با احادیثی کنم آغاز من نکته ها بس ژرف وبس پر راز من
خلقت زهرا دلیلی بر علی شد از آن احمد به دنیا منجلی
یعنی از زهرا علی زو احمدی عرضه بر دنیا نموده سرمدی
بعد می گوید اگر احمد نبود خلقت افلاک را کی بود سود
پس خلایق جمله از زهراستی خالق از بهرش جهان پیراستی
هرکه زهرا راست همسر بی گمان اولین باشد به رتبت در جهان
چون علی را شان و قربی دیگر است شیعه از بعدش به دنیا گوهر است
کشتی نوح و علی مرتضی خود دلیل دیگری بر مدعا
اکمل دین با علی آ غاز شد زان سبب او را نبی همراز شد
آ دم ار آ دم بدی بود از علی زان سبب بود به دورانش ولی
آدمی را آدمیت شیعه راست چند گویی آ دم از شیعه جداست
بود هابیل از علی مظلوم شد جور قابیلش بر او محتوم شد
واعظان گفتند چون نقل و نبات عالم عرضیات باشد شیعه ذات
هرچه خوب آن علی گفتند و رفت مابقی را آبرو رفتند و رفت
اینچنین گفتند و خود پنداشتند گام در راه علی برداشتند
داد و بی داد از خطابت قیل و قال الآمان از گفت بی بند و عقال
تا زبان بگشود واعظ بر سخن جمله کودن خوانده خود را اهل فن
عادت آمد گفته بس گفتیم ما خلق را بیدار و خود خفتیم ما
ما همه گوینده ، خود منهاستیم جمله اندر پیچ و ما در راستیم
رشد و غی از گفته , شد بین ولی در عمل کی گفته آمد یا علی ؟
مستی احوال و افکار آن ما مست اعمالند بد خواهان ما
وا اسف هر چه دروغ از آن ما وا اسف مهجور شد قرآن ما
گوئیا قرآن نت گویندگیست دفتر وعظ از برای مدعیست
یا حسین گفتیم و گریان آمدیم از مظالم ها پریشان آمدیم
سینه را صد چاک او کردیم ما سجده را بر خاک او کردیم ما
سفره های نذر اولاد حسین وا که شد گفتیم تا بدر و حنین
یا حسین گویان خیانت می کنیم ادعای صد دیانت می کنیم
با زبان گفتیم و باید در عمل با علی باشیم در حرب جمل
در علو شان مولا بی گمان کس ندارد شک بیتن انس و جان
قدر والایی بود مظلوم او ز عاملان در مکتبش محروم او
وی به مظلومی سپر ایام کرد جام زهر همواره اندر جام کرد
جای پیغمبر علی خسبید شب وز مریدان نبی بشنید سب
قصه تلخ جمل از ناکثین جنگ صفین از قبال قاسطین
شورش جمعی به نام مارقین فتنه انگیزان از دین خارجین
ماجراهائیست بس تلخ و دژم چاه و آهش خود جهانی جام جم
مارقین کردند بلواها به پا فتنه ها کردند آن اهل جفا
چونکه در محراب شد مولا شهید روح پاکش چون از این دنیا رهید
اختلاف آمد پدید اندر میان هم به جمع دوستان هم این و آن
دوستان کردند بسیاری جفا روی جهل اما به عنوان وفا
گفته شد مولا ز جنسی دیگر است و همه نوراست و از عالم سر است
او ز آدم نیست تا الگو شود مستحیل این است کس چون او شود
یک طرف می گفت مولا و نماز؟ یک طرف می برد گفت مر او را نیاز
ظلم ها از هر طرف سویش روان گاه از دشمن گهی از دوستان
کینه ها بر موج ارزش ها سوار بعد او کردند قیل و صد هوار
گاه در تمجید شد مولا خدا گاه در تکفیر از منبر جدا
در روایات است ارجی بس گران بهر بوطالب علی مولایمان
اول مسلم به آخر مرسل اوست آیت اعلاست , خلقت، مجمل اوست
زاده بیت الله آن شیر خداست کشته محراب با فرق جداست
روز خندق ضربت مولا علی بر سر عبدالولد آن کفر جلی
تا ابد اسلام را پاینده کرد مهر مولا تا ابد تابنده کرد
در غدیر آمد به تصریح این بیان با علی اسلام شد دین زمان
الغرض تلخیص گویم این کلام ما مسلمانیم تنها والسلام
ما ز اسلام علی نام علی بر زبان داریم نی در دل ولی
وا اسف اسلام ما پنهان ما وا اسف پنهان بی ایمان ما
ای نظافت وانه این بحث و مگو مرد میدان عمل زین پس مجو
اهل دنیا کز عدالت فارقند هر کجا باشند جمعی مارقند
با زبان گفتیم و باید در عمل با علی باشیم در حرب جمل
صادق آل محمد گفته هان با عمل باشید داعی نی زبان
نظافت 25/9/87