تولد فاطمه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

روزى جبرئيل بر پيامبر (صلى الله عليه و آله) نازل شد و عرض كرد: «خداى بزرگ، بر تو سلام فرستاده و امر فرمود كه چهل شبانه روز از خديجه دورى كنى و به عبادت مشغول باشى.» پيامبر (صلى الله عليه و آله) از آن روز به خانه نرفت و چهل شب تا صبح به عبادت مشغول بود و روزها روزه داشت. رسول خدا (صلى الله عليه و آله) عمار را نزد خديجه فرستاد و پيام داد: «به خانه نيامدنم به خاطر ستيز با تو نيست؛ تو همچنان نزد من گرامى و عزيز هستى. خداوند به من چنين امر فرموده و من از فرمان پروردگار اطاعت مى كنم. و او به مصالح داناترست. خديجه اى بانوى بزرگوار! خداوند هر روز چندين بار به وجود تو بر فرشتگان مى بالد. اينك شبها در خانه را ببند و در بستر آرام گير و در انتظار فرمان پروردگار جهان باش. كه من اين مدت را در خانه فاطمه بنت اسد [فاطمه بنت اسد همسر ابوطالب و مادر على عليه السلام بود وى زن عموى رسول خدا (صلى الله عليه و آله) بحساب مى آمد و از سن هشت سالگى حضرت محمد (صلى الله عليه و آله) در حكم مادرى مهربان براى وى بود.] بسر خواهم آورد.
خديجه به دستور پيامبر (ص) عمل كرد ولى از اندوه تنهايى و فراق پيامبر (ص) مى گريست. چهل روز گذشت. پيك وحى فرود آمد در حالى كه غذايى با خود از بهشت آورده بود. به فرمان خداوند پيامبر (صلى الله عليه و آله) با آن غذاى پاك بهشتى افطار كرد و شبانه روانه خانه شد، و همان شب نطفه پاك فاطمه (عليهاالسلام) منعقد گرديد. [بحارالانوار ج 16 ص 78.]
تكوين نطفه فاطمه (عليهاالسلام) از غذا يا ميوه بهشتى در بين شيعه و سنى امرى مشهور است. كه در روايات آن ميوه به، سيب، گلابى و... ذكر شده است. [مستدرك حاكم ج 1 ص 156] علل الشرايع ص 72 تاريخ بغداد ج 5 ص 87- ذخائر العقبى ص 44 در اغلب اين روايات تكوين نطفه فاطمه (ع)، از ميوه اى بهشتى كه در شب معراج رسول خدا (ص) از آن خورده ذكر شده بنابراين اگر بين اين روايات و روايت پيشين را كه نطفه فاطمه (ع) پس از چهل شب عبادت و چهل روز، روزه دارى منعقد شد جمع كنيم چنين نتيجه مى گيريم كه چه بسا در همان شب چهلم از عزلت، رسول خدا (ص) به معراج رفته و در بازگشت به منزل خديجه نطفه فاطمه (ع) منعقد گرديده است. و خدا داناتر است. .
دوران باردارى سپرى شد. هنگام ولادت فاطمه (عليهاالسلام) فرارسيد. خديجه از درد زايمان به خود مى پيچيد، به سراغ زنان قريش فرستاد تا به يارى اش آيند.
بجاى يارى به او پيام دادند: تو كه سخن ما را نشنيدى، و نصيحت ما را نپذيرفتى و با يتيمى تهيدست ازدواج كردى چگونه ياريت كنيم؟
از يارى آنان مأيوس شد و به يارى خداوند چشم دوخت، كه در نااميدى بسى اميد است. امدادهاى غيبى فرارسيد. زنانى از آسمان و حوريانى از بهشت به ياريش شتافتند و زهراى عزيز پا به عرصه گيتى نهاد. [امالى صدوق ص 476- دلائل الاماله ص 9- بحارالانوار ج 16 ص 79.]