رفتار دو گونه امام حسن و امام حسين (عليه السلام ) در برابر بنى اميه

(زمان خواندن: 18 - 35 دقیقه)

از بحثهاى پيشين فلسفه صلح امام با معاويه دانسته شد، اما ممكن است اين سوال در ذهن بيايد كه چرا دو امام دو گونه عمل نمودند، اين پاسخ را بايد در شرائط زمانهاى آنان دانست كه عبارتند از:
1 - معاويه در دوران زمامدارى خود با حيله گرى سعى مى كرد به حكومتش رنگ شرعى و اسلامى دهد و ظواهر اسلام را حفظ كند، به علاوه او در حل و فصل امور و مقابله با مشكلات سياست فوق العاده ماهرانه اى داشت ، كه فرزندش يزيد فاقد آن بود، همين دو موضوع پيروزى قيام و شهادت در زمان حكومت وى را مورد ترديد قرار مى داد، و از اينرو مردم جنگ آن حضرت را با معاويه بيشتر يك اختلاف سياسى و كشمكش بر سر خلافت و حكومت به شمار مى آوردند، تا قيام حق در برابر باطل .
2 - از گفتار امام حسن عليه السلام دريافتيم ، كه جنگ امام حسن عليه السلام باعث شهادت ايشان نمى گرديد، بلكه او را اسير كرده و زنده زنده تحويل معاويه مى دادند يا به دست خود ايشان را به قتل مى رساندند، و در صورت شكست امام ، معاويه داراى قدرت مطلق مى گرديد، و تمام شهرها را از وجود شيعيان خالى مى كرد.
3 - يزيد جوانى ناپخته و شهوت پرست ، بى خبرند و خوشگذران بود، علنا مقدسات اسلامى را ريز پا گذارده و علنا شراب مى خورد از لحاظ سياسى آن قدر ناپخته بود كه قيافه اصلى حكومت بنى اميه كه دشمنى آشتى ناپذير با اسلام و بازگشت به دوران جاهليت و احياى رژيم اشرافى آن زمان بود، را كاملا به مردم نشان داد، اين امور عدم لياقت او را براى احراز مقام خلافت و رهبرى جامعه اسلامى روشن ساخت و مجوز خوبى براى انقلاب و واژگون ساختن چنين حكومتى را به دست داد.
4 - عامل مهم براى انقلاب امام حسين عليه السلام را بايد بيدارى افكار عمومى و افزايش نفوذ دعوت شيعيان پس از صلح امام حسن عليه السلام دانست ، تجاوز، مكرر معاويه به حقوق مسلمانان ، نقض پيمان صلح و بالاخره مسموم ساختن امام مجتبى عليه السلام مسائلى بود كه وجهه عمومى حكومت بنى اميه را بيش از پيش لكه دار ساخت و موقعيت آن را تضعيف نمود.
5 - يكى از مسائل مهم در اين بحث تفاوت ياران دو امام است ، ياران امام حسن عليه السلام قصد داشتند ايشان را زنده تحويل معاويه دهند، يا به فرمان او امام را به قتل رسانند و ياران امام در شب عاشورا به امام خود عرضه داشتند: به خدا سوگند، اگر بدانيم ، كه كشته مى شويم ، آنگاه ما را زنده مى كنند سپس مى كشند، و خاكسترمان را بر باد مى دهند، و اين كار را هفتاد بار تكرار مى كنند از تو جدا نخواهيم شد تا در حضورت جان بسپاريم .
در حقيقت اين دو برادر در دو رويه يك رسالت بودند، كه وظيفه و كار هر يك ، در جاى ، خود و در اوضاع و احوال خاص خود از نظر ايفاى رسالت و تحمل مشكلات ، و نيز از نظر فداكارى و از خودگذشتگى معادل و هموزن ديگرى بود.
شهادت آن حضرت 
به گفته بسيارى از مورخين آن حضرت با زهرى كه معاويه براى جعده همسر آن حضرت فرستاده بود به شهادت رسيد، معاويه به جعده وعده ازدواج با يزيد و دادن صدهزار درهم را داد، ولى پس از شهادت امام و درخواست جعده براى ازدواج با يزيد گفت : ما دوست داريم ، يزيد زنده بماند، و اگر او را دوست نمى داشتيم ، بنا به وعده هاى كه داده بوديم او را به عقدش در مى آورديم .
امام حسين عليه السلام پيكر برادرش را به همراه ديگر نزديكان ، تجهيز كرد، مردم براى تشييع سبط اكبر پيامبر به مدينه آمدند، پيكر امام را براى برگزارى ، نماز به مسجد بردند و امام حسين عليه السلام بر آن نمازگزارد، آنگاه جنازه حضرت را نزديك قبر پيامبر بردند تا با جدش تجديد عهد كرده و در جوار آن حضرت او را دفن كنند آتش حسد و كينه در دل بنى اميه برخاست چرا كه عثمان در حاشيه گورستان يهوديان به خاك سپرده شده بود از اينرو مروان بن حكم و سعيد بن عاص نزد عايشه رفته تا از او يارى بگيرند، عايشه نيز كه قبلش از كينه به اين خاندان پر بود از مروان پرسيد: چه كنم ، او گفت : نزد حسين برو و او را از اين كار منع نما، از اينرو به مسجد آمد و فرياد زد: كسى را كه دوست نمى دارم وارد خانه ام نكنيد و بدانيد اينكار انجام نمى يابد مگر اينكه گيسوانم پريشان شود و اشاره به پيشانيش ‍ نمود.
امام حسين عليه السلام بنا به وصيت برادر بزرگش براى جلوگيرى از خونريزى ، آن حضرت را به بقيع برد، و در كنار قبر مادر بزرگش فاطمه بنت اسد دفن نمود.
رحمت خدا بر او باد آنگاه كه به دنيا آمد، و آن هنگام كه شهيد شد، و آنگاه كه براى انتقام از دشمنانش در پيشگاه عدل الهى حاضر مى گردد.
مى توان پرسيد:
1 - از كجا خانه پيامبر از آن عايشه بوده مگر پدرش در مقابل محبوبه خدا نگفت : پيامبران از خود ارثى بجا نمى گذارند، و شايد دختران از بردن ارث محرومند؟!
2 - اگر ارث هم صحيح باشد، او يك نهم از يك هشتم خانه ، يعنى يك هفتاد و دوم خانه پيامبر را به ارث مى برد، زيرا پيامبر نه زن داشت ، و هر زن يك هشتم ارث را مالك است و قبر پدرش بيشتر از حد او بود.
3 - علاوه بر اين ، زن از زمين ارث نبرده و از قيمت عمارت ارث مى برد.
4 - عايشه كنيه بسيارى از خاندان على و زهرا عليهما السلام داشت ، تا آنجا كه با وجود محرم بودن ، با امام حسن و حسين عليهما از آنان رو گرفته و از پشت پرده با ايشان سخن مى گفت ، و بعد از مرگ عبدالرحمن بن عوف كه (در شورى بر ضد على عليه السلام راى داد) اجازه داد كه او را در كنار قبر پيامبر دفن نمايند، اين اقدام عايشه تا آنجا زشت و كريه بود كه ابوهريره فرياد زد: به من بگوئيد اگر پسر موسى بن عمران از دنيا مى رفت آيا در كنار پدرش دفن نمى شد من خودم از پيامبر شنيدم كه مى فرمود: حسن و حسين پيشواى جوانان اهل بهشتند! (8)
جواد قيومى اصفهانى 1/2/1374
فصل اول : نيايشها و ادعيه آن حضرت
بخش اول :
1- ادعيه آن حضرت در ثناء الهى و درخواست حوائج از او
(1)دعاؤه عليه السلام فى االتسبيح لله سبحانه فى اليوم الرابع من الشهر
سبحان من هو مطلع على خوازن القلوب ، سبحان من هو محصى عدد الذنوب سبحان من لايخفى عليه خافية فى السماوات و الارض ، سبحان المطلع على السرائر عالم الخفيات .
سبحان من لايعزب عنه مثقال ذرة فى الارض و لافى السماء سبحان من السرائر عنده علانية والبواطن عنده ظواهر سبحان الله و بحمده
(1) دعاى آن حضرت در تنزيه خداى بزرگ در روز چهارم ماه : 
پاك و منزه است خدائى كه كه بر اسرار قلبها آگاه است ، پاك و منزه است كسى كه شمارش گناهان را مى داند، پاك و منزه است ، آنكه چيزى در آسمانها و زمين از ديد او پنهان نيست ، پاك و منزه است آگاه بر ارزها و داناى بر پنهانيها.
پاك و منزه است آنكه اندك چيز در زمين و آسمان از او پنهان نمى باشد، پاك و منزه ، است آنكه رازها برايش آشكار و اسرار برايش هويدا است ، پاك و منزه است خداوند و ستايش مخصوص اوست .
(2) دعاؤه عليه السلام فى المناجات 
اللهم انك الخلف من جميع خلقك ، وليس فى خلقك خلف منك ، الهى من احسن فبرحمتك ، و من اساء فبخطيئة فلا الذى احسن استغنى عن رفدك و معونتك و لاالذى اساء استبدل بك و خرج من قدرتك .
الهى بك عرفتك و بك اهتديت الى امرك ، و لولا انت لم ادر ما انت ، فيا من هو هكذا و لاهكذا غيره ، صل على محمد و آل محمد و ارزقنى ، الاخلاص ‍ فى عملى ، و السعة فى رزقى ، اللهم اجعل خير عمرى ، اخره ، و خير عملى خواتمه ، و خير ايامى ، يوم القاك .
الهى اطعتك و لك المنة على فى احب الاشياء، اليك ، الايمان ، بك ، و التصديق برسولك ، و لم اعصك فى ابغض الاشياء اليك ، الشرك بك و التكذيب برسولك ، فاغفرلى ما بينهما، يا ارحم الراحمين
(2) دعاى آن حضرت در مناجات 
پروردگارا! تو بعد از تمامى مخلوقات ، باقى مانده ، و هيچ موجودى بعد از تو وجود نخواهد داشت ، پروردگارا كار نيك هر كس از تو منشاء گرفته ، و كارهاى زشت هر فرد از خطا و اشتباه خود اوست ، پس نيكوكار از يارى و عنايت ، تو بى نياز نيست و آنچه كار زشت انجام داد، غير تو فرد ديگرى را پيدا نكرده ، و از تحت قدرت و حكومت تو خارج نشده است .
بارالها! عنايت تو را شناخته و به وسيله تو به سوى دينت ، هدايت شوم ، و اگر ياريت ، نبود تو را نمى شناختم ، پس اى كسى كه اينگونه مى باشد و كسى كه چون او نيست بر محمد و خاندانش درود فرست و اخلاص در عمل و وسعت در روزى به من عطا فرما، خدايا بهترين ساعات عمرم را آخرين ساعات زندگيم قرار ده ، و بهترين اعمالم را آخرين كارهايم قدر فرما، و بهترين لحظاتم را زمانى قرار ده ، كه تو را ملاقات مى كنم .
خدايا! بر من منت نهادى تا در محبوبترين چيزها نزد تو، يعنى ايمان ، به تو و شهادت به رسالت پيامبرت ، فرمانبردارى ، تو را بنمايم ، و در مبغوض ترين چيزها نزد تو، يعنى شرك و دوگانه پرستى و تكذيب پيامبرت ، تو را معصيت نكنم ، پس آنچه در ميان اين دو است را بر من ببخشاى ، اى بهترين رحم كنندگان .
(3) دعاؤه عليه السلام لطلب المغفرة 
الهم انى اتقرب اليك بجودك و كرمك ، و اتقرب اليك به محمد عبدك و رسولك و اتقرب اليك بملائكتك المقربين و انبياءك و رسلك ، ان تصلى على محمد عبدك و رسولك و عليا ال محمد، و ان تقيلنى عثرتى ، و تستر على ذنوبى ، و تغفرها لى ، و تقضى لى حوائجى ولاتعذبنى بقبيح كان منى ، فان عفوك و جودك يسعنى انك على كل شى ء قدير
(3) دعاى آن حضرت در طلب مغفرت 
پروردگارا! به تو نزديكى مى جويم ، با جود و بخششت ، و با بنده و فرستاده ات محمد، كه درود تو بر او و خاندانش باد، و با فرشتگان مقرب و پيامبران و رسولانت ، تا اينكه بر محمد بنده و فرستاده ات ، و بر خاندان او درود فرستى ، و از لغزشم ، درگذرى ، و گناهانم را پوشانده و آنها را بيامرزى ، و حاجاتم را برآورده و به سبب كارهاى زشتم مرا عذاب نكنى ، به درستيكه عفو و بخشش تو مرا شامل مى شود، و تو بر هر كار قادر و توانايى .
(4) دعاؤه عليه السلام لطلب المغفرة و انجاح المطالب 
ياعدتى عند كربتى ، يا غياثى (9)عند شدتى ، يا وليى فى نعمتى ، يا منجحى فى حاجتى ، يا مغزعى فى ورطتى ، يا منقذى من هلكتى ، يا كالئى فى وحدتى
اغفرلبى خطيئتى ، و يسرلى امرى ، و اجمع لى شملى ، و انجح لى طلبتى ، و صلح لى شاءنى ، و اكفين ما اهمنى ، و اجعل لى من امرى فرجا و مخرجا، ولاتفرق بينى و بين العافية ابدا ما ابقيتنى ، و فى الاخرة اذا توفيتنى ، برحمتك يا ارحم الراحمين
(4) دعاى آن حضرت در طلب مغفرت و برآورده شدن حاجات 
اى توشه ام ، در هنگام سختى ، اى فريد رسم ، در زمان گرفتارى ، اى سرپرستم در نعمتها، اى برآورنده حاجتها، اى پناهم ، در لغزشگاهها، اى رهاننده ام از هلاكت و بدبختى ، اى همراه و ياورم در تنهايى .
خطا و لغزشم را ببخش ، و كارم را آسان فرما، به اجتماعمان گرمى بخش ، و حاجتم را برآور، و كارم را اصلاح گردان ، آنچه كه بدان اهتمام دارم را كفايت كن ، و در كارم ، گشايش ، عطا فرما، و تا آنگاه كه زنده ام ، و بعد از مرگ بين و من و سلامتى و عافيت هرگز جدائى مينداز، به رحمتت اى بهترين رحم كنندگان .
(5) دعاؤه عليه السلام لطلب مكارم الاخلاق
يا من اليه يفر الهاربون ، و به يستاءنس المستوحشون ، صل على محمد و اله و اجعل انسى بك ، فقد ضاقت ، عنى بلادك و اجعل توكلى عليك ، فقد مال على اعداؤ ك
اللهم صل على محمد و آل محمد و اجعلنى بك اصول و بك اجول و عليك اتوكل و اليك انيب
اللهم و ما وصفتك من صفة او دعوتك من دعاء، يوافق ذلك محبتك و روضانك و مرضاتك فاحينى على ذلك و امتنى عليه ، ما كرهت من ذلك ، فخذ بناصيتى الى ما تحب و ترضى
بؤ ت اليك ربى من ذنوبى ، و استغفرك من جرمى ، و لاحول و لاقوة الا بالله ، لااله الا هو الحليم الكريم ، و صلى الله على محمد واله ، و اكفنا مهم الدنيا و الاخرة عافية ، يا رب العالمين
(5) دعاى آن حضرت در طلب اخلاقهاى نيكو
اى كسى كه فرار كنندگان به سوى او مى گريزند، و كسانى كه در هراسند به او انس و الفت گرفته و دلگرم مى شوند،بر محمد و خاندانش درود فرست و دلگرميم را به خودت قرار ده ، كه شهرهايت برايم تنگ شده است ، و توكل و اعتمادم را بر خودت مقدر فرما، كه دشمنانت به سوى من چشم دوخته اند.
پروردگارا بر محمد، و خاندانش درود فرست ، و مرا آنگونه قرار ده كه به سوى ، توجه كرده و با ياريت ، تلاش كنم ، و بر تو توكل كرده و به سوى تو تضرع و زارى نمايم .
خداوندا! هر صفتى كه با آن تو را ستودم ، و هر دعائى كه تو را بدان ، خواندم ، و رضايت ، و محبت ، و خشنودى تو را در برداشت ، مرا بر آنها زنده بدار و بميران ، و آنچه را كه از آن ناخشنود بودى ، مرا از آن به سوى آنچه موجبات خشنودى تو را فراهم مى سازد، متوجه ساز.
از گناهانم ، به سوى تو روى آورده ، و از خطايم ، استغفار مى كنم ، و نيرو و توانايى جز با قدرت تو ميسر نيست ، معبودى جز تو نبوده ، و او بردبار و بزرگوار است ، و بر محمد و خاندانش درود فرست ، و كارهاى مهم ما را در دنيا و آخرت ، در سلامتى و عافيت ، كفايت فرما.
(6) دعاؤه عليه السلام لطلب النصر و اليقين من الله
اللهم انى اساءلك من كل امر ضعفت عنه حيلتى ، ان تعطينى ، منه ما لم تنته اليه رغبتى ، و لم يخطر ببالى ، و لم يجر على لسانى ، و ان تعطينى ، من اليقين ما يحجزنى ان اسال احدا من العالمين ، انك على كل شى ء قدير
(6) دعاى آن حضرت براى طلب يارى و يقين از خدا
پروردگارا! از تو مى خواهم در مقابل هر كار كه توان رويارويى با آن را ندارم ، توانى به من ارزانى دارى كه اميد آن را نداشته ، و فكرم بدان خطور نكرده ، و بر زبانم ، جارى نشده باشد، و يقينى به من عطا فرمائى كه مرا از حاجت خواستن از غير تو باز دارد، به درستيكه تو بر هر كار قادر و توانائى .
بخش دوم : 2- ادعيه آن حضرت در مورد نياز و آنچه به آن ارتباط دارد
(7) دعاؤه عليه السلام فى قنوت الوتر
اللهم اهدنى فيمن هديت و عافنى ، فيم عافيت ، و تولنى فيمن توليت ، و بارك لى فيما اعطيت و قنى شر ما قضيت ، انك تقضى و لايقضى عليك ، انه لايذل من واليت ، تباركت ربنا و تعاليت
(7) دعاى آن حضرت در قنوت نماز وتر
پروردگارا! مرا در زمره كسانى قرار ده كه ايشان را هدايت كرده اى ، و سلامت دار به همراه كسانى كه به آنان سلامتى عطا فرموده اى ، و مرا سرپرستى كن در ميان افرادى كه ايشان را سرپرستى ، نموده اى ، و در آنچه به من عطا كرده اى بركت ، عنايت نما، و شر و بدى ، آنچه كه مقدر كرده اى را از من دو دار، تو حاكم بوده و كسى بر تو حكم نمى كند، به درستيكه تو هر كه را سرپرستى كنى ذليل نمى گردد.
(8) دعاؤه عليه السلام فى القنوت 
يا من بسلطانه ينتصر المظلوم و بعونه يعتصم المكلوم سبقت مشيتك و تمت كلمتك و انت على كل شى ء قدير و بما تمضيه خبير
يا حاضر كل غيب ، و يا عالم كل سر، و ملجاء كل مضطر، ضلت فيك الفهوم ، و تقطعت دونك العلوم ، انت الله الحى القيوم ، الدائم الديموم .
قدترى ما انت به عليم ، و فيه حكيم ، و عنه حليم ، و انت بالتناصر على كشفه و العون على كفه غير ضائق ، و اليك مرجع كل امر كما عن مشيتك مصدره .
و قد ابنت عن عقود كل قوم ، و اخفيت سرائر اخرين ، و امضيت ، ما قضيت ، و اخرت ما لافوت عليك فيه ، و حملت العقول ما تحملت فى غيبك ليهلك من هلك عن بينة و يحيى من حى عن بينة و انك انت السميع العليم ، الاحد البصير
و انت اللهم المستعان و عليك التوكل ، و انت ولى ما توليت لك الامر كله ، تشهد الانفعال و تعلم الاختلال وترى تخاذل اهل الخبال و جنوحهم الى ما جنحو اليه ، من عاجل فان و حطام عقباه حميم ان و قعود من قعد، و ارتداد من ارتد و خلوى من النصار، (10) و انفرادى من الظهار، و بك اعتصم و بحبلك استمسك و عليك اتوكل
اللهم قد تعلم انى ما ذخرت جهدى ، و لامنعت و جدى حتى انفل حدى و بقيت وحدى فاتبعت طريق من تدقمنى فى كف العادية و تسكين الطاغية عن دماء اهل المشايعة (11) و حرست ما حرسه اوليائى من امر اخرتى و دنياى .
فكنت لغيظهم اكظم و بنظامهم انتظم ، و لطريقتهم اتسنم ، و بميسمهم اتسم ، حتى ياءتى نصرك و انت ناصر الحق و عونه و ان بعد المدى من المرتاد و ناءى الوقت عن افناء الاضداد.
اللهم صل على محمد و ال محمد و آله و اخرجهم مع النصاب فى سرمد العذاب ، و اعم عن الرشد و ابصارهم و سكعهم فى غمرات لذاتهم ، حتى تاءخدهم بغتة و هم غافلون و سحرة و هم نائمون بالحق الذى تظهره ، و اليد التى تبطش بها، و العلم الذى تبديه ، انك كريم عليم
(8) دعاى آن حضرت در قنوت 
اى آنكه با قدرت او مظلوم يارى شده ، و با كمك او مجروح التيام مى يابد، فرمانت ، پيشى گرفته ، و امرت ، پايان پذيرفته ، و تو بر هر كار توانا، و بر آنچه مى گذرد دانائى
اى آنكه در هر پنهانى حاضر و بر هر راز و نهانى آگاهى ، و پناه هر مضطر و درمانده اى ، اوهام در يافتن تو گم گشته ، و علوم از رسيدن به كنه تو درمانده اند، و تو خدائى هستى كه پايدار و دائمى و جاودانى .
آنچه بدان دانا و در آن حكيم بوده و از آن شكيبا و بردبارى ، را مى بينى ، و تو بر يارى كردن براى برطرف ساختن آن و بر بازداشتن از آن قادرى ، و بازگشت هر كار به سوى توست ، همچنانكه آغاز آن از فرمان تو بوده است .
از تصميمات ، هر گروهى جدا بوده و راز و نهان ديگران را مخفى مى دارى ، آن چه حكم كرده اى را اجرا نموده ، و آن چه از دسترس تو دور نمى باشد، را تاءخير مى اندازى ، آنچه عقول در مشيت تو بدان قادر بوده اند، را به آنها داده اى ، تا هر كه هلاك مى گردد يا به راه راست هدايت مى شود با دليل و برهان توام بوده ، و نزد خداوند عذرى نداشته باشند و به درستيكه تو شنوا و دانا، يگانه و بينائى .
پروردگارا! تو يارى كننده بوده و توكل و اعتماد بر توست ، و تو شايستگى سرپرستى ، مخلوقاتت را دارى ، و تمام جهان ، در اختيار توست ، هر تاءثيرى تاءثرى در جهان را شاهد بوده و به هر تغييرى آگاهى ، اعراض و روى گرداندن مكاران ، و تمايل آنان به دنياى فانى و زينتهاى زودگذر آن - كه عقاب الهى را به دنبال خود دارد - و نيز مبارزه نكردن آنان و بازگشتشان از دين ، و بدون ياور شدنم ، و نداشتن پشتيبانى براى خود، را ديده اى ، از تو يارى خواسته و به ريسمان محكم تو چنگ زده و بر تو توكل مى نمايم .
پروردگارا! تو مى دانى كه از هيچ كوششى فروگذار نكرده ، و از هيچ عملى دريغ ننموده ام ، تا آنگاه كه قدرتم كاسته شدم ، و تنها ماندم ، از اينرو راهى را انتخاب كردم كه پيشينيان من براى رفع دشمنى و ساكن نمودن طغيان و آشوب در جهت جلوگيرى از خونريزى شيعيان برگزيده بودند، و آنچه اوليائم از امور دنيا و آخرت حراست كرده اند، را، پاسدارى نمودم .
از اينرو خشمشان ، را تحمل كرده ، و روششان را متابعت نموده ، و راهشان را پذيرفته ، و با نشانه آنان شناخته شده ام ، تا آنگاه كه يارى تو فرا رسد، و تو يارى كننده حق مى باشى ، اگر چه مطلوبمان از ما دور باشد، و زمان براى نابودى دشمنان گذشته باشد.
خداوندا! بر محمد و خاندانش درود فرست ، و آنان را به همراه دشمنانت در عذاب الهى ابدى داخل كن ، و چشمانشان را از يافتن راه حق كور نما، ايشان را در لذات دنيوى فرو بر، تا مرگ آنان به طور ناگهانى فرا رسد، در حاليكه در غفلت به سر مى برند، يا در آن هنگام كه در خواب فرو رفته اند، با حقيقتى كه تو آن را يارى كرده و قدرتى كه با آن دشمنانت را مجازات مى كنى ، و علمى كه آن را آشكار مى گردانى ، به درستيكه تو بزرگوار و دانائى .
(9) دعاؤه عليه السلام فى القنوت 
اللهم انك الرب الرؤ وف الملك العطوف ، المتحنن الماءلوف ، و انت غياث الحيران ، الملهوف و مرشد الضال المكفوف ، تشهد خواطر اسرار لمسرين ، كمشاهدتك اقوال الناطقين
اساءلك بمغيبات علمك فى بواطن سرائر المسرين اليك ، ان تصلى على محمد و آله ، صلاة نسبق بها من اجتهد من المتقدمين ، نتجاوز فيها من يجتهد من المتاءخرين و ان تصل الذى بيننا و بينك ، صلة من صنعته لنفسك و اصطنعته لعينك
فلم تتخطفه خاطفات الظنن و لاواردات الفتن ، حتى نكون لك فى الدنيا مطيعين ، و فى الاخرة فى جوارك خالدين
(9) دعاى آن حضرت در هنگام قنوت 
پروردگارا! به درستيكه تو پروردگار رؤ وف ، پادشاه ، عطوف ، مهربان و بردبار بوده ، و تو پناه سرگردان متحير، و راهنماى گمراه بازمانده بوده ، و به اسرار و رازهاى نهانى آگاهى ، همچنانكه گفتار گويندگان را نظاره گر، هستى
از تو مى خواهم به علمهاى نهانى ات از رازهاى باطن ، كه بر محمد و خاندانش درود فرستى ، درودى كه با آن از تلاشگران گذشته پيشى گرفته و از تلاشگران آينده سبقت گيريم ، و بين ما و خودت رابطه اى برقرار كن ، كه براى كسانى كه آنان را بارى خود ساخته اى برقرار مى نمائى .
و گمانهاى باطل و آشوبگران ويرانگر آن را نابود نسازد، تا اينكه در دنيا فرمانبردار تو، و در آخرت ، در جوار تو جاودانه باشيم .
(10) دعاؤه عليه السلام فى الاستسقاء 
اللهم هيج لنا السحاب بفتح الابواب بماء عباب و رباب بانصباب و انسكاب
يا وهاب ، اسقنا معدقة ، مطبقة مونقة ، فتح اغلاقها و يسر اطباقها، و سهل اطلاقها، و عجل سياقها بالاندية فى بطون الاودية بصبوب الماء
يا فعال اسقنا مطرا قطرا، طلا مطلا مطبقا طبقا، عاملا معما، رهما بهما، رحما(12) رشا مرشا، واسعا كافيا، عاجلا طيبا مريئا، مباركا، سلاطحا بلاطحا يباطح الاباطح مغدودقا مغرورقا
اسق سهلنا و جبلنا و بدونا و حضرنا، حتى ترخص به اسعارنا، و تبارك لنا فى صاعنا و مدنا، ارنا الرزق موجودا، و الغلاء مفقودا، امين رب العالمين
(10) دعاى آن حضرت در طلب باران
پروردگارا! ابرها را براى ما با گشودن درهايش براى ريزش آبهاى بسيار فراوان و پى در پى به حركت درآور.
اى بخشنده ! براى ما باران فرو ريز، پى در پى فراگير روياننده ، قفلهايش را بگشا، و موانعش را برطرف كن ، و ريزش آنرا آسان گردان ، و در آمدن آن براى نمناك ساختن دشتها به وسيله ريزش آب تسريع فرما.
اى تلاشگر برايمان باران فرو ريز، بارانى قطره قطره ، فراوان و بسيار، پى در پى و فراگير، نمناك كننده ، وسيع و كافى ، سريع و پاكيزه و روياننده گوارا و مبارك ، عريض و گسترده كه دشتها را نمناك سازد.
در كوه و دشتمان ، و شهر و بيابانمان باران فرو ريز، تا قيمتهايمان را كاهش ‍ داده ، و در كيل و وزنمان بركت عطا كنى ، روزيمان را بما بنمايان ، و قحطى را معدوم ساز، اى پروردگار جهانيان اجابت فرما.
(11) دعاؤه عليه السلام عند باب المسجد
روى انه كان عليه السلام : اذا بلغ باب المسجد رفع راءسه و يقول : الهى ضيفك ببابك ، يا محسن قد اتاك المسى ء فتجاوز عن قبيح ما عندى بجميل ما عندك يا كريم
(11) دعاى آن حضرت در كنار درب مسجد
روايت شده كه آن حضرت هنگامى كه به درب مسجد، مى رسيد سر را بلند كرده و مى فرمود:
پروردگارا! ميهمانت كنار در خانه ات ايستاده ، اى نيكوكار گناهكار به درگاهت آمده ، پس اى بزرگوار در مقابل زيبائيهايى كه نزد توست از كار زشت من درگذر.
بخش سوم : 3- ادعيه آن حضرت در رفع خطرات و بيماريها
(12) دعاؤه عليه السلام فى الاحتجاب 
اللهم يا من جعل بين البحرين حاجزا و برزخا و حجرا محجورا يا ذالقوة و السلطان ، يا على ، المكان ، كيف اخاف ، و انت املى ، و كيف اضام و عليك متكلى
بغطنى من اعدائك (13) بسترك ، و افرغ ، على من صبرك و اظهرنى ، على اعدائى بامرك و ايدنى بنصرك اليك اللجاء و نحوك الملتجاء، فاجعل لى من امرى فرجا و مخرجا
يا كافى اهل الحرم من اصحاب الفيل ، و المرسل عليهم طيرا ابابيل ، ترميهم بحجارة من سجيل ، ارم من عادانى بالتنكيل
اللهم انى اساءلك الشفاء من كل داء، و النصر على الاعداء و التوفيق لما تحب و ترضى
يا اله من فى السماء و الارض ، و مابينهما و ما تحت الثرى ، بك استكفى ، و بك استشفى ، و بك استعفى ، و عليك اتوكل فسيكفيكهم الله و هو السميع العليم
(12) دعاى آن حضرت در پوشيدن ماندن از خطرات 
پروردگارا! اى آنكه بين دو دريا مانع و فاصله قرار دادى ، اى داراى نيرو و توانمندى اى آنكه جايگاهش برتر است ، چگونه از تو در هراس باشم در حاليكه تو اميدم مى باشى ، و چگونه مورد ستم واقع شوم در حاليكه تو پناهم هستى .
پس با پوشش خود مرا از دشمنانت پوشيده دار، و صبر و بردبارت را بر من فرو ريز، و با قدرتت مرا بر دشمنانم يارى گردان ، و با ياريت كمك فرما، پناه توئى و اعتماد بر توست ، پس در كام گشايش و فرج مقدر كن .
اى آنكه اهل مكه را در مقابل اصحاب فيل يارى كرده ، و پرندگان ابابيل را براى آنان فرستادى ، تا ايشان را با سنگهاى آتشين سنگ باران كردند، هر كه با من دشمنى مى كند را عقوبت كن .
خداوندا! شفاء از هر بيمارى و يارى بر دشمنان و توفيق بر آنچه خشنودى تو در آنست را از تو مى خواهم .
اى پروردگار هر كه در آسمان و زمين و در ميان آنها و در زير زمين است ، از تو شفا طلبيده و از تو بخشش مى خواهم ، و بر تو توكل مى كنم ، و خداوند آنان را كفايت كرده ، و او شنوا و داناست .
(13) دعاؤه عليه السلام فى الاحتراز
بسم الله الرحمن الرحيم ، اللهم انى اساءلك بمكانك و بمعاقد عزك ، و سكان سماواتك و انبيائك و رسلك ان تستجيب لى فقد رهقنى من امرى عسر
اللهم انى اساءلك ان تصلى على محمد و ال محمد و ان تجعل لى من عسرى يسرا
(13) دعاى آن حضرت در دفع شدائد
بنام خداوند بخشنده و مهربان ، خداوندا، به جايگاهت و مكانهاى عزتت و ساكنين آسمانهايت ، و پيامبران و رسولانت از تو مى خواهم كه دعايم را اجابت كنى ، چرا كه در سختى قرار گرفته ام .
خدايا! از تو مى خواهم كه بر محمد و خاندانش درود فرستى و امر مشكلم را آسان فرمائى
(14) دعاؤه عليه السلام اذا احزنه امر
روى انه عليه السلام اذا احزنه امر: حلا فى بيت و دعا به : يا كهيعص يا نور يا قدوس ، ياخبير يا لاله يا رحمان - ثلاثا.
اغفر لى الذنوب التى تحل بها النقم ، و اغفرلى الذنوب التى تغير النعم ، و اغفر لى الذنوب لتى تهتك العصم و اغفر لى الذنوب التى تنزل البلاء، و اغفرلى الذنوب التى تعجل الفناء
و اغفرلى الذنوب التى تديل الاعداء، و اغفرلى الذنوب التى تقطع الرجاء، و اغفرلى الذنوب التى ترد الدعاء و اغفرلى الذنوب التى تمسك غيث السماء و الغفرلى الذنوب التى تظلم الهواء، و اغفرلى الذنوب التى تكشف الغطاء
(14) دعاى آن حضرت در دفع حزن اندوه
روايت شده : هرگاه آن حضرت محزون مى گرديد در اتاقى قرار گرفته و اين دعا را مى خواند:
اى كهيعص ، اى نور، اى پاكيزه ، اى دانا، اى خداوند، اى بخشنده - سه بار.
گناهانى كه نعمت و عذاب را بر من فرود مى آورد، و گناهانى كه نعمت ها را به نقمت مبدل مى سازد، و گناهانى كه پرده هاى حيا را مى دريد، و گناهانى كه بالا را نازل مى كند، و گناهانى كه فنا و نابودى را تسريع مى گرداند، را بيامرز.
و گناهانى كه دشمنان را مسلط مى سازد، و گناهانى كه اميدها را نااميد مى كند و گناهانى كه دعا را رد مى كند، و گناهانى كه از نزول باران ممانعت بعمل مى آورد، وگناهانى كه هوا را تاريك مى كند، و گناهانى كه پرده ها را مى درد، را بر من ببخشاى .
آنگاه به آنچه مى خواهد دعا مى كند.
(15) دعاؤه عليه السلام فى دفع كيد الاعداء و رد باءسهم
اللهم اين ادرا بك فى نحورهم ، و اعوذبك من شرورهم و استعين بك عليهم فاكفنيهم بما شئت و انى شئت من حولك و قوتك يا ارحم الراحمين
(15) دعاى آن حضرت در دفع كيد و دشمنان و شر آنان
پروردگارا! به يارى تو در مقابل دشمنان ايستادگى كرده و از شرور آنان به تو پناه مى آورم ، و از تو بر عليه ايشان يارى مى طلبم ، به هر چه مى خواهى و هر گونه كه مى خواهى مرا بر آنان يارى فرما، اى بهترين يارى كنندگان .
(16) دعاؤه عليه السلام على اعدائه
اللهم انى قد دعوت و انذرت و امرت و نهيت ، و كانوا عن اجابة الداعى غافلين ، و عن نصرته قاعدين و عن طاعته مقصرين ، و لاعدائه ناصرين
اللهم فانزل عليهم رجزك و باءسك و عذابك ، الذى لايرد عن القوم الظالمين
(16) دعاى آن حضرت بر عليه دشمنانش 
خداوندا! من آن را به تو خوانده و از مخالفتت بر حذر داشتم ، و ايشان را امر و نهى نمودم ، اما ايشان ، از پذيرش ، دعوتم غافل و از ياريم باز ايستاده ، و از اطاعتم كوتاهى كرده و دشمنانم را يارى نمودند.
خدايا! پس عذاب و سخط و عقابت كه شامل ستمكاران مى گردد را بر آنان فرو ريز.
(17) دعاؤه عليه السلام لدفع كيد العدو(لما اتى معاوية )
بسم الله الرحمن الرحيم ، بسم الله العظيم الاكبر، اللهم سبحانك يا قيوم ، سبحان الحى ، الذى لايموت
اساءلك كما امسكت عن دانيال افواه الاسد، و هو فى الجب فلا يستطيعون اليه سبيلا الا باذنك اساءلك ان تمسك عنى امر هذا الرجل ، و كل عدوى فى مشارق الارض و مغاربها، من الانس و الجن ، خذ باذانهم و اسماعهم و ابصارهم و قلوبهم و جوارهم
و اكفنى كيدهم بحول منك و قوة و كن لى جارا منهم و من كل جبار عنيد، و من كل شيطان مريد، لايؤ من بيوم الحساب
ان ولييى الله الذى نزل الكتاب و هو يتولى الصالحين فان تولوا فقل حسبى الله لااله الاهو عليه توكلت و هو رب العرش العظيم
(17) دعاى آن حضرت بر عليه دشمنش ، آنگاه كه نزد معاويه رفت
بنام خداوند بخشنده مهربان ، بنام خداوند برتر و والاتر، پروردگارا اى پابرجا تو از هر عيب و نقصى منزه هستى ، پاك و منزه است زنده اى كه نمى ميرد.
از تو مى خواهم همانگونه كه دانيال را درون چاه از گزنده شيران نجات دادى ، و به او صدمه اى نرساندند، مرا از آزار اين مرد، و هر انسان و جن كه در شرق و غرب جهان است ، در امان دارى ، و گوشها و چشمها و قلبها و اندامشان را در اختيار بگير.
مرا با نيرو و توانمندى خودت از كيد و مكر آنان در امان دار، و از آنان و از هر ستمگر كينه توز و هر شيطان رانده شده اى ، كه به روز قيامت ايمان ندارد، در امان دار.
به درستيكه سرپرست من خداوندى است كه كتاب را نازل فرمود و نيكوكاران را سرپرستى مى كند پس اگر روى گرداندند، بگو خداوند مرا كفايت مى كند، معبودى جز او نبوده ، بر او توكل كرده و او پروردگار جهانيان است .
(18) دعاؤه عليه السلام على زياد بن ابيه 
اللهم خذلنا و لشيعتنا من زياد بن ابيه ، و ارنا فيه نكالا عاجلا انك على كل شى ء قدير
(18) دعاى آن حضرت بر عليه ابن زياد
پروردگارا! انتقام من و شيعيانم را از ابن زياد بگير، و مجازات سريعى را در مورد او به عمل آور و بما نشان بده ، به درستيكه ، تو بر هر كار توانائى .
(19) دعاؤه عليه السلام على رجل من بنى امية
روى ان رجلا من بنى امية اغلظ للحسن عليه السلام كلامه ، و تجاوز الحد فى السب و الشتم له و لابيه ، فقال الحسن عليه السلام :
اللهم غير ما به من النعمة و اجعله النثى ليعتبر به .
فنظر الا موى فى نفسه ، و قد صار امراءة
(19) دعاى آن حضرت بر عليه مردى از بنى اميه
روايت شده : مردى از بنى اميه به آن حضرت كلمات درشتى گفته ، و فحش  ناسزاى بسيارى را به ايشان و پدرش نسبت داد، آن حضرت فرمود:
پروردگارا! نعمتى كه به او داده اى را به عذاب مبدل كن ، و او را براى عبرت ديگران زن گردان .
آن شخص بخود نظر افكند، ديد به زن مبدل شده است .
(20) دعاؤه عليه السلام لدفع شر الجار
شكار رجل الى الحسن بن على عليهماالسلام جارا يؤ ذيه ، فقال له لاحسن عليه السلام : اذا صليت المغرب فصل ركعتين ، ثم قل :
يا شديد المحال يا عزيز اذللت بعزتك جميع ما خلقت اكفنى شر فلان بما شئت
و فى رواية :
يا شديد القوى ، يا شديد المحال يا عزيز، اذللت بعزتك جميع من خلقت ، صل على محمد و آل محمد و اكفنى مؤونة فلان بما شئت
(20) دعاى آن حضرت در دفع شر همسايه
شخصى نزد آن حضرت از آزار همسايه اش شكايت كرد، آن حضرت فرمود: بعد از نماز مغرب دو ركعت نماز بگزار، و سپس بگو:
اى آنكه كيد و مكرش قوى است ، اى پايدار، با قدرتت ، تمامى مخلوقانت را در اختيار خود قرار داده اى ، شر فلان فرد را با هر چه مى خواهى بگير.
و در روايتى آمده :
اى نيرومند اى آنكه ، مكر و كيدش قوى است ، اى پايدار، با قدرتت تمامى مخلوقاتت را در اختيار گرفته اى ، بر محمد و خاندانش درود فرست ، و رنج فلان فرد را با هر چه مى خواهى از من دور دار.
(21) دعاؤه عليه السلام فى العوذة لوجع الرجل
عن الباقر عليه السلام : قال : كنت عند الحسين بن على عليهماالسلام اذ اتاه رجل من بنى امية من شيعتنا، فقال له : يا ابن رسول الله ما قدرت ان امشى اليك من وجع رجلى ، قال : فاين انت من عوذة الحسن بن على عليهماالسلام ؟ قال : يابن رسول الله و ما ذاك ؟ قال :
انا فتحنا لك فتحا مبينا، ليغفر لك الله - الى قومه - و كان الله عزيزا حكيما (14)
(21) دعاى آن حضرت براى درد پا
از آن حضرت روايت شده كه فرمود: نزد امام حسين عليه السلام بودم كه فردى شيعه از بنى اميه نزد ايشان آمد و گفت :
اى پسر پيامبر بخاطر درد پا نمى توانم نزد تو بيايم ، فرمود: چرا دعاى حضرت امام حسن عليه السلام را نمى خوانى فرمود، آن كدامست ؟ فرمود:
به درستيكه گشايش و پيروزى آشكارى كه براى تو فراهم آورديم ، تا خداوند از گناهان گذشته و آينده تو درگذرد - تا آنجا كه فرمايد: و خداوند استوار و حكيم است (15).
(22) دعاؤه عليه السلام فى العوذة لاصابة العين
عن الحسن عليه السلام : ان دواء الاصابة بالعين ان يقراء:
و ان يكاد الذين كفروا ليزلقونك بابصارهم لما سمعوا الذكر و يقولون انه لمجنون و ما هو الا ذكر للعالمين (16)
(22) دعاى آن حضرت در دفع چشم زخم
از آن حضرت روايت شده كه فرمود: دواء چشم زخم آن است كه بخوانى :
و آنگاه كه كافران آيات قرآن را شنيدند، نزديك بود با چشمهاى خود تو را چشم زخم زنند، و مى گويند اين شخص ديوانه است ، و در حاليكه اين كتاب الهى جز تذكر و پند براى جهانيان چيز ديگرى نيست .
بخش چهارم : 4- ادعيه آن حضرت در امور متفرقه : 
(23) دعاؤه عليه السلام فى الاستعاذه 
اللهم انى اعوذبك من قلب يعرف و لسان يصف و اعمال تخالف
(23) دعاى آن حضرت در پناه بردن به خدا از بعضى از امور
پروردگارا! از قلبى كه مى شناسد، و زبانى كه توصيف مى كند، و اعمالى كه مخالفت كرده مى شود، به تو پناه مى برم .
(24) دعاؤه عليه السلام عند التزام الركن
روى ان الحسن بن على بن ابيطالب عليهما السلام التزم الركن ، فقال :
الهى انعمت على فلم تجدنى شاكرا و ابتليتنى فلم تجدنى صابرا فلا انت سلبت النعمة بترك الشكر و لاانت ادمت الشدة بترك الصبر الهى ما يكون من الكريم الا الكرم
(24) دعاى آن حضرت در كنار ركن يمانى
روايت شده : امام حسن عليه السلام كنار ركن يمانى قرار گرفته و فرمود:
پروردگارا! به من نعمت ارزانى داشتى ولى سپاسگزارم نيافتى ، و مرا به ناراحتى دچار ساختى ولى صبور و شكيبايم نديدى ، پس نعمتت را به سبب ترك شكر سلب نكرده ، و ناراحتى را به سبب ترك صبر و شكيبائى استمرار نمى بخشى ، پروردگارا از بزرگوار جز بزرگوارى انتظار نمى رود.
(25) دعاؤه عليه السلام اذا افطر
عن الكاظم ، عن ابيه ، عن جده ، عن الحسن بن على عليهما السلام :
ان لكل صائم عند فطوره دعوة مستجابة ، فاذا كان اول لقمة فقل :
بسم الله ، يا واسع المغفرة ، اغفرلى .
و فى رواية اخرى :
بسم الله الرحمن الرحيم ، يا وساع المغفرة ، اغفرلى
فانه من قالها عند افطاره غفر له
(25) دعاى آن حضرت هنگام افطار
از آن حضرت روايت شده كه فرمود: هر روزه دار در زمان افطار يك دعاى مستجاب دارد، در اولين لقمه خود بگويد:
بنام خداى ، اى داراى بخشش بسيار، مرا ببخشاى .
و در روايتى آمده :
بنام خداوند بخشنده مهربان ، اى داراى بخشش بسيار مرا ببخش .
هر كه هنگام افطار اين دعا را بخواند، بخشيده مى شود.
(26) دعاؤه عليه السلام فى ليلة القدر
يا باطنا فى ظهوره و يا ظاهر فى بطونه يا باطنا ليس يخفى ياظاهرا ليس ‍ يرى ، يا موصوفا لايبلغ بكينونته موصوف ، و لاحد محدود
يا غائبا غير مفقود، و يا شاهدا غير مشهود، يطلب فيصاب لم يخل منه السماوات لم يخل منه السماوات و الارض و ما بينهما طرفة عين لايدرك بكيف و لاياءين باين ولابحيث .
انت نور النور و رب الارباب ، احطت بجميع الامور، سبحان من ليس كمثله شى ء، و هو السميع البصير سبحان من هو هكذا و لاهكذا غيره
(26) دعاى آن حضرت در شب قدر
اى كه از شدت ظهور پنهان و در ناپيدائى آشكارى ، اى ناپيدائى كه هيچ چيز بر تو مخفى نيست ، اى آشكارى كه ديده نمى شود، اى توصيف شده اى كه هيچ توصيف شده اى به ذات تو پى نبرده ، و تو را تحديد به مقدارى ننمايد.
اى غائبى كه هرگز گم نشده اى ، واى شاهدى كه مشاهده نمى شوى ، اگر جستجو شوى پيدا نشده ، و آسمانها و زمين و آنچه در آنهاست لحظه اى از تو خالى نمى باشد، با كيفيتى درك نشده و با مكان تعيين نمى گردى .
نورانيت نور از توست ، و پروردگار هر پرورش دهنده اى ، و به تمام كارها احاطه دارى ، پاك و منزه است آنكه چيزى همانند او نيست و او شنوا و بيناست پاك و منزه است آنكه چنين است و همانندى ندارد.
(27) دعاؤه عليه السلام اذا هنئه بمولود
روى انه ولد للحسن بن على عليهما السلام مولود، فاتته قريش فقالوا ن يهنئك الفارس : فقال عليه السلام : و ما هذا من الكلام ، فقولوا:
شكرت الواهب ، و بورك لك فى الموهوب و بلغ الله به اشدة و رزقك بره
(27) دعاى آن حضرت در كيفيت تبريك براى ولادت فرزند پسر
روايت شده : براى آن حضرت فرزند پسرى به دنيا آمد. قريش نزد ايشان آمده و گفتند: تو را به خاطر داشتن اسب سوار تبريك مى گوئيم ، امام فرمود: اين چه كلامى است بگوييد:
بخشنده را شكر گزارده ، و در آنچه به تو داده شده بركت عطا شود، و خداوند او را به نهايت درجه برساند، و از نيكى او تو را بهره مند سازد.
(28) دعاؤه عليه السلام عند احتضاره لطلب الرحمة من الله تعالى
عن رؤ بة من مصقلة قال : لما نزل بالحسن عليه السلام الموت قال : اخرجوا فراشى الى صحن الدار، فاخرجوه ، فرفع راءسه الى الساء و قال :
اللهم انى احتسب عندك نفسى ، فانها اعز الانفس على لم اصب بمثلها
اللهم ارحم صرعتى ، و انس فى القرب وحدتى
از رؤ به بن مصقله روايت شده كه گفت : آن حضرت هنگام احتضار فرمود: بستر مرا به حياط ببريد، او را بيرون بردند، سر بلند، كرد و اين دعا را خواند:
خداوندا! من جانم كه عزيزترين چيزها نزد من بوده و همانند آن چيزى را در اختيار ندارم به تو مى سپارم .
خدايا! مرا مورد رحمتت قرار ده ، و در تنهايى قبر مونس من باش .
_________________________________________
8- گرچه تاريخ جز همين يك مورد براى ابوهريره اقدام شايسته اى را به ياد ندارد، چرا كه او به جعل احاديث در بين خاص و عام مشهور است .
9- يا غوثى (خ ل )
10- اشارة الى قعود اهل الكوفة
11- اهل المشايعة : المراد به شيعتهم عليهم السلام
12- رجما (خ ل )
13- اعدائى (خ ل )
14- انا فتحنا لك فتحا مبينا O ليغفر لك الله ما تقدم من ذبنك و ما تاءخر و يتم نعمته عليك و يهديك صرطا مستقيما و ينصرك الله نصرا عزيزا O هو الذى انزل السكينة فى قلوب المؤمنين ليزدادوا ايمانا مع ايمانهم والله جنود السماوات و الارض و كان الله عليما حكيما O ليدخل المؤمنين و المؤمنات جنات تجرى من تحتها الانهار خالدين فيها و يكفر عنهم سيئاتهم و كان ذلك عند فوزا عظيما O و يعذب المنافقين و المنافقات و المشركين و المشركات الظانين بالله ظن السوء عليهم دائرة السوء و غضب الله عليهم و لعنهم و اعد لهم و ساءت مصيرا O و لله جنودالسماوات و الارض و كان الله عزيزا حكيما - الفتح 1 - 7
15- به درستيكه گشايش و پيروزى آشكارى را براى تو فراهم آورديم ، تا خداوند از گناهان گذشته و آينده تو درگذرد و نعمت خود را بر تو كامل كرده و تو را به راه راست هدايت نمايد.
و تو را با نصرتى و عزت يارى كند، اوست پروردگارى كه آرامش و وقار را بر دلهاى مؤمنان نازل كرد تا بر يقين ، و ايمانشان بيفزايد، و ايمانشان را كامل گرداند و لشكريان آسمانها و زمين از آن خداست و خداوند آگاه و حكيم است ، براى آنكه خدا مى خواست مردان و زنان مؤمن راتا ابد در بهشت هائيكه زير درختانش نهرها جارى است داخل گرداند، و گناهانشرا ببخشد، در حقيقت اين پيروزى بزرگى است و نيز خداوند خواست ، تا همه منافقان ومشركان و آناكه بخدا بدگمان بودند را عذاب كند، و خداوند بر آنان خشم نمود، و مورد لعنتشان قرار داده و جهنم را بر ايشان آماده ساخت كه بدجايگاهى است و لشكريان آسمانها و زمين براى خداست و خداوند پابرجا و حكيم است سوره فتح 1 - 7
16- القلم : 52 - 53

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page