ب - حسادتى شديد نسبت به حفصه

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

يكى از كسانى كه با عايشه در بعض امور همدست بوده است، حفصه -دختر عمر- مى‏باشد. مسلم كه از نقل مطالب فوق خوددارى كرد (و نيز بخارى) در باب فضائل عايشه (!) حديثى نقل مى‏كند كه مى‏رساند حسادت عايشه آنچنان شديد بود كه حتى حاضر بود بميرد و توجه به هوو را نبيند.
راوى حديث فوق خود عايشه است. ما عين آن را - با آنكه اندكى طولانى است - در اينجا مى‏آوريم:
«عن عايشة قالت: كان رسول اللّه صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله و‏سلم إذا خرج أقرع بين نسائه فطارت القرعة على عايشة و حفصة فخرجتا معه جميعا. وكان رسول اللّه صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله ‏و‏سلم إذا كان بالليل سار مع عايشة يتحدث معها. فقالت حفصه لعايشة: ألا تركبين الليلة بعيرى وأركب بعيرك فتنظرين وأنظر؟ قالت: بلى. فركبت عايشة على بعير حفصة وركبت حفصة على بعير عايشة فجاء رسول اللّه صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله ‏و‏سلم إلى جمل عايشة وعليه حفصة فسلم ثمّ سار معها حتى نزلوا فافتقدته عايشة فغارت. فلما نزلوا جعلت تجعل رجلها بين الاذخر وتقول: يا رب سلط علىّ عقربا أو حية تلدغنى. رسولك ولا أستطيع أن أقول له شيئا»(1).
خلاصه ترجمه: رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله هرگاه به سفرى مى‏رفت بين همسرانش با قرعه كسى را با خود همراه مى‏كرد. يكبار قرعه به نام عايشه و حفصه افتاد، حضرتش شبها همراه عايشه مى‏رفت و با او صحبت مى‏كرد. يكشب حفصه به عايشه پيشنهاد كرد كه امشب جاى خود را عوض كنيم ببينيم چه مى‏شود. عايشه قبول كرد. رسول خدا صلى ‏الله‏ عليه‏ و ‏آله آن شب همراه شتر عايشه - كه حفصه در آن بود - مى‏رفت تا آنكه در جائى فرود آمدند. عايشه پيامبر را گم كرد. حسادتش او را واداشت كه پاهايش را در ميان گياه اذخر (كه در آن حيوانات گزنده وجود دارد) قرار داده و گفت: خدايا! عقربى يا مارى را بر من مسلط كن كه مرا بگزد. چه كنم پيامبر تو است و نمى‏توانم چيزى بگويم.
در اينجا عايشه خود به حفصه اجازه داد كه جاى او بنشيند بنابراين بايد مى‏گفت: چه كنم «خودم كردم كه لعنت بر خودم باد». نه آنكه: «پيامبر توست و نمى‏توانم چيزى بگويم». از اين گذشته چرا بايد عايشه آنقدر در آتش حسد بسوزد كه به مرگ خود حاضر شود و محسود خود را در مقامى نبيند. آيا از ساير زن هاى پيامبر هم چنين چيزى نقل شده است؟ آيا در آن زمان و زمان هاى قبل و بعد نقل شده كه زنى اين مقدار در آتشى كه خود برافروخته بسوزد؟ آيا اين روحيه و اين خصلت ذاتى است كه او را در اوج رفعت معنوى قرار مى‏دهد؟!

- پاورقی -

 (1) الف - صحيح بخارى، ج 7، ص 43، كتاب النكاح، باب القرعة بين النساء إذا أراد سفرا.
ب - صحيح مسلم، ج 4، ص 1894، كتاب فضائل الصحابة، باب 13، (كه در فضائل عايشه است)، ح 88.