اشرف آشورى
دیار فضه
فضه در دامنه رشته کوههای سرخ و برافراشته نوبه در شرق آفریقا به دنیا آمد. این رشتهکوهها در جنوب مصر، مناطق وسیعی را شامل میشود و گرداگردش را شهرهای مختلفی احاطه کردهاند. کوه معروف نوبه نیز با قامتی راست و سینهای سرخ در جزیره حواب واقع شده است. مناطق نوبهای سرزمین مظلومیتهاست. عوامل طبیعی از قبیل رنگ پوست، فقر، گرمای شدید و کمغذایی، طمع انسانفروشهای بیرحم و سودجو را برمیانگیخت. از این روی کودکان این سرزمین از خردسالی با اسارت دلخراش پدران و مادران جوان خویش روبرو بودند و گاه خود نیز طعمه آدمفروشان میشدند.
فضه کیست؟
صورتی گندمگون و نمکین داشت، گرم و شیرین سخن میگفت. چهرهای مهربان، قلبی غمخوار، قریحهای دلپذیر و ذوقی ظریف داشت. استعدادهای شگرفی که از خود نشان میداد، از نسب و اصالت ویژهاش حکایت میکرد. از این روی ابنحجر او را دختر یکی از ملوک هند یا حبشه دانسته است. نخستین بار در دوران اولیه بعد از هجرت رسول اکرم(ص) به مدینه، از این بانوی پرهیزکار در کتب تاریخ نام برده شده است. به نظر میرسد، تا آن تاریخ جنگی بین مسلمانان و سایر کشورها رخ نداد. از طرفی در همین دوره کنیزهای دیگری از نوبه در مدینه به خدمت اشتغال داشتند. از جمله عایشه، حاطب و ... که هر یک کنیزی از نوبه در اخیتار داشتند. بنابر این میتوان گفت: این گروه از کنیزها از نوبه و سرزمینهای اطراف، توسط تاجران برده جمعآوری و به مناطق داخلی عربستان آورده شدند. و در جنگهای داخلی مسلمین و مشرکین به اسارت مسلمانان درآمدند.
لحظه حضور
انسانهای دلباخته از نقاط مختلف به عشق پیامبر و دیدار روی آخرین فرستاده خدا به مدینه میآمدند و چون مهر پیامبر جانشان را شعلهور میکرد، حاضر به ترک او نمیشدند آنان سرپناهی نداشتند و محتاج غذا و امکانات زندگی بودند. ناچار پیامبر اکرم(ص) بخشی از فعالیتهایش را برای تهیه حداقل امکانات مورد نیاز مهاجران غریب به کار میبرد. پیامبر آنان را در کنار مسجد جای داد و از غنایم و ... برای تامین نیازهایشان استفاده میکرد.
هر چند به تدریج وضع عمومی مردم مدینه بهتر میشد، اما مهاجران ساکن در صفه عموما در فقر بودند و همچنان به کمکهای مستقیم رسول خدا وابسته بودند. دلیل اصلی این امر نداشتن زمین و زراعت که سرمایه اصلی آن روز به شمار میرفت، بود. همین معضل اقتصادی مهاجران از مکه را نیز گرفتار کرده بود که با ایثار و همیاری انصار برطرف شد و اختلاف عمدهای در بین آنان به چشم نخورد. اما این همیاری در باره مهاجران غریب که بدون سر و صدا و تکتک وارد شهر میشدند، هرگز دیده نشد.
خانواده رسول گرامی خصوصا حضرت امیرمؤمنان علی و فاطمه زهرا(علیهم السلام) بر خلاف وضع عمومی با رنج و سختی امور خانه را اداره میکردند. تا آنجا که بر اساس نصوص تاریخی از شدت خستگی رنگ از رخسار دختر رسول خدا پریده، دستانش پینه بسته بود و هر روز بیشتر از قبل قوایش به تحلیل میرفت. گاه شب را با آسیاب کردن به صبح میرساند و علی(ع)، رنجور از زخم مشکی که تا شب بر دوش میکشید، به خانه میآمد و حسن و حسین را در آغوش کشیده، تا صبح از آنها پرستاری میکرد.
عزت نفس فاطمه(س) مانع از آن میشد که اعتراضی به وضع سخت زندگی کند، از این روی هر گاه پیامبر اکرم از حال و روزش سؤال میکرد، ابراز رضایت مینمود. تا اینکه روزی امیرمؤمنان از ورود عدهای اسیر به مدینه مطلع شد. بیدرنگ خود را به نزد فاطمه رساند و از آمدن اسیران خبر داد. آن دو لختی اندیشیدند. آنگاه فاطمه نزد پدر آمد. اما بی آنکه سخنی از نیاز بر زبان آورد، به خانه بازگشت. وقتی خود را در مقابل امیرمؤمنان دید، فرمود: از هیبت آن بزرگوار قدرت سخن گفتن از من گرفته شد.
این بار هر دو به حضور رسول خدا آمدند و علی(ع) رشته سخن را در دست گرفت. او از سختی کار خانه برای فاطمه(س) و کار بیرون برای خود حکایتها گفت و در نهایتخدمتکاری از رسول الله درخواست کرد. اشک در چشمان رسول خدا حلقه زد و فرمود: «یا فاطمه والذی بعثنی بالحق ان فی المسجد اربعماه رجل مالهم طعام و لاثیاب ولولا خشیتی خصله لاعطیتک ما سالتیا فاطمه انی لا ارید ان ینفک اجرک الی الجاریه و انی اخاف ان یخصمک علی بنابیطالب یوم القیمه بین یدی الله عزوجل اذا طلب حقه منک». مدتی بعد از این جریان آنگاه که وضع عمومی اصحاب صفه نیز بهتر شد آنگاه این اسیرها باید فروخته شود و درآمدش برای اصحاب صفه هزینه شود» آنگاه تسبیحات حضرت زهرا(س) را به فاطمه آموخت. روایتی دیگر حکایت از این دارد که; آنگاه که پیامبر درخواست آن دو را شنید از جای برخاست و خانه را ترک کرد. در همان حال آیهای نازل شد «و اما تعرض عنهم ابتغاء رحمه ربک ترجوها فقل لهم قولا میسورا»در پی نزول آیه پیامبر(ص) خدمتکاری از میان اسیران برگزید و به خانه فاطمه(س) فرستاد و نامش را فضه گذاشت. به این ترتیب فضه افتخار یاریرسانی به بهترین بانوی جهان رایافت.
صاحب کتاب «نخبه البیان فی تفضیل سیده النسوان» معتقد است که: اعطای خادمه به فاطمه زهرا(س) بعد از زمانی بوده که همه فقراء مدینه از جمله اصحاب صفه به تمکن مالی رسیده بودند او مینویسد:
و اما ما هو المعروف من انه کانت لفاطمه خادمه اسمها فضه قدوهبها النبی «صلی الله علیه و آله» لها فهذا انما کان اخیرا بعد ما کثر اولادها و زادت کلفتها علی ما قبل و کثرت الفتوح و المغانم و سلط الله رسوله علی من شاء من خیبر وبنی قریظه و النضیر و غیرهم و استرسلت الدنیا للمسلمین فارتفع الفقر و العناء عن اهل الصفه و ضعفاء المدینه اذ کان الرسول «صلی الله علیه و آله» یعطیهم من تلک الاموال فصاروا فی سعه و فضل من الله فمن سعه الله و فضله علی المسلمین فی ذاک الوقت وسع النبی «صلی الله علیه و آله» ایضا علی ابنته کما ورد عنه انه قال ان المؤمن یاخذ بادب الله تعالی وسع الله علیه استع و اذا امسک عنه امسک.»
آنچه که معروف است، فاطمه خادمهای داشت اسمش فضه بود و پیامبر به او بخشیده بود، این بعد از زمانی است که اولادش و کارهایش بیشتر از قبل شد. و پیروزی و غنایم افزونتر گشت. رسول خدا بر آنچه از خیبر و بنیقریظه و نضیر و غیر آن به دست آمد مسلط شد. و دنیا به مسلمانان رو کرد. فقر و عنا از اهل صفه و ضعفای مدینه روی برگرداند چهث رسول خدا از این اموال به آنها بخشید و آنان به وسعتی که خدا عنایت کرده بود، روی آوردند. پیامبر نیز بر دخترش در این وقت گشایش ایجاد کرد. (روایت کافی در باب کفایه عیال و توسع از کتاب زکاه از امام صادق از پیامبر) همانطور که از پیامبر وارد شده، مؤمن روش خدا را در پیش میگیرد وقتی خدا توسعه داد او نیز توسعه میدهد و آنگاه که امساک گزید او نیز امساک میکند.
امام صادق(ع) به نقل از امیرمؤمنان در این باره فرمود: «ان رسول الله(ص) اخدم فاطمه ابنته جاریه اسمها فضه النوبیه و کانت تشاطرها الخدمه» رسول خدا برای دخترش فاطمه خادمی استخدام کرد که اسمش فضه نوبیه بود و فاطمه(س) کارهای خانه را بین خود و او تقسیم میکرد.
آیا می دانید فضه کیست ؟
- بازدید: 1253