گوشه ‏اى از ويژگى‏ هاى شخصيتى امام کاظم (عليه السلام )

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

امام موسى بن جعفر عليه السلام در سپيده دم روز يكشنبه يا سه شنبه هفتم صفر سال 128 يا 129 هجرى قمرى در «ابواء» - محلى ميان مكه و مدينه - از كنيزى از سرزمين بربر (مغرب) يا اندلس (اسپانيا) به نام «حميده‏» معروف به «حميده بربريه، حميده مغربيه، حميده مصفاة‏» زاده شد و شهادت آن حضرت بنا بر قول مشهور در 25 رجب سال 183 ه . ق و به نقلى 186 ه . ق در بغداد در زندان هارون الرشيد و به دستور وى بوده است .
كنيه امام هفتم شيعيان جهان، ابوالحسن، ابوالحسن الاول، ابوالحسن الماضى، ابو ابراهيم، ابو اسماعيل، ابو على و لقب آن بزرگوار، عبد صالح، راهب بنى هاشم، الامين، الصابر، زين المجتهدين، باب الحوائج، . . . و مشهورترين آن «كاظم‏» و در لوح محفوظ «المنتخب‏» است (1) .


امام موسى بن جعفر(ع) داراى قامتى استوار، اندامى لاغر، چهره ‏اى زيبا و گندم گون، ريشى انبوه و مشكين بود .
نقش نگين انگشترى اش «حسبى الله‏» و يا «الملك لله وحده‏» بود، هماره خود را مى‏آراست و به چشمان خود سرمه مى‏كشيد (2) و به شيعيان خود نيز سفارش مى‏كرد تا همواره آراسته باشند (3) .
همسران و فرزندان
امام موسى بن جعفر عليه السلام همسران متعددى داشت كه همگى آنان كنيز بودند (4) . ثمره ازدواج‏هاى مكرر آن حضرت فرزندان زيادى است كه همه آن‏ها از خوبان و افراد برگزيده بودند (5) . درباره تعداد فرزندان دختر و پسر امام هفتم گزارش‏هاى گوناگونى در منابع روايى و رجالى رسيده است; برخى مانند ابن كثير تعداد آنان را چهل تن، برخى كمتر و گروهى بيشتر دانسته‏اند (6) . در ميان فرزندان آن حضرت، امام هشتم على بن موسى عليهما السلام نزد پدر بزرگوارش از موقعيت و احترام ويژه‏اى برخوردار بود . امام هفتم فرزند دلبند خويش را بر دوش خود سوار مى‏كرد، او را در آغوش مى‏كشيد، مى‏بوئيد و به گونه هايش بوسه مى‏زد و با عبارت «پدر و مادرم فدايت‏باد» نهايت محبت‏خويش را نسبت‏به او ابراز مى‏نمود، و با كنيه «ابوالحسن‏» او را صدا مى‏كرد (7) .
ويژگى‏هاى شخصيتى امام هفتم عليه السلام
فضايل و كمالات امام موسى بن جعفر عليه السلام بى شمار و براى جويندگان آن‏ها واضح و روشن است . در اين نوشتار به گوشه‏ اى از كمالات و ويژگى‏ هاى برجسته آن حضرت مى‏پردازيم .
دانش امام هفتم عليه السلام
اقيانوس بى كران علم و دانش پيشوايان معصوم براى غواصان در آن، ناشناخته نيست . در اينجا براى معرفى اجمالى توان علمى هفتمين امام به چند شاهد تاريخى اشاره مى‏كنيم:
1- حميده مادر گرامى حضرت موسى بن جعفر عليه السلام پس از آن كه رفتار غير عادى نوزادش به هنگام تولد را براى همسر عزير خود امام صادق عليه السلام بيان نمود، آن حضرت در تاييد گفتار وى فرمود: «آرى اين نشانه هر پيامبر و وصى پيامبرى است كه به هنگام ولادت سر به سوى آسمان بلند و به گونه‏اى كه ديگران از شنيدن آن ناتوانند، بر يگانگى پروردگار جهان شهادت دهد; آن گاه خداوند منان همه دانش را يك جا به او عطا كند و او را سزاوار ديدار فرشته «روح‏» كه اعظم از جبرئيل است گرداند (8) .
2- ابو حنيفه پيشواى «مذهب حنفى‏» مى‏گويد: در سفر زيارت بيت الله الحرام به قصد ملاقات و ديدار با امام صادق عليه السلام به مدينه آمدم . هنگامى كه بر در خانه آن حضرت رفته و در بيرون منزل به انتظار اجازه ورود نشسته بودم، كودكى از خانه امام صادق عليه السلام بيرون آمد . از وى پرسشى نمودم كه از پاسخ متين و عالمانه‏اش در شگفت ماندم . پرسيدم نامت چيست؟ گفت: موسى بن جعفر بن محمد بن على بن الحسين بن على بن ابى طالب .
در ادامه اين ديدار ابوحنيفه مساله‏اى دقيق از مسائل كلامى و اعتقادى مطرح مى‏كند و با پاسخ زيبا و مستدل آن حضرت مواجه مى‏گردد . آن گاه لب به تحسين موسى بن جعفر عليهما السلام گشوده و آيه «ذرية بعضها من بعض (9) » را تلاوت مى‏كند (10) .
امام موسى بن جعفر عليهما السلام مانند ديگر امامان معصوم در تبيين بينش صحيح از ميان عقايد و بينش‏هاى نادرست، به خوبى ايفاى نقش نمود و با توجه به پديد آمدن فرقه‏هاى مختلف - كه در قرن دوم اوج گرفت - و گروه هايى مانند خوارج، معتزله، مرجئه و . . . كه هر كدام در زمينه مسائل اعتقادى در ترويج ديدگاه خود فعال بودند، اين امام زمان شناس در برابر اعتقادات نادرست‏برخورد كرد و با پاسخ‏هاى مستحكم و مستدل خويش در برابر پرسش‏هاى متعدد، شيعيان را از انحراف و كجى حفظ نمود . آن حضرت از پاسخ گويى به هر شخص و گروهى و از هر ناحيه و با هر زبان و مليتى سر باز نزد و هيچ گاه از پاسخ ناتوان نماند .
آرى آن گونه كه خود امام كاظم عليه السلام فرمود: «از ويژگى‏هاى امام و حجت‏خدا آن است كه از هر چيزى پرسيده شود، پاسخ گويد و به هر زبانى ياراى سخن گفتن داشته باشد . (11) »
حلم و بردبارى
حلم و بردبارى از ويژگى‏هاى مهمى است كه مردان موفق و بزرگ به ويژه رهبران راستين كه بنا به وظيفه الهى، بيشترين برخورد و معاشرت را با مردم داشتند، از آن برخوردار بودند . امام هفتم عليه السلام كه به خاطر همين ويژگى‏اش «كاظم‏» لقب گرفت، علم را با حلم آراسته بود، در برابر ناملايمات روزگار بردبار بود، با دشمنان و بد انديشان با نرمى رفتار مى‏كرد و با اين شيوه به تربيت آنان مى‏پرداخت (12) .
مردى از تبار عمر بن خطاب در مدينه نسبت‏به على بن ابى طالب عليهما السلام سخت كينه مى‏ورزيد، به آن حضرت ناسزا مى‏گفت و بدينسان خاطر امام هفتم را مى‏آزرد . اصحاب و ياران موسى بن جعفر عليهما السلام از آن حضرت خواستند اجازه دهد تا او را از پاى درآورند، اما امام آنان را از اين اقدام برحذر داشت . يك روز كه آن شخص در مزرعه‏اش مشغول كار بود، امام موسى بن جعفر عليهما السلام بر مركب خويش سوار و راهى مزرعه او شد، آن مرد با ديدن امام موسى بن جعفر عليهما السلام خت‏برآشفت و فرياد زد كه چرا با مركب خود دست رنج مرا لگد مال مى‏كنى؟ امام در حالى كه خنده بر لب داشت‏به راه خود ادامه داد تا به او رسيد، از مركب پياده شد، در كنار او نشست و با سخنان شيرين با او به گفت و گو پرداخت و از وى پرسيد: چه مقدار براى زراعت‏خويش خرج كرده‏اى؟ گفت: صد دينار . فرمود: چقدر اميد برداشت دارى؟ گفت: من علم غيب ندارم . امام فرمود: مى‏پرسم چقدر اميدوارى؟ آن مرد گفت: دويست دينار . امام بى درنگ مبلغ سيصد دينار به او عطا كرد . آن شخص با ديدن رفتار بزرگوارانه امام در حالى كه عرق شرم وجودش را فرا گرفته بود از جاى برخاست و پيشانى امام را بوسيد و از وى عذر خواهى نمود .
آن شخص هنگام نماز پيش از ديگران در مسجد حاضر شد و با ديدن چهره نورانى موسى بن جعفر عليهما السلام در حضور انبوه حاضران در مسجد چنين گفت: «الله اعلم حيث‏يجعل رسالته (13) » ; «خداوند داناتر است كه رسالت‏خويش را كجا نهد .»
امام خطاب به اصحاب خود فرمود: «كداميك از اين دو شيوه بهتر است; آنچه شما تصميم داشتيد يا آنچه من انجام دادم؟ (14) »
سخاوت و بخشش
آن گونه كه اشاره شد، آن حضرت بخشنده‏ترين مردم زمان خويش بود . در منابع شيعه و اهل سنت آمده است كه هر گاه از كسى بدى و ناخوشايندى به آن حضرت مى‏رسيد، با ارسال هدايايى پاسخ مى‏داد (15) ، و اين اوج بخشندگى و سخاوت است . مبلغ اعطايى آن حضرت به اندازه‏اى بود كه نيازمند را بى‏نياز مى‏كرد . محمد بن عبد الله بكرى مى‏گويد: فشار اقتصادى و معيشتى باعث‏شد كه در انديشه گرفتن وام بيافتم، بدين منظور راهى مدينه شدم، در آن ديار نزد موسى بن جعفر عليه السلام كه در مزرعه‏اى نزديك كوه احد مشغول كار و تلاش بود رفتم، آن حضرت از حالم جويا شد، من هدف از سفرم را بازگو كردم، امام موسى بن جعفر عليه السلام كيسه‏اى كه در آن مبلغ سيصد دينار بود به من داد و من از همان جا به ديار خود باز گشتم (16) .
در حكايت ديگرى مى‏خوانيم كه آن حضرت به عيسى بن محمد بن مغيث كه در اثر هجوم ملخ به مزرعه‏اش و از بين رفتن محصولات كشاورزى‏اش زانوى غم بغل كرده بود، مبلغ صد و پنجاه دينار عطا كرد، در حالى كه خسارت وارده بر او از صد و بيست دينار تجاوز نمى‏كرد . همچنين براى دلجويى بيشتر از او، وارد مزرعه او شد و از خداوند خواست تا محصولات او را زياد كند (17) .
آن امام مهربان با اين گونه رفتارها علاوه بر آن كه گرد غم از چهره درماندگان مى‏زدايد و به آنان اميد زندگى مى‏بخشد، به پيروان راستين و رهبران جامعه مى‏آموزد كه با تك تك افراد جامعه ارتباط نزديك و مستقيم داشته باشند و در پيشامدهاى ناگوار آنان را دريابند .
عبادت و بندگى
در ميان مناقب بى شمار امام هفتم عليه السلام خلوت با معشوق و مناجات با قاضى الحاجات، درخشندگى خاصى دارد و بدين جهت آن حضرت را «عبد صالح، راهب بنى هاشم و زين المتهجدين‏» لقب داده‏اند . آن حضرت بسيارى از شب‏ها را تا سپيده صبح به دعا و مناجات مى‏پرداخت .
نقل شده است كه آن حضرت در اول شب وارد مسجد النبى صلى الله عليه و آله در مدينه شد و تا سپيده دم و در حال سجده اين دعا را تكرار كرد: «عظم الذنب من عبدك فليحسن العفو من عندك يا اهل التقوى واهل المغفرة .» پس از اداى فريضه صبح تا طلوع آفتاب به تعقيبات مى‏پرداخت و آن چنان با سوز و اشك تلاوت قرآن مى‏كرد كه هر شنونده‏اى بى اختيار مى‏گريست (18) .
عبادت و راز و نياز آن بنده صالح خدا همگان را مجذوب خود ساخته بود، حتى زمانى كه در زندان هارون الرشيد قرار گرفت، از اين كه جاى خلوت با دوست نصيبش شده است‏خداى را سپاس مى‏گفت . فضل بن ربيع كه به دستور هارون الرشيد موسى بن جعفر عليه السلام را زندانى كرده بود، در نامه‏اى به خليفه نوشت: اگر او را از من تحويل نگيرى رهايش خواهم كرد، چون در مدت يكسال، در شبانه روز جز دعا و استغفار و طلب رحمت و مغفرت الهى كلمه اى از وى شنيده نشده است (19) .
شقيق بلخى مى‏گويد: در سال 149 هجرى قصد زيارت خانه خدا كردم و در «قادسيه (20) » به كاروانى كه عازم حج‏بود پيوستم . در ميان آنان جوانى لاغر اندام و گندم گون و خوش سيما نظرم را جلب كرد . او جامه ‏اى پشمى به تن داشت و به دور از افراد كاروان در گوشه‏ اى نشسته بود . پنداشتم او از صوفيه است و با اين روش موجب زحمت همسفران خود خواهد شد . به قصد پند و اندرز نزد او رفتم . وى مرا با نام خطاب كرد و اين آيه را تلاوت نمود: «اجتنبوا كثيرا من الظن ان بعض الظن اثم (21) » ; «از بسيارى از گمان‏ ها بپرهيزيد، چرا كه برخى از گمان‏ها گناه است .» پس از آن از من جدا شد . در شگفت ماندم كه چگونه نام مرا دانست و از درونم آگاهى داد؟ ! پس از طى راهى طولانى در «واقصه (22) » او را ديدم كه نماز مى‏گذارد، در حالى كه از خوف خدا اعضاى بدنش لرزان و چشمانش گريان است . صبر كردم تا پس از نماز، از بد گمانى‏ ام درباره وى - در ديدار قبلى - پوزش خواسته و لاليت‏بطلبم . او نماز را تمام كرد، آن گاه رو به من نمود و اين آيه را تلاوت كرد: «وانى لغفار لمن تاب وآمن وعمل صالحا ثم اهتدى (23) » ; «و من در حق كسى كه توبه كند و ايمان بياورد و كارى شايسته پيش گيرد و به راه آيد آمرزگارم .» سپس از من جدا شد .
بار ديگر او را در منزل معروف ميان راه مكه يعنى «زباله‏» در حال كشيدن آب از چاه ديدم . در همين حال طناب دلو بريده شد و دلو به درون چاه افتاد . آن گاه وى رو به آسمان كرد و گفت: خدايا! چون تشنه و گرسنه شوم تو خداى [روزى ده] من هستى . بار الها! چيزى جز اين ظرف ندارم، پس آن را از من مگير .
شقيق مى‏گويد: به خدا سوگند، ديدم كه آب چاه فزونى گرفت تا اين كه ظرف را كه از آب پر شده بود بر گرفت، وضو ساخت و چهار ركعت نماز گزارد . آن گاه به سوى پشته شنى رفت و چند دانه شن برداشته، در ظرف آب خورى ريخت، آن را تكان مى‏داد و از آن مى‏نوشيد . نزد او رفتم و سلام كردم . او پاسخ سلام مرا داد . گفتم: از زيادى آنچه خداوند به تو ارزانى داشته به من بخوران . گفت: اى شقيق! پيوسته نعمت ‏هاى پنهان و آشكار خداوند شامل حال ما مى‏باشد، پس به خداوندت خوش گمان باش . آن گاه ظرف را به من داد و چون از آن ظرف نوشيدم محتواى ظرف را سويق و شكر يافتم، با آن سير و سيراب شدم و چندين روز به آب و خوراك نيازمند نشدم . به خدا سوگند! هرگز گواراتر و لذيذتر و معطرتر از آن ننوشيدم .
او را تا زمانى كه وارد مكه شدم، نديدم . نيمه شبى او را در كنار «قبة الشراب‏» ديدم كه نالان و گريان و با حال خشوع به نماز مشغول بود تا اين كه شب به پايان رسيد . چون سپيده دميد، در مصلاى خود نشست و به تسبيح پرداخت . سپس نماز صبح گزارد و گرد خانه خدا طواف كرد و از حرم خارج شد . وى را دنبال كردم، بر خلاف حالى كه در بين راه داشت، دوستانى او را در بر گرفته بودند . مردم نيز گرد او جمع شده، به او سلام مى‏دادند . از يكى از آنان پرسيدم: اين جوان كيست؟ گفت: او موسى بن جعفر بن محمد بن على بن حسين بن على بن ابى طالب عليهم السلام است .
گفتم: اگر اين رفتار از جز اين خاندان سر مى‏زد، جاى شگفتى بود (24) .

يوسف بيات
_______________________________________
1) نك به: تاريخ بغداد 13/27; وفيات الاعيان 5/310; روضة الواعظين 1/221; سير اعلام النبلاء 6/270; صفة الصفوة 1/191; مناقب آل ابى طالب 4/349; اصول كافى 2/باب موسى بن جعفر عليهما السلام; نورالابصار 164; اعيان الشيعة 2/7 و عوام العلوم 2/15 .
2) ر . ك به: بحار الانوار، ج‏48، ص‏11، ط بيروت; دلائل الامامة، ص‏148; البداية و النهاية، ج‏10، ص‏183; مناقب ابن شهر آشوب، ج‏2، ص‏349 .
3) الفروع من الكافى، ج‏6، ص‏48 (كتاب الزى والتجمل).
4) سير اعلام النبلاء، ج‏6، ص‏274; حياة الامام موسى بن جعفر، ج‏2، ص‏440- 377 .
5) حياة الامام موسى بن جعفر، ج‏2، ص‏377 به نقل از اعلام الورى .
6) البداية والنهاية، ج‏10، ص‏183; بحار الانوار، ج‏48، ص‏288، بيروت; عوالم العلوم، ج‏21، ص‏319- 322 .
7) عيون اخبار الرضا، ج‏1، ص‏31، ح‏28 .
8) اثبات الوصيه، ص‏161; دلائل الامامه، ص‏304، ح‏258 .
9) آل عمران/34 .
10) مناقب آل ابى طالب، ج‏4، ص‏339; بحار الانوار، ج‏48، ص‏106، ط بيروت; تحف العقول، ص‏307، با اندكى تفاوت .
11) ر . ك به: الارشاد، ج‏2، ص‏224، (سلسله مؤلفات مفيد) ; روضة الواعظين، ج‏1، ص‏213; مناقب آل ابى طالب، ج‏4، ص‏323; بحار الانوار، ج‏48، ص‏57، ط بيروت .
12) تاريخ بغداد، ج‏13، ص‏27; وفيات الاعيان، ج‏5، ص‏308; سير اعلام النبلاء، ج‏6، ص‏271 .
13) انعام/124 .
14) مناقب آل ابى طالب، ج‏4، ص‏344; سير اعلام النبلاء، ج‏6، ص‏271; تهذيب الكمال، ج‏29، ص‏46; مقاتل الطالبين، ص‏499 .
15) وفيات الاعيان، ج‏5، ص‏308; بحار الانوار، ج‏48، ص‏104، ط بيروت .
16) الارشاد، ج‏2، ص‏233; تاريخ بغداد، ج‏13، ص‏28; روضة الواعظين، ج‏1، ص‏215; بحار الانوار، ج‏48، ص‏102، ط بيروت .
17) تهذيب الكمال، ج‏29، ص‏46; اعيان الشيعه، ج‏2، ص‏7 .
18) تاريخ بغداد، 13/30، تهذيب الكمال، 29/44، الارشاد، 2/235 (سلسله مؤلفات الشيخ المفيد).
19) مقاتل الطالبين، ص‏502 .
20) قريه‏اى است كه جنگ معروف قادسيه در زمان خلافت عمر بن خطاب در سال 16 هجرى ميان مسلمانان و ايرانيان در آن واقع شد . فرمانده مسلمانان سعد بن ابى وقاص بود و رستم، پهلوان و جنگ جوى نامى ايرانيان در اين جنگ كشته شد و سپاه اسلام به پيروزى رسيد .(معجم البلدان، ج‏4، ص‏291- 292 .
21) حجرات/12 .
22) منزلى در بين راه مكه و كوفه است .(معجم البلدان، ج‏5، ص‏354).
23) طه/82 .
24) بحار الانوار، ج‏48، ص‏82، ط بيروت . و ر . ك: صفة الصفوة، ج‏1، ص‏441 و كشف الغمة، ج‏3، ص‏4 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page