می کند در پایِ تختت مادرم فرشته خم
قد سروینش به تعظیم از عظامِ جاه تو
بال و پر می گیرد از گهواره کودک تافلک
از پسِ تعلیم در دامان و رسم و راه تو
خانه عشقی و تاج تاجدارانِ زمان
بس که قربان گوی دارد ملک و قربانگاه تو
می فشاند نور اگر خور و نجوم اندر فلک
عاریت می گیرد از انوار روی ماه تو
کس چه می داند چه دارد درنهانت کردگار
کز زمین تا عرش اعلا سر بسر درگاه تو
مِهر اگر میشد چو لشگر تا آدمی احصا کند
تا سپهر بیکران می شد صفِ اِسپاه تو
من چه گویم در علو شانت ای مادر سخن
زانکه خود مورم به پایِ تختِ شاهنشاه تو
مکتب عشقت چنان پرشورو احسان و صفاست
خیل مشتاق آورد در درس و مکتبگاه تو
نام نیکویت بود با عشق و الفت آشنا
عشق و الفت هم همی همواره خاطر خواه تو
خاکِ پایت سُرمه تنهانیست ،بینا میکند
همچو عیسی کوریِ بیمار درمانگاه تو
سر بلندم ، صاحب جاهم ،سلیمانم اگر
بینوایم ، بی کسم همواره حاجتخواه تو
گر چه پیر ، اما هنوزم کودکِ مهر توام
برگ پاییزم ولی ، سرزنده ام همراه تو
گیسوانت سایبانم ، قلبِ پاکت مسکنم
وه چه خوش آرایه دارد ، نقشِ منزلگاه تو
نغمه میخواند اگر ، بلبل به باغ و راغ چون
سرخوشست از مرهمِ گلباغ ِ ایمن گاه تو
ماهِ من وردِ منِ شیدا به هر شام و سحر
اینکه با جان می خرم دردِ دلِ پر آه تو
فرش زیر پایِ پایایِ تو می گردم ولی
کی شود مقبول این ناچیز در درگاه تو
بر جبینش بوسه مشتاقانه زن در سجده شو
ای "نظافت"، تا رسد برچرخ گردون جاه تو
ارادتمند همه دوستان نظافت
25/2/91
مقام مادر
- بازدید: 2678