حضرت زهرا به مسجد مى آيد

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

حضرت زهرا به مسجد مى آيد

بسم اللَّه الرحمن الرحيم
هنگامى كه ابوبكر تصميم نهائى خود را در مورد غصب فدك از حضرت زهرا عليهاالسلام گرفت و نماينده ى حضرت را از آنجا اخراج نمود و اين اخبار به آنحضرت رسيد، سر مبارك را پوشانيدند و پوشش كامل بر تن نمودند و با عده اى از زنان خدمتگذار و بانوان خويشاوندانشان براى اعتراض به ابوبكر براه افتادند.
هنگام راه رفتن لباس حضرت به زمين كشيده مى شد و پايين لباس زير پايشان مى رفت
بعيد نيست اين عبارات حاكى از آن باشد كه در اثر كثرت صدمات روحى و جراحات جسمى وارده، حضرت نمى توانسته اند با قامتى راست حركت كنند. لذا لباس حضرت به زمين كشيده مى شد و زير پايشان مى رفت و به همين علت جهت كمك در راه رفتن آن بانوى بزرگ عده اى از بانوان نيز همراه شدند.، و راه رفتنشان چنان بود كه گويا پيامبر صلى الله عليه و آله راه مى روند.
ابوبكر با عده ى زيادى از مهاجرين و انصار و ديگر افراد در مسجد نشسته بودند كه حضرت وارد شدند، و با آمدن حضرت پرده اى
«ج»: پرده ى مصرى.
بين ايشان و مردم آويخته شد. حضرت زهرا عليهاالسلام نشستند و چنان از سوز دل ناله زدند كه قلبها به لرزه درآمد و اشكها جارى شد و مردم را به گريه و ضجه واداشتند و مجلس را منقلب كردند. سپس لحظه اى
«ج»: مدت طولانى.
درنگ نمودند تا صداى ناله هاى مردم خاموش گرديد و از جوش و خروش افتاد.
با آرامش مجلس حضرت صحبت خود را با حمد و ثناى الهى و درود بر پيامبر صلى الله عليه و آله آغاز نمودند. مردم باشنيدن كلام آنحضرت بار ديگر شروع به گريه كردند، و حضرت براى بار دوم سكوت كردند، و هنگامى كه مردم آرام گرفتند صحبت خود را از سر گرفتند و چنين فرمودند:
حمد و ثنا
كلام خود را آغاز مى كنم با حمد و سپاس خدائى كه به ستايش و فضل و عزت و رفعت از همه كس سزاوارتر است.
خداوند را بر نعمتهايى كه عطا فرموده مى ستايم، و بر الهامش سپاس مى نمايم، و بر نعمتهاى گسترده اى كه ابتداءً عنايت نموده و نعمتهاى فراوانى كه عطا فرموده و تفضلات پى درپى كه مرحمت كرده ثنا مى گويم.
او را سپاس مى گويم با حمدهاى بى پايانى كه از حد شمارش بيرون است، و قدرت بر شكر همه ى آنها نيست، و نهايت آنها قابل درك نخواهد بود. نعمتهايى كه خداوند براى ازدياد و دوام آنها ما را دعوت به شكرگزارى نموده، و بندگانش را بر فرستادن آنها مطيع خود گردانيده، و براى كامل نمودن بخششهايش از آنان حمد و ستايش خود را خواسته، و در كنار آن به طلب چنين نعمتهائى امر فرموده است.
گواهى مى دهم كه معبودى غير «اللَّه» نيست. تنها او معبود است و شريكى ندارد. كلمه اى است كه تأويل آن اخلاص است و متضمن رساندن قلوب به اعتقاد وحدانيت خداست، و آنچه را كه عقل به آن پى مى برد در انديشه ها ظاهر نموده است. خداوندى كه امكان ديدنش و قدرت توصيف او براى كسى نيست، و به خيال كسى نمى گنجد.
خداوندى كه تمام اشياء را بدون آنكه چيزى قبل از آنان باشد بوجود آورده، و بى آنكه از نمونه هايى براى خلقت پيروى كرده باشد آنان را آفريده است. با قدرتش به آنان وجود داده و با اراده ى خود آنان را خلق فرموده، بدون آنكه نيازى به خلقت آنان داشته باشد يا فائده اى به او عائد شود.
بلكه علت در خلقت آنست كه حِكمت خود را براى ما سوايش معلوم بنمايد، و آنان را به إطاعت خود متوجه كند، و قدرت خويش را به منصه ى ظهور برساند، و دلالت بر ربوبيتش نمايد و خلق را به عبادت خود بخواند و به دعوت خود عزت و غلبه بخشد
«الف»: و به كسانى كه مردم را بسوى خدا مى خوانند عزت ببخشد.
همچنين براى دورى آنان از عذابش و سوق آنان به بهشتش ثواب را بر اطاعت خود و عذاب را در معصيتش قرار داد.
بعثت پيامبر و مسير رسالت
و گواهى مى دهم كه پدرم حضرت محمد بنده و فرستاده ى اوست، كه خداوند او را قبل از خلقتش اختيار نمود، و قبل از بعثتش او را برگزيد، و پيش از انتخابش نام او را معرفى كرد. اين انتخاب هنگامى بود كه مردم در مخفيگاه غيب پنهان بودند و در پس پرده هاى هولناك مستور و به نهايت عدم مقرون بودند.
علت اين اختيار آن است كه خداوند به سرانجام كارها آگاه و به حوادث روزگار احاطه دارد، و به زمان وقوع مقدرات عارف است. براى اتمام امر خود او را مبعوث گردانيد، و به قصد اجراى حكم خود او را برانگيخت، و براى انفاذ مقدرات حتمى خود او را به پيامبرى اختيار نمود. آنحضرت مردم را ديد كه هر گروهى داراى دين مخصوص به خود است، و به آتشهاى افروخته ى خود روى آورده و بُتان خود را پرستش مى نمايند، و با آنكه فطرتاً معرفت خدا را دارند ولى منكر او هستند.
آنگاه خداوند متعال به بركت پدرم حضرت محمد صلى الله عليه و آله ظلمت ها را به نورانيت مبدل ساخت، و از قلبها قساوت را برطرف نمود، و از ديده ها تحير را زايل كرد، و مطالب مبهم را براى همگان روشن نمود. آنحضرت دعوت الهى خود را با هدف هدايت مردم آغاز كرد و آنان را از گمراهى نجات داد، و از لجاجتها آگاهى بخشيد، و آنان را به دينى محكم هدايت نمود، و به راه مستقيم فرا خواند.
سپس خداوند عزوجل او را با رأفت و رحمت و اختيار به سوى خود خواند تا او را از خستگى اين دنيا آسوده گرداند و سنگينى بار ناملايمات را از او بردارد
«د»: سپس خداوند او را با رافت و اختيار و ميل خود و با ايثار بسوى خود برد، و «محمد صلى الله عليه و آله» با رفتنش از رنج اين دنيا آسوده گشت.، و او را در احاطه ى ملائكه ى ابرار و رضوان پروردگار غفار و مجاورت ملك جبار قرار دهد. درود خدا بر پدرم پيام آور و امين وحى خدا و برگزيده و منتخب از خلق و مرضى او. درود و سلام و رحمت و بركات الهى بر او باد.