محمد دست بردارى و لات و عزى را پرستش کنى.بلال در همان حال که بود مىگفت:أحد...أحد...(خداى من یکى است).
روزى ورقة بن نوفل(پسر عموى خدیجه)بر او بگذشت و بلال را دید که شکنجهاش مىدهند و او در همان حال مىگوید:أحد...أحد...ورقه نیز گفت:أحد...أحد...به خدا سوگند اى بلال که خدا یکى است...آن گاه به امیة بن خلف و افراد دیگر قبیله بنى جمح که او را شکنجه مىکردند رو کرده گفت:به خدا سوگند اگر او را به این حال بکشید من قبرش را زیارتگاه مقدسى قرار خواهم داد و بدان تبرک مىجویم.در کتاب اسد الغابة داستان شکنجه او به وسیله ابى جهل نیز آمده است.
بلال به همین وضع دشوار و اسفناک به سر مىبرد تا آنکه رسول خدا(ص)او را خریدارى کرده و در راه خدا آزاد کرد،و در پارهاى از نقلها نیز آمده که ابو بکر او را از امیة بن خلف خریدارى کرد و آزاد ساخت،و ابن اثیر گفته:رسول خدا(ص)به ابو بکر فرمود:اگر چیزى داشتیم بلال را خریدارى مىکردیم!و ابو بکر پیش عباس بن عبد المطلب عموى رسول خدا(ص)رفته و جریان را بدو گفت،و عباس وسیله آزادى او را فراهم ساخته و از صاحبش که زنى از قبیله بنى جمح بود،او را خریدارى نمود.
بلال حبشى
- بازدید: 875