مفهوم هويت
در فرهنگ معين آمده است: هويت يعني آنچه موجب شناسايي شخص باشد.[1] در فرهنگ عميد، هويت چنين تعريف شده است: هويت، يعني حقيقت شيء يا شخص كه مشتمل بر صفات جوهري او باشد.
هويت در لغت به معناي شخصيت، ذات، هستي و وجود است و از تركيب هو ساخته ميشود.[2] كراجر از صاحب نظران اين رشته در تعريف هويت مينويسد: هويت يعني توازن ميان خود و ديگران برقرار كردن[3] و در جاي ديگري آن را همچون يك مرحله در چرخه زندگي ميپندارد. در برخي از فرهنگها، هويت را مترادف با شخصيت و اصليت آوردهاند در حاليكه اين دو كاملا مترادف با يكديگر نيستند، هويت معنا و مفهومي گستردهتر از شخصيت دارد، زيرا شخصيت فقط در مورد انسان به كار ميرود و مورد استعمال براي غير انسان ندارد در حالي كه هويت، مفهوم عامي است كه انسان و غير انسان و از جمله شيء را نيز شامل ميشود.
هويت ديني
از نيازهاي فطري آدمي، گرايش به عشق و پرستش است، به اين معنا كه انسان مستقل از هر گونه يادگيري در درونش تمايل به عبادت و بندگي خدا را احساس ميكند. تجلي چنين احساس و تمايلي دراعمال و رفتار ديني آشكار ميگردد و به طور كلي رابطه آدمي و دين و نسبتي كه با آن پيدا ميكند، در مقوله هويت ديني قابل تبيين و توضيح است. و به گفته يكي از روانشناسان، هدف ايدئولوژي ايجاد تصويري در ذهن شخص است كه احساس فردي و جمعي هويت را در او تقويت نمايد.[4] بديهي است از پيامدهاي تكوين هويت ديني، احساس تعهد و مسئوليت در قبال ارزشها و باورهاي آن مكتب ميباشد. برخي از صاحب نظران، تعهد را به عنوان سنگ بناي هويت ديني تلقي مينمايند.
اهميت و ضرورت بحث هويت ديني
يكي از بحرانهاي عصر كنوني، احساس پوچي و سرگرداني و بيهدفي است؛ به همين دليل جنگ و خونريزي در جهان، هر روز افزايش مييابد.
مرحوم علامه محمد تقي جعفري در كتاب بن بست امروز بشر ميگويد: به ياد دارم اين مسأله را با يكي از انسانهاي دلسوز كه از عواطف انساني برخوردار و عمري را در فكر دفاع از آزاديهاي معقول و حقوق انسانها سپري كرده بود، مطرح كردم. او با استناد به از دست رفتن هويت انساني و ارزشهاي والاي انسان گفت: بگذار اين زمين كه فقط به صورت زرادخانه (براي انباشتن سلاح بيشتر) و قهوهخانه عيش و عشرت و پوچ گرايي و مبارزه با هر گونه عظمتهاي انساني در آمده است، هر چه زودتر از بين برود![5]
در هويت ديني ما، آنچه انسان را از پوچي خارج ميكند جهان بيني الهي است. انسان داراي عطشي است كه فقط با پيمودن راه خدا و رسيدن به وصال خدا فرو مينشيند. مذهب به آدمها ارزش ميدهد. قصد دارد آنها را از تهي بودن و بيهدفي و پوچي برهاند. اي انسان، تو گمان ميبري كه موجودي ناتوان و ضعيف هستي، در حالي كه نظام بزرگ جهان هستي در تو پنهان است؟![6]
دين الهي، بعد از اين كه براي انسانها ارزش قائل ميشود، ديدگاه روشني را هم تبيين ميكند و آن اين است كه: هدف زندگي، تكامل است و تكامل، صورت نميگيرد مگر با نزديك شدن به پروردگار كه آن هم با تقوا و عمل صالح امكان پذير است. به همين دليل، انسان ميداند كه كيست، از كجا آمده، در كجاست و به كجا ميرود. لذا يكي از آثار مهم هويت ديني، هدفمند كردن انسانهاست.
در كنار آن بايد مطرح كنيم كه يكي از مشكلات عصر كنوني، فشارهاي رواني است كه بعضي از آن، به عنوان طاعون قرن ياد ميكنند كه به طور كلي ميتوانيم بگوييم كه بررسيهاي انجام شده نشانگر آن است كه عمل به تعاليم دين، در كاهش اضطراب، فشار رواني، افسردگي و بحرانهاي شخصيتي، بسيار مؤثر است.[7] پس چه چيز بهتر از دين و چه هويتي كارگشاتر از هويت ديني؟
هويت ديني بهترين هويت
هر كدام از هويتها كه بتواند انسان را از بحرانهاي زندگي نجات دهد و او را از سرگرداني برهاند تا او در وجودش اختلال هويت احساس نكند بهترين هويت است از اين رو بهترين هويتي كه مورد تأييد انديشمندان جامعه ما است، هويت ديني است. زيرا كه هويت ديني، انسان را به منبع و پشتوانهاي متصل ميكند كه از بالاترين ثبات برخوردار است و علاوه بر آن به جاودانه بودن انسان اشاره دارد، جلوهاي زيبا به او ميدهد و راههاي رسيدن به كمال را براي او بيان مينمايد.
به طور كلي دين و مذهب به آدمي بها و ارزش داده او را جانشين خداوند در زمين معرفي ميكند و به او ميآموزد كه در مواقع مختلف زندگي چه كار كند، هدفش براي زندگي چه باشد و چگونه ميتواند به هدف نهايي خود برسد.
بنيامين راش (روان پزشك معروف آمريكايي) ميگويد: دين، آن قدر براي پرورش و سلامت روح آدمي اهميت دارد كه هوا براي تنفس.[8]
جامعهاي كه در آن دين و مذهب جامع و كامل حاكم نباشد و يا مردم به هويت ديني خود بياعتنا باشند دچار سقوط اخلاقي ميشوند و در آن ناهنجاريها سير صعودي به خود ميگيرند.
اخلاق نيز زماني رشد ميكند كه هويت ديني و مذهبي در وجود ما به طور واقعي شكل بگيرد. در واقع ميتوان گفت كه اخلاق، ميوه درختي است به نام دين كه با رشد درخت، ميوههاي بيشتري به ثمر مينشيند.
يكي از راههايي كه ما را به اين نتيجه (كارآمدي دين در زندگي) ميرساند، تفكر و انديشه درباره دين و فوايد آن است كه قرآن مجيد نيز ما را به اين تفكر رهنمون مينمايد.[9]
مهم ترين آثار هويت ديني
الف) پاسخ به پرسشهاي بنيادين
اولين و مهمترين دستاورد هويت ديني پاسخ به پرسشهاي بنيادين و اساسي آدمي است. زيرا كه دين پاسخ هاي قانع كننده اي براي پرسش هاي عميق انسان همچون من كيستم؟ و من به كجا تعلق دارم؟ و من به كجا ميروم؟ و... دارد. كليت زندگي به وسيله دين براي انسانها قابل تحليل و بررسي است و حتي دين غايت حركت آدمي را به سوي خدا، تكامل معنوي معرفي مي نمايد و او را جانشين خداوند در زمين تلقي مي كند. لذا هويت ديني، توانايي آن را دارد كه فلسفه ارضا كننده حياتي را براي بشر تنظيم، تدوين و ارائه نمايد.
ب) رويكرد مثبت به آينده
احراز هويت ديني براي افراد جامعه و به خصوص نسل جوان، به منزله تقويت روحيه اميدواري و نشاط براي آيندهاي بهتر است. زيرا از جلوههاي دين مبين اسلام، انتظار حكومت جهاني حضرت مهدي(عليهالسلام) است، نسلي كه منتظر است در حقيقت به فردايي اميدوار مي باشد كه به مراتب بهتر از امروز است. علاوه بر اين قومي كه انتظار مصلحي را ميكشند بايد صالح باشند.
امام خميني(ره) در معرفي يكي از ترفندهاي جهان استكبار ميفرمايند:از توطئههاي مهمي كه در قرن اخير خصوصا در دهههاي معاصر به ويژه پس از پيروزي انقلاب، آشكارا به چشم ميخورد، تبليغات دامنه دار با ابعاد مختلف براي مأيوس نمودن ملتها، به خصوص ملت فداكار ايران، از اسلام است. گاهي ناشيانه و با صراحت به اينكه احكام اسلام كه هزار و چهارصد سال قبل وضع شده است، نميتواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند يا آنكه اسلام يك دين ارتجاعي است و با هر نوآوري و مظاهر تمدن مخالف است و در عصر حاضر نميشود كشورها از تمدن جهاني و مظاهر آن كناره گيرند.[10]
ج) زمينهسازي براي هويت تمدني
رابطه اديان و تمدنها يكي از مباحث مهم و تعيين كننده در ميان تاريخ نگاران و تمدن شناسان است و به قول انديشمندان، اديان بزرگ، شالودههايي است كه تمدنهاي بزرگ بر آن بنا شدهاند.
وايتهد ميگويد: مسلمانان، خود متمدن گشتند و دانش و ادب و فرهنگ را از سقوط قطعي نجات دادند.[11] براي واضح شدن اين مطلب كافي است به اين نكته توجه كنيم كه طبيعت جاهلي عرب با ظهور اسلام، به طبيعت تمدن خواه، مبدل شد.
امام خميني(ره) نيز پيرامون رابطه دين و تمدن ميفرمايند: اسلامي كه بيشترين تأكيد خود را بر انديشه و فكر قرار داده است و انسان را به باز داري از همه خرافات و اسارت قدرتهاي ارتجاعي و ضد انساني دعوت ميكند چگونه ممكن است با تمدن و پيشرفت و نوآوريهاي مفيد بشر كه حاصل تجربههاي اوست، سازگار نباشد.[12]
درجايي ديگر ضمن پذيرش تمدن جديد، معيار عدم وابستگي را نيز با صراحت مطرح ميكند و ميفرمايد: اسلام همه ترقيات و همه صنعتها را قبول دارد، با تباهيها مخالف است، با آن چيزهايي كه تباه ميكند جوانهاي ما را، مملكت ما را، با آنها مخالف است. اما با همه ترقيات همه تمدنها موافق است، اسلام وابستگي شما را و ما خودمان را به ديگران منكر است.[13]
لذا ميتوان بر اين مبنا نتيجه گرفت كه در صورت تكوين هويت ديني براي افراد زمينههاي هويت تمدني نيز مهيا خواهد شد.
د. مقبوليت اجتماعي
دينداري، نه تنها پاسخ به يك نياز فطري است بلكه بر پذيرش اجتماعي نيز اثر گذار است. زيرا فطرتهاي پاك و زلال و خدايي، آنهايي را كه موحد و خداجويند بيش از ديگران، مورد اعتماد ميدانند، هر چند خود به دلايل آن آگاه نباشند در روايتي آمده است كه آن كس كه رابطه خود را با خدا اصلاح كند، خداوند رابطهاش را با ديگران اصلاح خواهد نمود.[14]
امام(ره) نيز در تأييد همين معنا ميگويد: مسأله، آگاهي و بيداري سياسي مردم و هويت اسلامي آنها و معيارهاي اسلامي است. هر كس بر اساس اين معيارهاي اسلامي با مردم حركت كند، مورد قبول و محبوبيت مردم خواهد بود.[15]
هـ . معنا بخشيدن به جهان
ويليام جيمز ميگويد: قيافه دنيا در نظر مردم با ايمان فرق ميكند. مردم مذهبي به طور كلي قبول دارند كه هر واقعه و امري كه به زندگي آنها ارتباط دارد به نظرشان انعكاسي از مشيت الهي است و اين مشيت الهي كه از نظرها پنهان است، در نمازها و دعاها به شدت مشهود است. اگر نيرويي براي تحمل پيشامدها لازم باشد، در اثر دعا و نماز به دست ميآيد.[16]
در حقيقت بايد اذعان كرد كه پيوند انسان و دين در عاليترين تجلي آن، موجب احساس همدلي و يگانگي با جهان هستي ميشود. چنين فردي با طبيعت زيبا، كوهها و درهها و ستارگان درخشان آسمان، احساس خويشاوندي ميكند و زبان حال وي در اين بيت خلاصه ميشود:
به جهان خرم از آنم كه جهان خرم از اوست
عاشقم بر همه عالم كه همه عالم از اوست
و. وحدت اعتقادي
برنادر ليويس، معتقد است كه در جهان اسلام در موارد اضطرار، مسلمانان، بارها اين تمايل را نشان دادهاند كه در قالب يك وحدت ديني، هويت بنيادين و ايمان خود را بازيابند. يعني هويتي كه نه با معيارهاي قومي يا سرزميني، بلكه به وسيله اسلام، تعريف شده باشد.
ژيل كپل نيز بر اهميت موضوع هويت تأكيد ميكند و ميگويد: اسلامي شدن دوباره از سطوح پايين اجتماع، اولين و مهمترين راه بازسازي هويت در جهاني است كه معناي خود را از دست داده و بيشكل و بيگانه شده است.[17]
امام خميني(ره) نيز بارها در سخنرانيهايشان وحدت عامه مردم را مهمترين عامل پيروزي انقلاب شكوهمند اسلامي ايران بيان ميكردند و ميفرمودند: روي موازين عادي، بايد يك يورش، ما از بين رفته باشيم، لكن قدرت ايمان پشتيباني خداي تبارك و تعالي، اتكال به ولي عصر(سلام الله عليه) شما را پيروز كرد. برادران من از ياد نبريد اين رمز پيروزي را، اين وحدت كلمهاي كه در تمام اقشار ايران پيدا شد، معجزه بود. كسي نميتواند اين را ايجاد كند. اين معجزه بود اين امر الهي بود، اين وحي الهي بود نه كار بشر؛ رمز پيروزي شما اول ايمان ثابت و بعد وحدت كلمه ، اين دو مطلب را حفظ كنيد.[18]
--------------------------------------------------------------------------------
[1]- فرهنگ معين: ج 4، ص 5228.
[2] - فرهنگ عميد: ص 1265.
[3] - مجله حديث زندگي: شماره 2 (سال سوم)، ص 96.
[4] - مكاتب و نظريهها در روانشناسي شخصيت: ص 67.
[5] - بن بست امروز بشر: ص 59.
[6] - هويت يابي جوانان: ص 22.
[7] - ر.ك: مقالات اولين همايش دين و بهداشت رواني.
[8] - تأثير باورهاي مذهبي بر بهداشت رواني انسان: ص 38.
[9] - ر.ك: سوره بقره، آيه 170.
[10] - حديث ماندگانر (شرح وصيت نامه سياسي ـ الهي امام خميني(ره)): ص 268.
[11] - سرگذشت انديشهها: ص 245.
[12] - نوسازي جامعه از ديدگاه امام خميني(ره): ص 128.
[13] - همان منبع: ص 129.
[14] - نهج البلاغه (صبحي صالح): ص 551.
[15] - نوسازي جامعه از ديدگاه امام خميني(ره): ص 190.
[16] - دين و روان: ص 168.
[17] - برخورد تمدنها و بازسازي نظم جهاني: ص 153.
[18] - آئين انقلاب اسلامي: ص 168.