حسين عليه السلام ثار الله

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

انگيزه حسين از برگزيدن شهادت پايدار نمودن دين خدا مى باشد. اين هدف با شهادت حضرت و يارانش تامين شد. خون حسين درس پايدارى به تشكل همسو، بلكه به تمام انسان هاى آزاد انديش اموخت . كه در برابر ناهنجارى و ستم هاى ستم پيشگان قامت استوار نمايند و آنان را رسوا ساخته به ذلت نشانند. از خون حسين سيلاب هاى بنيان كن خيزش نمود و كاخ ‌هاى ستم بنى اميه را در ان زمان و هر زمان در كام امواج خروشان خود عرق نموده و مى نمايد. با ريخته شدن خون خدا را سيراب و پايدار نمايد، به نظر شما خون بهاى ان چه مى تواند باشد؟!
چه چيزى ارزش و شايستگى ان را دارد كه بهاى خون حسين قرار گيرد. ايا صدها شتر يا ميلياردها درهم و دينار مى تواند معادل خون حسين باشد؟ ايا دنيا مى تواند خون بهاى حسين باشد؟ و ايا بهشت را مى تواند با خون حسين معادله نمود؟
اگر نمى توان پس چه چيز پايداتر از خداست . حقيقى پايدارتر از خدا يافت نمى شود، تا خون بهاى حسين قرار گيرد جز خداى حسين چيزى ديگر مى تواند خونبهاى وى قرار گيرد. حسين جان را سپر خطر دين قرار داد و دين را حراست و پايدار نمود و خون بهاى اين خون جز خدا چيز ديگر نمى تواند باشد. خون بهاى حسين الله است كه حسين ثار الله است .
پايدارى حسين (ع)
حسين عليه السلام در شرايط سخت ناگوار با همراه كودكان و همسرو خواهران خويش در محاصره دشمن خشن قرار گرفت . حسين(ع) در آن شرايط ناگوار به خواسته هاى دشمن نه گفت و بر اهداف خويش پا فشارى نمود. حسين به همگان اموخت كه ناهموارهاى نبايد شخص را از انگيزهايش ‍ عدول دهد. خطرهايى كه عزيزان و وابستگان را تهديد مى نمايد، نبايد باعث سستى در تامين اهداف شود. حسين(ع) در سخت ترين شرايط ناگوارى خطرها را به جان خريدار شد تا پايدارى را در جامعه در ستيز با ستمگران پايدار سازد.
در سخت ترين شرايط كه براى خويش و ياران همراهان و شديدترين مصيبت ها را بر خويش هموار ساخت ، الصابرين فى الباساء و الضراء و حين الباس (1) مصداق بارز حين الباس عاشوراى حسينى است .
حسين كه خطرها از هر جانب وى و ياران و همراهان عزيزش را تهديد مى نمود بدون هراس در برابر آنها ايستاد و خود يارانش حماسه اى پايدار و مقاومتى ماندگار از خويش به يادگار نهادند.
آزادگى حسين عليه السلام  
حسين تنها درس دين دارى و دفاع از دين در بحرانى ترين شرايط به آيندگان نياموخت ، بكله حسين عليه السلام چگونه زندگى كردن را به همه آزاد مردان و زنان جامعه اموخت . به آنان كه حتى درد دين ندارند و ارزش هاى دينى براى آنان مطرح نيست ، ليكن درس كرامت و عزت و آزادگى انسانى را خوب مى انديشند و بر خويشتن ذلت و زبونى و بردگى نمى پسندند. به انسان ها اموخت كه اگر دين دار هستيد جان خود را فداى دين خود كنيد.
و اگر ارزش هاى دينى را ارزش نمى پنداريد و زندگى جاويد ان سرا را باور نداريد و زندگى انسان را محدود به اين سرا مى دانيد حتى اگر اين گونه كوتاه مى انديشيد، در همين چند صباح زندگى آزاد مرد باشيد. ذلت و زبونى و بردگى ديگرى را بر خويش نپسنديد. زيرا بردگى ديگرى با عزت و كرامت انسانى نا سازگارى است . انسان آزاد انديش ذلت انسان همنوع و همسان خويش را بر خود روا نمى دارد. چند روز دنيا را هم راست قامت و سرا فراز مى زيد.
اين پيام حسين به همه آزاد مردان و زنان جامعه است و يحكم يا شيعه ال سفيان ان لم يكن دين و كنتم لا تخافون المعاد فكرنوا احرارا فى دنيا كم . (2)
واى بر شما پيروان ال سفيان ، اگر دين نداريد از روز واپسين نمى هراسيد، در دنيا آزاده باشيد. شما مردم به خاطر بغض و عداوت و كينه و به خاطر فرهنگ سازى كه حزب عثمانيه پديدار ساخته و به خاطر تطميع و تزوير و زورى كه بر شما روا ديده ، ذلت را پذيرفته ايد در برابر صف حق ايستاده ايد. به امر پليدهايى مانند يزيد و عبيد الله كه هيچ ارزش انسانى در زندگى آنان به چشم نمى خورد، خوشتن را فرو مايه نكنيد و فريب وعده هاى آنان نخوريد. چرا شما به خاطر چند روز زندگى دنيا ذلت زبونى و بردگى ال ابوسفيان (حزب عثمانيه ) را پذيرفته ايد. اگر دين را باور نداريد و اگر آخرت را ايمان نداريد لااقل در زندگى دنيا آزاد باشيد چرا بردگى يزيد؟! و يزيدها در هر زمان ؟!
نام حسين عليه السلام  
دين براى تقدير از شهيد و تداوم راه و باور شهيد در هر لحظه از زندگى ياد و نام وى را گرامى مى دارد. دين براى پايدار نمودن نام و ياد شهيد، شهيد را در تمام شوون زندگى مطرح مى سازد.
حسين سالار شهيدان را در هيچ فرصتى از ياد نمى برد. نام سيد و سالار شهيدان در لحظه لحظه زندگى توام مى نمايد، وقتى نماز مى خوانى به ياد شهيد، حتى اب مى نوشى به ياد و نام حسنى مى باشد. از امام صادق روايت است كه حضرت اب نوشيد، چشمان مباركش به ياد حسين اشك آلود شد آنگاه فرمود هر كس هنگامى كه اب نوشيد از حسين و اصحابش ‍ ياد نمايد و بر قاتل حسين لعن و نفرين نمايد، خداى سبحان صد هزار حسنه براى او مى نويسد و صد هزار از گناهان او را محو مى كند و صد هزار مرحله به وى درجه داده مى شود، ما من عبد شرب الماء فذكر الحسين عليه السلام و اهل بيته و لعن قاتله الا كتب الله عزوجل له مئۀ الف حسنۀ و حط عنه مئۀ الف سيئه و رفع له مئۀ الف درجۀ . (3)
اين همه تاكيد براى زنده نگه داشتن ياد و نام شهيد است . زندگى آغاز و سرانجامش به نام شهيد شكل مى گيرد. كه فرمود كام كودك را با تربت حسن باز گشاييد. و در قبر مردگان نيز تربت حسين بنهيد. يعنى آغاز زندگى با ياد شهيد و فرجام زندگى با نام شهيد.
فرمود هر گاه اب مى نوشيد به ياد حسين باشيد در شبانه روز هر فردى به طور طبيعى چندين نوبت اب مى نوشد؟ فرمود: نماز خود را با تربت حسين به جاى اوريد در شبانه روز هر مسلمان پنج وعده نماز مى خواند. يعنى لحظه لحظه زندگى به ياد حسين عليه السلام به ياد شهيد و احياى راه و نام شهيد و توسعه فرهنگ شهادت است اين تصوير دين از شهيد و شهادت است . آغاز و انجام و همراه ياد و نام شهيد است .
مزار حسين عليه السلام  
خاك سرزمينى كه حسين در آنجا به شهادت رسيد و به خاك سپرده شد به بركت حسين ، خاك پاك و متبرك مى باشد، طابت الارض التى فيها دفنتم .
از آنجا كه سيد و سالار شهيدان از پاك ترين ها و از تبار پاك ترين ها است كه خداى سبحان پاكى آنان را تاييد مى نمايد و يطهر كم تطهيرا. (4) به بركت پاكى و طهارتى كه عترت از ان بهره مند است ، هر چيزى كه به آنها تعلق دارد و نسبتى با آنان پيدا مى كند، از اين پاكى بهره مى برد. خاكى كه در آنجا حسين دفن است به بركت حسين پاك و مطهر مى شود از ساير خاك ها ممتاز مى گردد. به همين جهت مزار امامان و حتى امام زادگان پاك و مطهر است كه پاكان را به سوى خود فرا مى خواند.
كه طين (خاك ) حسين پاك و مطهر مى گردد زيرا كه طينت حسين عليه السلام پاك و مطهر است .
شفا در تربت حسين عليه السلام  
از بركت حسين خاك مزار حسين عليه السلام و خاك اطراف مزار حسين متبرك مى شود و شفاى دردهاى بى درمان قرار مى گيرد. و اين امتيازى است كه خداى سبحان به پاس مجاهدت ها و ايثار گرى هاى حسين عليه السلام نهاده است . در روايت مى فرمايد خداى سبحان چهار پاداش ‍ ويژه در برابر شهادت حسين عليه السلام قرار داد. يكى نسل امامان از نسل حسين عليه السلام تداوم يافته اند. ديگرى شفا در تربت حسين عليه السلام و سومى استجابت دعا در كنار مزار حسين عليه السلام . و چهارمى اين كه زائر حسين مقدار زمانى كه براى رفت و برگشتن به زيارت صرف مى كند از عمرش به حساب نمى ايد، ان الله تعالى عوض الحسين عليه السلام من قتله ان جعل الامامۀ فى ذريته و الشفاء فى تربته و اجابۀ الدعا عند قبره و لا تعد ايام زائريه جائيا و راجعا من عمره . (5)
از امام صادق عليه السلام نيز روايت است كه خداى سبحان تربت حسين را شفاى هر درد و امان از هر خطر قرار داده است ، ان الله جعل تربه الحسين شفاء من كل داء و امانا من كل خوف . (6) به خاطر همين متبرك بودن است كه در آغازين روز زندگى هر فرد سفارش شد كام كودكان را با تربت حسين بگشاييد كه ايمنى از هر خطر است . امام صادق عليه السلام حنكوا اولادكم بتربۀ الحسين فانها امان . (7)
تسبيح از تربت حسين عليه السلام  
امام موسى بن جعفر عليه السلام و... سبحۀ من طين قبر ابى عبد الله عليه السلام فيها ثلاث و ثلاثون حبۀ متى قلبها ذاكرا الله كتب له بكل حبۀ اربعين حسنۀ . (8)
امام هفتم در اين حديث مى فرمايد هر كس از خاك قبر حسين (تربت ) تسبيح بسازد 33 دانه داشته باشد هر ذكرى كه با ان مى گويد چهل حسنه به پاى وى نوشته مى شود.
مهر نماز از تربت حسين عليه السلام  
عن الصادق عليه السلام ان السجود عليها يخرق الحجب السبع . (9)
نماز با مهر تربت حسين حجاب هاى هفتگانه را مى شكافد، يعنى نماز با تربت حسين به عرش اعلا صعود مى كند و نماز گزار را صعود مى دهد. كه تربت حسين عليه السلام اين گونه نماز و نماز گزار را ملكوتى مى نمايد.
تربت حسين امان از عذاب است باعث بخشودگى گناهان است كه امام صادق عليه السلام در مورد گناهكارى كه زمين جنازه ان را نمى پذيرفت فرمود قدرى تربت حسين همراه وى نمايند آنگاه زمين جنازه را پذيرفت .
اجعلوا فى قبرها شيئا من تربه الحسين . (10) به بركت خون حسين زمين به احترام تربت حسين عليه السلام جنازه گناهكار را مى پذيرد.
حدود تربت حسين عليه السلام  
منظور از تربت امام حسين عليه السلام خاك محل شهادت حضرت و نيز محل حضرت مى باشد. قتلگاه حسين تربت اصلى ام مى باشد. ليكن حد تربتى كه اين فضايل براى ان عنوان شده است اختصاص به ان مقدار از خاك ندارد، بلكه محدوده تربت در روايات متفاوت عنوان شده است . در روايات حدود تربت 25 ذراع (ذراع نيم متر) 70 ذراع و نيز يك فرسخ از هر طرف و نيز پنج فرسخ از هر طرف عنوان شده است . (11) روشن است كه هر مقدار به مزار حضرت و محل شهادت حضرت نزديك تر باشد افضل خواهد بود.
______________________

1- بقره ، 177.
2- فتوح ، ج 5، ص 134.
3- وسائل ، ج 17، ص 216.
4- احزاب ، 33.
5- بحار، ج 44، ص 221.
6- وسائل ، ج 10، ص 409.
7- همان .
8- وسائل ، ج 10، ص 421.
9- همان ، ج 4، ص 1033.
10- هما، ج 2، ص 724.
11- همان ، ج 10، ص 400 و 401.