موذن و مرد كافر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

نقل شده است كه : شخصى با صداى زشت و نامناسب در مسجد يكى از شهرهاى اسلامى اذان مى گفت . روزى مردى غير مسلمان براى او هديه ارزشمند آورده و با عبارات قشنگى از وى تقدير و تشكر نموده و از اذان گفتن وى ستايش كرد. موذن كريه الصوت در حالى كه از رفتار مرد كافر شگفت زده بود، علت آن همه تحسين و تقدير را جويا شد.
مرد غير مسلمان در پاسخ وى اظهار داشت : من دخترى دارم كه در فراست و هوشمندى نظير ندارد و شديدا به او علاقه مندم . اما مدتى بود كه به دين شما متمايل گشته و مى خواست آيين محمد صلى الله عليه و آله را بپذيرد. من هر چقدر با تطميع و تهديد و تشويق تلاش كردم تا وى را از اين كار باز دارم ، ممكن نشد و او همچنان بر باور خويش اصرار مى ورزيد، تا اين كه شما به اين محل آمديد.
از روزى كه در ماذنه مسجد با آن صداى كريه و ناخوش اذان گفتن را آغاز كرديد، دخترم تدريجا و به طور ناخودآگاه از اعتقاد خويش به اسلام دلسرد شده و ديگر چندان رغبتى به مسلمان شدن ندارد، من در مقابل اين خدمتى كه شما در حق من كرده ايد خود را مديون دانسته و اين هداياى ناقابل را تقديم شما مى كنم .
بنابراين بايد آموزه هاى زيباى اسلام را در ضمن قالب ها و روش هاى دل انگيز و جذاب ارائه كرد و افراط و سخت گيرى از روش هاى ناپسند است و حتى در بعضى روايات آمده است كه افراط كردن در اعمال روش هاى تربيتى موجب لجاجت متربيان شده و آنان از پذيرفتن سخن حق سرباز مى زنند.