امام حسین(ع) از دیدگاه اهل سنت

(زمان خواندن: 16 - 31 دقیقه)

                             

مولد و میلاد
حـسـیـن بن على (علیه السلام) در مدینه منوره در سال چهارم هجرى در روز سه شنبه , سوم ماه شعبان یا پنج شنبه پنجم همان ماه متولد شد بعضى از مورخان تولد آن حضرت را روز آخر ربیع الاول سال سـوم هـجرى دانسته و بعضى دیگر گفته اند در پنجم جمادى الاول سال سوم یا چهارم هجرت به دنیا آمده است بنابراین درباره تولد آن حضرت چند قول وجود دارد, ولى قول مشهور این است كه ایشان در روزسوم شعبان سال چهارم هجرت به دنیا آمده است .
هـنـگـامـى كه آن حضرت متولد شد او را نزد جد بزرگوارش رسول خدا (صلی الله علیه و آله) آوردند آن حضرت با دیدن او سخت مسرور شد و در گوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت و روز هفتم تـولدش گوسفندى براى او عقیقه كرد و به مادرش فرمود: ((سرش را بتراشید و به وزن موهایش نقره صدقه دهید)).
آن حـضـرت شش سال و چند ماه با جد بزرگوارش رسول خدا(صلی الله علیه و آله) و پس از آن بیست و نه سال و یـازده مـاه بـا پدرش امیرالمؤمنین (علیه السلام) و پس از آن حدود ده سال با برادرش امام حسن (علیه السلام) و حـدود ده سـال پـس از شـهـادت امـام حسن (علیه السلام) زندگى كرد مدتى كه آن حضرت پس از امام حسن (علیه السلام) زندگى كرده است , مدت امامت او محسوب مى شود.
كـنـیـه امـام حسین (علیه السلام) ((ابوعبداللّه )) بود لقب هاى فراوانى به آن حضرت داده اند و از جمله پس ازشـهـادت , ایشان را ((سیدالشهدا)) خواندند چنان كه مى دانیم تا پیش از آن , لقب سیدالشهدا بر حـمزه ,عموى پیامبر اطلاق مى شد و پس از شهادت سبط گرامى رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) , آن حضرت را به این لقب خواندند.

نام گذارى توسط پیامبر (صلی الله علیه و آله)
در روایـات آمـده اسـت كـه نـام گذارى آن حضرت و برادر بزرگوارش به حسین و حسن (علیهما السلام) , توسط شـخـص پـیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) صورت گرفته است و تصریح شده است كه این نام گذارى به دستور خداوند متعال بوده است .
از عـلى بن ابیطالب (علیه السلام) نقل كرده اند كه فرمود: آن گاه كه حسن (علیه السلام) به دنیا آمد نام عمویم ((حمزه )) را بـر او نهادم و آن گاه كه حسین (علیه السلام) متولد گشت نام عموى دیگرم ((جعفر)) را بر او گذاشتم روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مرافراخواند و فرمود: من مامور شده ام كه نام آن دو را تغییر دهم , از این پس آنان را حسن وحسین (علیهما السلام)  بخوانید [2،1].
در روایـات دیـگـر آمـده اسـت كـه پـیـامـبر اكرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: حسن و حسین (علیهما السلام) را به نام فرزندان هـارون نـامـیدم , او فرزندانش را ((شبر)) و ((شبیر)) نامید و من فرزندانم را به همان نام (به لفظ عربى ) حسن وحسین (علیهما السلام) نامیدم [3].

خبر از شهادت در هنگام تولد
اسـمـا بـنـت عـمـیس مى گوید: وقتى امام حسین (علیه السلام) متولد شد, رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمد و فرمود: اسما! پسرم را بیاور من كودك را در پارچه سفیدى پیچیدم و به حضرت دادم .
حـضـرت در گـوش راستش اذان و در گوش چپش اقامه گفت , بعد در حالى كه او را در دامن خودگذاشته بود, گریست .
گفتم : پدر و مادرم فدایت چرا گریه مى كنى ؟ .
فرمود: براى این پسرم .
گفتم : او در همین ساعت متولد شده و تو برایش گریه مى كنى ؟ .
فرمود: آرى اى اسما! گروه سركشى او را مى كشند, خدا شفاعتم را نصیبشان نكند.
بعد فرمود: این خبر را به فاطمه نرسان كه تازه فرزندش به دنیا آمده [4] .
روزى ام الـفـضـل هـمـسـر عـبـاس عـمـوى پـیـامـبـر, خدمت آن حضرت رسید و عرض كرد: ((یـارسول اللّه (صلی الله علیه و آله) من امشب خواب بدى دیدم , دیدم گویا قطعه اى از بدن مبارك شما جدا شده در دامن من افتاد.
فـرمـود: خـیـر اسـت , فاطمه (علیها السلام) پسرى مى آورد كه تو او را پرورش خواهى داد خدمت پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدم وكـودك را در دامـنـش نـهـادم و چند لحظه از آن حضرت چشم برداشتم , وقتى دوباره نگاهش كردم , دیدم اشك از چشمانش سرازیر است .
گفتم : پدر و مادرم فدایت یا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) چرا گریه مى كنى ؟ .
فرمود: هم اكنون جبرئیل آمد و به من خبر داد كه امت من این پسرم را مى كشند)) [5] .
هـنگامى كه امیرالمؤمنین (علیه السلام) به طرف صفین مى رفت در راه از كربلا گذشت در آن جا توقفى كـرد وچـنـان گـریست كه زمین را از اشك خیس كرد آن گاه فرمود: ((روزى خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) رسـیـدم دیـدم حـضـرت گـریه مى كند, گفتم : پدر و ماردم فدایت یا رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) چرا گریه مى كنى ؟ .
فـرمـود: هـم اكـنـون جبرئیل این جا بود, او به من خبر داد كه پسرم حسین در كنار شط فرات در زمـیـنـى به نام كربلا كشته خواهد شد و مشتى از خاك آنجا را برایم آورد تا ببویم و من نتوانستم از گریه خوددارى كنم .
و هـمـان جـا بـود كه امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: این جاست اقامتگاه و بارانداز ایشان , این جاست كـه خونشان را مى ریزند, گروهى از آل محمد (صلی الله علیه و آله) در این صحرا كشته مى شوند كه زمین و آسمان به حالشان گریه خواهد كرد [6] .

شباهت با رسول خدا (صلی الله علیه و آله)
در اخـبـار فـراوان آمده است كه آن حضرت شبیه ترین فرد به رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) بود اصحاب پیامبر(صلی الله علیه و آله) بارها این نكته را در مورد سیرت و صورت امام حسین (علیه السلام) یادآورد شده اند, مخصوصا یادآور شده اند كـه قـامـت ایـشـان بـسیار شبیه به پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود, به طورى كه هر كس قامت آن حضرت را مشاهده مى كرد به یاد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) مى افتاد [7] .
عـاصـم بـن كلیب از پدرش نقل كرده است كه شبى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را در خواب دیدم و خواب خود را براى ابن عباس نقل كردم [تا ببینم كه آیا خواب من درست بوده است یا خیر] او گفت : آیا هنگامى كـه پـیامبر(صلی الله علیه و آله) را دیدى به یاد حسین بن على (علیه السلام) نیفتادى ؟
گفتم : آرى ! به خدا قسم هنگامى كه رسول خـدا (صلی الله علیه و آله) قـدم برمى داشت و راه مى رفت , كاملا به حسین بن على (علیه السلام) شباهت داشت ابن عباس گفت : ما همواره او را به پیامبر (صلی الله علیه و آله) شبیه مى دانستیم .
انـس بـن مـالـك مـى گوید: نزد عبیداللّه بن زیاد بودم كه سر حسین بن على (علیه السلام) را در یك تشت به مـجلس آوردند ابن زیاد با چوبى به بینى و صورت آن حضرت اشاره كرد و گفت : من چهره اى به ایـن نـیـكـویـى ندیده ام گفتم : اى ابن زیاد! مگر نمى دانى كه حسین بن على (علیه السلام) شبیه ترین مردم به رسول خدا (صلی الله علیه و آله) بود [8] .

علاقه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) به امام حسین (علیه السلام)
یكى از زیباترین و برجسته ترین نكات زندگى امام حسین (علیه السلام), توجه شدید وعلاقه بى نظیر پیامبراكرم (صلی الله علیه و آله) بـه ایشان و برادر بزرگوارش امام حسن (علیه السلام) است این نكته آن چنان آشكار و نمایان بود كه صفات زیـادى ازكـتـب تـاریـخ و حدیث را به خود اختصاص داده است در این جا گوشه اى اندك از این مطالب رایادآور مى شویم .

دوستى با حسین (علیه السلام)
رسـول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) به مهمانى دعوت شده بود با گروهى از اصحاب به میهمانى مى رفت درراه امام حسین (علیه السلام) را دید كه در كوچه بازى مى كند, پیش رفت تا او را بگیرد, ولى او كودكانه گریخت وهر چه حضرت به دنبال او رفت , او به سوى دیگرى جست و آن حضرت همچنان خنده كـنـان او را دنـبـال مـى كرد تا او را گرفت آن گاه دستى بر پس گردن و دستى در زیر چانه او گرفته دهان بر دهانش گذاشت واو را بوسید.
و بـعد فرمود: حسین (علیه السلام) از من است و من از حسینم , خدا دوست بدارد كسى را كه حسین (علیه السلام) را دوست دارد [9] .
زیـد بـن حـارثـه نقل مى كند: مى خواستم براى انجام كارى خدمت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) برسم شبانه بـه مـنـزل آن حـضـرت رفتم و درب خانه را كوبیدم پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالى كه چیزى در زیر عباى خود داشـت , بـیـرون آمد پس از آن كه كارم تمام شد, پرسیدم : اى رسول خدا! چه همراه دارى ؟
عباى خـویـش را بـه كـنـار زد وحـسن و حسین (علیهما السلام) را كه در برگرفته بود به من نشان داد و فرمود: اینان فرزندان من و فرزندان دختر من هستندآن گاه رو به آسمان كرد و فرمود:.
اللهم انك تعلم انى احبهما فاحبهما و احب من یحبهما.
خدایا! تو مى دانى كه من این دو را دوست دارم , پس آنها را دوست بدار و دوست بدارهر كس آن دو را دوست بدارد [10] .
سـلـمـان فـارسـى نـیز از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در خصوص امام حسین و امام حسین (علیهما السلام) روایت كرده است كه فرمود:.
من احبهما احببته و من احببته احبه اللّه و من احبه اللّه ادخله جنات النعیم , و من ابغضهما اوبغى علیهما ابغضته و من ابغضته ابغضه اللّه و من ابغضه اللّه ادخله نار جهنم و له عذاب مقیم .
هـر كس فرزندانم حسن و حسین (علیهما السلام) را دوست بدارد, من او را دوست دارم و هر كس من اورا دوست بـدارم , خـداونـد او را دوست دارد و هر كس خدا او را دوست بدارد به بهشت هاى پر از نعمت وارد خواهد شد اما هر كس آن دو را دشمن بدارد و بر آنها ستم روادارد, من او را دشمن خواهم داشت و هر كس من او را دشمن دارم , خداوند او را دشمن دارد و به آتش جهنم در افكند و در عذاب پایدار بماند [11] .
ایـن عـلاقـه و عنایت ویژه پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به امام حسین (علیه السلام) و اهل بیت (علیهم السلام) را صرفا نمى توان به یك رابطه عاطفى و علاقه خویشاوندى حمل كرد مضامین روایاتى كه در كتب فریقین فراوان نقل شـده اسـت , نـشـان مى دهد كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با اطلاع و آگاهى از مسیر آینده جامعه اسلامى , مـى خـواستند بدین وسیله راه حق و باطل را به روشنى از یكدیگر تفكیك و متمایز سازند در واقع پـیـامـبـر اكرم (صلی الله علیه و آله) با این سخنان گویا همه دشمنى ها و كینه توزى هایى را كه در آینده بر ضد خاندان نبوت انجام خواهد شد, براى حق پویان و حقیقت طلبان پیش گویى مى كردند شاید از این روست كـه در روایـات دیگر, رسول خدا صریحا از جنگ و پیكار با اهل بیت (علیهم السلام) یاد كرده است و جنگ باایشان را هم چون جنگ با خودش دانسته است .
دانـشـمـندان برجسته اهل سنت از زید بن ارقم و ابوهریره و دیگران روایت كرده اند كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در هـنـگام فوت , آن گاه كه در بستر بیمارى افتاده بود, رو به على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) كرد و فـرمـود: ((انـا حـرب لـمن حاربكم و سلم لمن سالمكم , یعنى : من با هر كس كه با شما بجنگد در جنگ خواهم بود و با هر كس با شما دوستى كند دوست خواهم بود)) [12].
ایـن عـبارت بارها و بارها از سوى پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) در شان اهل بیت (علیهم السلام) گرامیش صادر شده است [13] ازجـمـله نقل كرده اند كه آن حضرت بارها رو به خانه على و فاطمه و حسن و حسین (علیهم السلام) مى ایستاد و مـى فـرمـود:((انــا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم , یعنى مى جنگم با هر كس كه شما با او بجنگید و دوستى مى كنم با هر كس كه شما با او دوستى كنید)).
بـرا بن عازب روایت كرده است كه رسول اكرم (صلی الله علیه و آله) در مورد امام حسین (علیه السلام) فرمود: ((هذا منى و انامنه و هو محرم علیه ما یحرم على , یعنى حسین (علیه السلام) از من است و من از حسینم و هر چه بر من حرام است برحسین (علیه السلام) نیز حرام است )) [14].

علاقه جبرئیل به حسین (علیه السلام)
در روایـات آمـده اسـت روزى حـسـن و حـسـیـن (علیهما السلام) , در كودكى , پیش روى پیامبر (صلی الله علیه و آله) با یكدیگر كـشـتى مى گرفتند و پیامبر (صلی الله علیه و آله) دائما حسن (علیه السلام) را تشویق مى كرد فاطمه (علیها السلام) رو به پدر كرد و عرض كرد: اى رسـول خـدا! شـمـا حـسـن (علیه السلام) را كـه بـرادر بزرگتر است در مقابل حسین (علیه السلام) كه كوچكتر است تشویق مى كنید؟
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: زیرا جبرئیل شاهد این ماجرا بود و حسین (علیه السلام) را تشویق مى كرد و من حسن (علیه السلام) را.

مهرورزى پیامبر به حسین (علیه السلام)
مـهـر و مـحبت پیامبر به امام حسین (علیه السلام) و برادر بزرگوارش امام حسن (علیه السلام) زبانزد عام و خاص بوده است گـذشـتـه از گفتارى كه نقل شد, از رفتار حضرت با ایشان حكایات فراوانى نقل كرده اند كه این نكته به خوبى معلوم مى شود.
نـقل شده است كه گاه در هنگام نماز جماعت , حسن و حسین (علیهما السلام), كه كودكانى خردسال بودند, نزد جـدبـزرگـوارشـان مـى رفـتند و در سجده بر دوش آن حضرت سوار مى شدند برخى از اصحاب پـیش دستى مى كردند تا كودكان را از رسول خدا دور كنند, ولى آن حضرت اشاره مى فرمودند كه آنـهـا را بـه حـال خـود واگذارید سپس به آرامى دست آنها را مى گرفتند و پایین مى آوردند و بر زانوان خویش مى نشاندند [15] .
روزى پـیامبر (صلی الله علیه و آله) سجده نماز را, بر خلاف معمول , طولانى كرد نماز كه تمام شد, نمازگزاران عرض كـردنـد:امـروز سـجـده را طولانى تر به جاى آورید, آیا وحى نازل شده و دستورى رسیده است ؟
فـرمود: خیر,فرزندم حسین (علیه السلام)  بر شانه ام سوار بود, خواستم صبر كنم تا او كار خویش را انجام دهد و لذتش را از بین نبرده باشم [16] .
عـمـر بـن خـطـاب نـقل مى كند كه روزى رسول خدا را دیدم كه حسن و حسین (علیهما السلام) را بر شانه هاى خـویـش سـوار كرده بود رو به آن دو كردم و گفتم : چه اسب خوبى دارید!! پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: و این ها چه سواركاران خوبى هستند! [17] .
ابـى بـریده نقل مى كند كه روزى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) در مسجد براى ما خطبه مى خواند كه ناگهان حسن وحسین (علیهما السلام) به مجلس وارد شدند و پیراهن قرمز رنگ به تن داشتند, به طورى كه در هنگام راه رفتن بر زمین مى كشید پیامبر (صلی الله علیه و آله) از منبر پایین آمدند و آن دو را بغل كردند و جلوى خویش نشاندند سـپـس فرمودند: خدا و رسولش راست گفتند كه : انما اموالكم و اولادكم فتنه این دو فرزندم كه چنین راه مى روند آن چنان مشعوف شدم كه نتوانستم به سخنانم ادامه دهم [18] .

گریه امام حسین (علیه السلام)
پـیـامـبـر اكـرم (صلی الله علیه و آله) از در خانه فاطمه (علیها السلام) مى گذشت صداى گریه امام حسین (علیه السلام) را شنید فـرمـود:دخـترم ! فرزندم حسین (علیه السلام) را ساكت كن , مگر نمى دانى كه صداى گریه این كودك مرا آزار مى دهد [19] .

حسین (علیه السلام) بهترین است
حـذیـفـه یمان مى گوید: روزى پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) وارد مسجد شد امام حسین (علیه السلام) را روى دوش گـرفـتـه بادست هاى مباركش پاهاى او را به سینه مى فشرد فرمود: اى مردم مى دانم درباره چه مـوضوعى اختلاف دارید (منظورش بهترین هاى بعد از خودش بود این حسین بن على (علیه السلام) كسى اسـت كـه بـهـتـریـن جده (مادر بزرگ ) را دارد, جدش محمد, رسول خدا(صلی الله علیه و آله), سالار پیامبران و جده اش خدیجه (علیها السلام) , دختر خویلد,اولین زنى است كه به خدا و رسولش ایمان آورد این حسین بن على (علیه السلام) بـهـتـرین پدر و مادر را دارد, پدرش على بن ابیطالب (علیه السلام) برادر, وزیر و پسر عموى رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و اولین مردى است كه به خدا و رسولش ایمان آورد و مادرش فاطمه (علیها السلام) دختر محمد بانوى زنان جهان است ایـن حـسین بن على (علیه السلام) بهترین عمو و عمه رادارد, عمویش جعفر بن ابیطالب (علیه السلام)است كه خدایش با دو بـال زیـنت داده تا در بهشت به هر جا كه خواهد پرواز كند و عمه اش , ام هانى (علیها السلام) دختر ابیطالب است ایـن حـسـیـن بن على (صلی الله علیه و آله) بهترین دایى و خاله را دارد,دایى اش قاسم (علیه السلام) پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) و خاله اش زینب (علیها السلام) , دختر رسول خداست , آن گاه كودك را از شانه خود برزمین نهاد تا در پیش رویش به بازى بـپـردازد و فـرمـود: مردم این حسین (علیه السلام), جد و جده اش در بهشت اند, دایى و خاله اش در بهشت اند و خودش و برادرش نیز در بهشت اند [20] .

اگر مردم مى دانستند
از تـشـیـیـع جـنـازه بر مى گشتیم در بین راه امام حسین (علیه السلام) خسته شد و كنار راه نشست ابو هـریره (پیرمرد مورد احترام زمان خود) در كنارش نشست و با لباس خود خاك از پاى آن حضرت مى سترد حضرت فرمود: ابوهریره ! چرا تو این كار را مى كنى ؟
عـرض كـرد: بـگـذار مـن ایـن كـار را بكنم , به خدا اگر آنچه را من درباره تو مى دانم , این مردم مى دانستند تو را برگردن هاى خود حمل مى كردند [21] .
مدرك بن عماره نقل مى كند كه روزى ابن عباس را دیدم كه ركاب حسن و حسین (علیهما السلام) را گرفته بود و راه مـى بـرد بـه او اعـتراض كرده گفتند: تو ركاب آنها را گرفته اى , در حالى كه از آنها مسن تر هستى ؟
! گفت : این دو فرزندان رسول خدا و جگرگوشه او هستند, آیا سعادتى از این بالاتر است كه من ركاب آنها را بگیرم[22] .

فضایل و مناقب
در فـضایل امام حسین (علیه السلام) آن قدر گفته اند كه همه آنها در یك یا چند دفتر نمى گنجد از این رو در این جا,هم چون مباحث گذشته , به نمونه هایى چند اكتفا مى كنیم لازم به یادآورى است كه در ذیل هر یك ازعناوین زیر, گاه تا ده ها روایت نقل شده است .

آقاى جوانان بهشت
امـام عـلـى (علیه السلام) از رسـول خـدا(صلی الله علیه و آله) روایـت كرده است كه فرمود: الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة , یعنى حسن و حسین (علیهما السلام) آقاى جوانان اهل بهشت هستند [23] .
ابن عباس نیز از آن حضرت نقل كرده است : الحسن و الحسین سیدا شباب اهل الجنة , من احبهما فقداحبنى و من ابغضهما فقد ابغضنى [24] .
هـمـیـن روایـات را عـمـر بـن خـطـاب و فـرزندش عبداللّه بن عمر نیز از پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) نقل كرده اند[25] .
از حـذیـفـة بـن یـمـان , صـحابى معروف پیامبر (صلی الله علیه و آله), نقل شده است كه شبى خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسـیدم و نماز مغرب را با ایشان خواندم حضرت برخاست و دائما نماز مى خواند تا هنگام نماز عشا رسـیـد نـمـازعشا را نیز با آن حضرت خواندم و منتظر ماندم پیامبر (صلی الله علیه و آله) از مسجد خارج شد تا به خانه خـویـش رود پـشـت سر او راه افتادم , گویا با كسى سخن مى گفت كه من دقیقا ندانستم كه چه مى فرماید ناگهان رو به عقب كرد و فرمود: كیستى ؟
گفتم : حذیفة
گفت : فهمیدى چه كسى با من بود؟
گفتم : خیر
گـفـت : جبرئیل امین بود كه سلام خداى را به من رساند و مرا بشارت داد كه فاطمه (علیها السلام) بانوى زنان بهشت وحسین و حسین (علیهما السلام) آقاى جوانان بهشتى هستند.
عرض كردم : اى رسول خدا! براى من و مادرم استغفار كن .
فرمود: خداوند تو و مادرت را ببخشاید [26] .

جـابـربن عبداللّه انصارى از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) روایت كرده است كه روزى در مسجد در كنار آن حضرت بـااصحاب بزرگوارش نشسته بودیم حسین (علیه السلام) وارد مسجد شد پیامبر (صلی الله علیه و آله) رو به ما كرد و فرمود: من اراد ان یـنظرالى سید شباب اهل الجنة , فلینظر الى الحسین بن على , یعنى : هر كس مى خواهد به آقاى جوانان بهشت نگاه كند, به چهره فرزندم حسین (علیه السلام) بنگرد [27] .

حسین بابى از بهشت
رسـول گرامى اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: به وسیله من آگاه شدید, با على (علیه السلام) راه یافتید و هدایت شدید, نیكى ها به واسطه حسن (علیه السلام) به شما عطا شد, ولى سعادت و شقاوت شما با حسین (علیه السلام) است آگاه باشید كه حسین (علیه السلام) یكى ازدرهاى بهشت است , هر كس به او دشمنى كند خدا بوى بهشت را بر او حرام مى كند [28] .
حسین (علیه السلام) و آیه تطهیر
ام سـلـمـه , زن بـا وفـاى رسـول خـدا(صلی الله علیه و آله) نـقل مى كند كه روزى فاطمه (علیها السلام) غذایى براى پدر بـزرگوارش آورد آن روز پیامبر (صلی الله علیه و آله) در خانه من بود رسول اللّه (صلی الله علیه و آله) نسبت به دخترش احترام كرد و فرمود: برو و پسر عمویم على (علیه السلام) و فرزندانم حسن و حسین (علیهما السلام) را نیز دعوت كن تا با هم غذا بخوریم پس از مدتى فـاطمه (علیها السلام) وعلى (علیه السلام) در حالى كه دستان حسن و حسین (علیهما السلام) را در دست داشتند, بر پیامبر (صلی الله علیه و آله) وارد شدند همان دم جبرئیل بر پیامبر(صلی الله علیه و آله) نازل شد وآیه شریفه تطهیر را نازل فرمود: انما یرید اللّه لیذهب عنكم الرجس اهـل الـبـیت و یطهركم تطهیرا (احزاب / 33) یعنى : خداوند اراده كرده است تا هرگونه زشتى و پلیدى را از شما اهل بیت دور گرداند و شما راپاك و پاكیزه گرداند.
حـضرت رو به من [ام سلمه ] كرد و فرمود: كساى خیبرى را, كه عبایى بزرگ بود, بیاورم على (علیه السلام) رادر طـرف راسـت و زهـرا (علیها السلام) را در طرف چپ و حسن و حسین (علیهما السلام) را بر پاى مباركش نشاند و كسا را بر آنـهـاانداخت با دست چپ , عبا را سخت بر هم پیچید و دست راست را به طرف آسمان بلند كرد و سه بارفرمود:.
اللهم هؤلا اهل بیتى و حامتى , اللهم اذهب عنهم الرجس و طهرهم تطهیرا, انا حرب لمن حاربتم و سلم لمن سالمتم و عدو لمن عاداكم ,.
خداوندا! اینان اهل بیت و خاندان من هستند, [چنان كه وعده فرمودى ] پلیدى را ازایشان دور دار و آنان را پاك و معصوم دار, من مى جنگم با كسى كه شما [اهل بیت ] با اوبجنگید, و آشتى مى كنم با كسى كه شما آشتى كنید و دشمن كسى هستم كه با شما دشمنى كند [29] .
از ایـن روایـت , كـه در مـنـابـع حدیث از طرق مختلف نقل شده است و مورد اتفاق شیعه و سنى اسـت ,به دست مى آید كه امام حسین (علیه السلام) یكى از مصادیق آیه تطهیر است از روایات و قراین بسیار مـى توان ثابت كرد كه در زمان نزول آیه تطهیر, جز همین پنج تن كس دیگرى مشمول آیه تطهیر نـبـوده اسـت و ازهمین روى ایشان را ((اصحاب كسا)) و امام حسین (علیه السلام) را خامس اصحاب كسا, یعنى پنجمین شخصیت اصحاب كسا نام نهاده اند.
احمد حنبل و ترمذى , دو تن از محدثان بزرگ اهل سنت , در كتب ((مسند)) و ((سنن )) خود نقل كرده اندكه تا شش ماه پس از نزول آیه مذكور, پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) هر روز هنگامى كه براى نماز صبح بـه مـسـجد مى رفتند در جلوى خانه على (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) مى ایستادند و بلند مى فرمودند: الصلوة یا اهل بیت محمد, انمایرید اللّه لیذهب عنكم الرجس اهل البیت و یطهركم تطهیرا.

حسین (علیه السلام) و آیه مباهله
در بـیـن دانـشـمـنـدان اسـلامـى , از شیعه و سنى , اتفاق نظر است كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) در هنگام مباهله با عـالـمـان مـسـیـحـى بحران , تنها على , فاطمه , حسن و حسین (علیهم السلام) را به همراه برد و آنان را مصداق ((ابنائنا)) و ((نسائنا)) و((انفسنا)) در آیه شریفه قرار داد این مطلب آن چنان مشهور و مسلم است كه عالم بزرگ اهل سنت , حاكم نیشابورى , در كتاب ((معرفة علوم الحدیث)) خود این جریان را از مصادیق روایات متواتر مى شمارد [30].
مـاجـرا از ایـن قـرار است كه اسقف مسیحیان نجران همراه با گروهى از علماى مسیحى خدمت رسـول خـدا (صلی الله علیه و آله) شـرف یاب شدند حضرت دین اسلام را بر آنها عرضه كرد ولى سرباز زدند و نپذیرفتند سـرانجام وحى نازل شد و آنان را به مباهله با پیامبر (صلی الله علیه و آله) دعوت كرد: فمن حاجك فیه من بعد ما جائك من العلم فقل تعالوا ندع ابنائنا و ابنائكم و نسائنا و نسائكم و انفسنا و انفسكم ثم نبتهل فنجعل لعنة اللّه عـلى الكاذبین (آل عمران / 16)در روز موعود, رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست اهل خویش را گرفت و براى مباهله حضور یافت مسیحیان كه دریافتند پیامبر (صلی الله علیه و آله) با تمام سرمایه خویش به میدان مباهله آمده است از این كار تن زنند و به پرداختن جزیه رضایت دادند [31] .

وارث علم پیامبر
عـكـرمـه , شـاگـرد بـرجسته ابن عباس , نقل مى كند كه روزى ابن عباس در مسجد براى مردم حدیث مى گفت كه نافع بن ازرق برخاست و گفت : اى ابن عباس ! از احكام مورچه و پشه براى من مـردم فتوامى دهى ؟
اگر علمى دارى خدایى را كه مى پرستى براى من توصیف كن ابن عباس سر بزیر انداخت حسین به على (علیه السلام) در گوشه مسجد نشسته بود, رو به نافع كرد و فرمود: اى نافع به سوى من بیا تا پاسخت رابازگویم .
نافع گفت : من از تو پرسیدم ؟ .
ابن عباس گفت : یا ابن الازرق ! انه من اهل بیت النبوة و هم ورثة العلم .
نافع به سوى امام رفت و حضرت پاسخ او را ارایه فرمود.
نافع گفت : اى حسین (علیه السلام) ! سخنانت نیكو و پرمایه است .
فرمود: شنیده ام كه تو پدرم و برادرم و مرا به كفر متهم كرده اى ؟
گفت : قسم به خدا با آنچه از شما شنیدم بى تردید شما سرچشمه نورانى اسلام و ستارگان احكام خداهستید (لقد كنتم منار الاسلام و نجوم الاحكام ).
امام فرمود: یك سؤال از تو مى پرسم .
گفت : بپرس , یابن رسول اللّه .
فـرمود: آیه ((فاما الجدار فكان لغلامین یتیمین فى المدینه )) (كهف / 81) را خوانده اى ؟
اى نافع ! چه كسى آن گنج گران بها را براى آن دو یتیم در زیر دیوار پنهان كرده بود تا به آنان ارث رسد.
گفت : پدر یتیمان .
فـرمـود: راسـتـى پدر آنها بهتر و دلسوزتر براى فرزندانش بود یا رسول خدا؟
آیا مى توان باور كرد كـه پیامبر(صلی الله علیه و آله) علم گران بهاى خویش را براى فرزندانش به ودیعت نگذاشته باشد و ما را از آن محروم كرده باشد؟
[32] .

ریحانه پیامبر (صلی الله علیه و آله)
پـیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله) به میهمانى در خانه یكى از اصحاب دعوت شده بود همراه با یاران به راه افتاد, درحالى كه جلوتر از دیگران راه مى رفت حسن و حسین (علیهما السلام) با كودكانى چند در كوچه به بازى مشغول بـودند رسـول خدا (صلی الله علیه و آله) به سوى او رفت تا او را بگیرد و او به این سو و آن سو مى گریخت پیامبر (صلی الله علیه و آله) در حالى كـه مـى خـندید او را دنبال كرد تا او را گرفت یك دست را در زیر سر و دست دیگر را در زیر چانه حسین (علیه السلام) گذاشت و لب مباركش را بر دهان حسین (علیه السلام) نهاد و بوسید و فرمود:.
هذان ریحانتاى من الدنیا من احبنى فلیحبهما,.
ایـن دو گـل هـاى زیـباى من در دنیا هستند, هر كس مرا دوست بدارد باید آنان را دوست بدارد [33] .
جـابـر بن عبداللّه انصارى مى گوید : روزى نزد رسول خدا (صلی الله علیه و آله) نشسته بودیم كه على بن ابیطالب (علیه السلام) واردشد حضرت رو به على (علیه السلام) كرد و فرمود:.
سـلام علیك ابا الریحانتین اوصیك بریحانتى من الدنیا خیرا, فعن قلیل ینهد ركناك و اللّه عزوجل خلیفتى علیك .
سـلام بـر تـو اى پـدر دو ریحانه [حسن و حسین](علیهما السلام)! تو را به این دو ریحانه زیبایم از دنیا سفارش به نیكویى مى كنم كه بزودى دو ركن تو فرو ریزند.
جابر مى گوید: هنگامى كه پیامبر (صلی الله علیه و آله) رحلت كرد, على (علیه السلام) فرمود: این یكى از دو ركنى بود كه رسول خـدا (صلی الله علیه و آله) گـفت و هنگامى كه فاطمه (علیها السلام) وفات كرد, فرمود: این هم ركن دومى بود كه رسول خدا (صلی الله علیه و آله) گفت [34] .
در هـمـیـن راسـتـا روایـت جـالـبـى از عبداللّه بن عمر نقل شده است كه مربوط به امام , پس از واقعه عاشوراست ابن نعیم نقل مى كند كه نزد عبداللّه بن عمر نشسته بودیم , مردى پیش آمد و از حكم خون پشه سؤال كرد كه اگر در لباس نمازگزار باشد نمازش صحیح است یا خیر؟ .
عبداللّه پرسید: از كجا مى آیى و اهل كدام منطقه اى ؟ .
گفت : اهل عراق هستم .
عـبـداللّه گـفت : این مرد را بنگرید كه از خون پشه مى پرسد, حال آن كه اینان پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) را كشتند وسكوت كردند از رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم كه مى فرمود: حسن و حسین (علیهما السلام) دو ریحانه من در این دنیا هستند [35] .
سخاوت امام حسین (علیه السلام)
روزى عـربـى نـزد امام حسین (علیه السلام) آمده عرض كرد: اى پسر رسول خدا (صلی الله علیه و آله) من ضامن شده ام دیه اى را بـپردازم ولى توان پرداخت آن را ندارم با خود فكر كردم از كریم ترین مردم كمك مى گیرم و از آل محمد (صلی الله علیه و آله) كریم تر نیافتم .
فـرمـود: سه مسئله از تو مى پرسم , اگر یكى را پاسخ دهى یك سوم دیه را به تو مى دهم و اگر دو مسئله را جواب دهى دو سوم آن را مى پردازم و اگر همه را پاسخ دهى تمام آن را مى دهم .
عـرض كـرد: اى پـسـر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آیا چون تویى كه اهل علم و شرفى از كسى مثل من سؤال مى كند فرمود: آرى از جدم رسول خدا (صلی الله علیه و آله) شنیدم كه فرمود: بخشش باید به اندازه معرفت باشد.
مرد عرب گفت : هر چه مى خواهى بپرس اگر بدانم جواب مى دهم وگرنه از شما یاد مى گیرم .
فرمود: چه كارى برتر از همه كارهاست ؟
گفت : ایمان به خدا.
فرمود: راه نجات از هلاكت چیست ؟
گفت : اعتماد به خدا.
فرمود: زینت مرد چیست ؟
گفت : دانشى توام با بردبارى .
فرمود: اگر نداشت ؟
گفت : ثروتى همراه با جوانمردى .
فرمود: اگر نداشت ؟
گفت : فقرى توام با صبر.
فرمود: و اگر نداشت ؟
گفت : صاعقه اى كه از آسمان بیاید و او را بسوزاند كه سزاوار سوختن است .
حـضـرت خـنـدیـد و كـیسه اى حاوى هزار دینار به سویش انداخت و انگشتر خود را كه نگینى به ارزش دویـسـت درهم داشت به او داد و فرمود: این طلا را به طلب كاران بده و این انگشتر را در امر زندگى خود صرف كن .
عرب مال را گرفت و مى گفت : ((اللّه اعلم حیث یجعل رسالته )) سوره انعام آیه 124.
یعنى خدا بهتر مى داند رسالت خویش را در كجا قرار دهد [36] .

سخاوت و تواضع
روزى امام حسین (علیه السلام) چند كودك را دید كه تكه نانى را با هم مى خوردند از حضرت خواستند از نـان آن ها بخورد حضرت دعوت ایشان را پذیرفت و از تكه نانشان خورد آنگاه آنان را با خود به منزل آورد,غـذا داد و لـبـاس نـو پـوشـید و فرمود: اینان از من سخاوتمندترند زیرا تمام آنچه را داشتند بخشیدند و من فقط مقدارى از آنچه داشتم به آنها بخشیدم [37] .

جود و شجاعت
زیـنب دختر ابو رافع نقل مى كند كه فاطمه (علیها السلام) پس از آن كه پدر بزگوار خویش را از دست داد سخت دلگیر شد و دائما گریه و ناله مى كرد روزى دست حسن و حسین (علیهما السلام) را گرفت و به نزدیك قبر پـدر آمـد وسـخـت گریست و شكوه كرد در بین شكوایه هاى خویش عرض كرد: یا رسول اللّه ! آیا چیزى را براى این دو فرزند به ارث مى گذارى ؟ .
صـداى رسـول خـدا (صلی الله علیه و آله) آمـد كـه فرمود: اما الحسن فله هیبتى و شؤودى و اما الحسین فله جراتى و جـودى (امـا براى حسن (علیه السلام) هیبت و آقایى را به ارث مى گذارم و اما براى حسین (علیه السلام) جرات و جودم را به ودیعت مى نهم ).
فاطمه زهرا (علیها السلام) عرض كرد: راضى و خشنود شدم اى رسول خدا [38] .

حج امام حسین (علیه السلام)
امـام حـسـیـن (علیه السلام) در طـول عمر شریف خود بیست و پنج بار پیاده به حج مشرف شد در حالى كه همراه او اسب هاى اصیل را بدون سوار مى بردند [39] .
آن حـضـرت در حـالـی كـه از امكانات كافى برخوردار بود و مى توانست از وسایل موجود آن زمان بـسـیـاربالایى بهره مند شود به خاطر اظهار بندگى كامل و خضوع و خشوعى كه در پیاده رفتن وجود دارد راه خانه خدا را پیاده مى پیمود.
امـا ایـن كـه در همان حال اسب هاى سوارى را بدون سوار همراه خود مى برد شاید به دو دلیل زیر بـود: یكى آن كه هنگام بازگشت از آنها استفاده كنند و دیگر آن كه حركت با خدم و حشم بیشتر بر بندگى واطاعت محض دلالت دارد.

مناجات
امـام حسین (علیه السلام) را دیدند كه در مسجد مدینه صورت بر خاك نهاده مى گوید: الهى اگر به خاطر گـنـاهانم بازخواستم كنى به كرمت توسل مى جویم و اگر با خطاكاران جسم كنى به آنها خواهم گـفـت ترا دوست دارم آقاى من اطاعت من براى تو نفعى ندارد و معصیتم زیانى به تو نمى رساند پـس اگـر آنـچـه را نـفـعى برایت ندارم به جا نیاورم بر من ببخش و اگر آنچه كه را ضررى به تو نمى زند مرتكب شدم در گذر, كه توارحم الراحمینى [40] .
--------------------------------------------------------------------------------
(2،1). تاریخ دمشق , ابن عساكر, ترجمه الامام حسین (علیه السلام) , ص 26 و 27 و اسد الغابه , ج 2, ص 19.
(3). تـاریخ دمشق , ص 31 و 32, به همین مضمون روایاتى در المعجم الكبیر طبرانى و طبقات ابن سعد, ذیل سرگذشت امام حسین (علیه السلام) آمده است .
(4). فرائد السمطین , ج 2, ص 104 و ینابیع الموده , ص 318, باب 60.
(5). ینابیع الموده , ص 319, باب 60.
(6). همان , ص 320, باب 60.
(7). گـفته اند كه امام حسن (علیه السلام) در صورت و چهره به پیامبر(صلی الله علیه و آله) بیشتر شباهت دارد و امام حسین (علیه السلام) در قـامـت و هیكل به ایشان شبیه تر بود رك :تاریخ دمشق , ترجمه امام حسین , ص 41 تا 45, ر ك : تاریخ دمشق , ترجمه امام حسین (علیه السلام) , صص 45ـ41.
(8). صـحـیح بخارى , ج 5, ص 33, نیز مراجعه كنید به تاریخ دمشق , ترجمع امام حسین (علیه السلام), ص 46 تا 50.
(9). مقتل خوارزمى , ج 1, ص 146 و فرائد السمطین , ج 2, ص 131, باب 30.
(10). طبقات ابن سعد, ترجمه امام حسین , مؤسسه آل البیت , ص 23, این روایت در سنن ترمذى , ج 5, ص 656 و سنن نسایى , روایت 5824 و نیز نقل شده است .
(11). تاریخ ابن عساكر, ترجمه امام حسین (علیه السلام) , ص 139.
(12). تاریخ دمشق , ابن عساكر, ترجمه امام حسین (علیه السلام) , ص 146.
(13). سـنـن ترمذى , ج 13, ص 248 و اسدالغابه , ج 7, ص 225 و مستدرك , حاكم نیشابورى , ج 3, ص 149.
(14). كنز العمال , ج 7, ص 106.
(15). تاریخ دمشق , ابن عساكر, صص 153 ـ 143.
(16). مسند احمد بن حنبل , ج 3, ص 493 و الطبقات الكبرى , ابن سعد, ج 8.
(17). سنن ترمذى , ج 13, ص 189 و مجمع الزواید, ج 9, ص 181.
(18). مـسـنـد احـمـد بـن حنبل , ج 5, ص 354 و سنن ترمذى , ج 13, ص 194 و مستدرك , حاكم نیشابورى , ج 1, ص 287.
(19). تاریخ ابن عساكر, ترجمه امام حسین (علیه السلام), ص 132 و المعجم الكبیر طبرانى , ج 3, ص 116.
(20). تاریخ ابن عساكر, زندگى امام حسین (علیه السلام), ص 6 ـ 135.
(21). تاریخ ابن عساكر, ترجمه امام حسین (علیه السلام), ص 149.
(22). تاریخ ابن عساكر, ص 210.
(23). همان , صص 62 و 63.
(24). فراید السمطین , ج 2, ص 98.
(25). كنزالعمال , ج 12, ص 112, مستدرك , حاكم نیشابورى , ج 3, ص 167.
(26). مسند احمد بن حنبل , ج 5, ص 391 و كنز العمال , ج 12, ص 102.
(27). تاریخ , ابن عساكر, صص 85 تا 82.
(28). مقتل خوارزمى , ج 1, ص 145.
(29). اسـد الغابه , ج 7, ص 222 و المعجم الكبیر, ج 23, ص 396 و المستدرك , حاكم نیشابورى , ج 3, ص 146 و نیز ر ك : تفسیر درالمنثورو تفسیر ابن كثیر, ذیل آیه تطهیر.
(30). معرفة علوم الحدیث , ص 62.
(31). تفسیر جامع البیان , طبرى و تفسیر درالمنثور, سیوطى , ذیل آیه شریفه و الطبقات , ابن سعد, ترجمه امام حسین (علیه السلام) , ص 29.
(32). تاریخ دمشق , ابن عساكر, ص 224 و بغیة الطالب , ترجمه امام حسین (علیه السلام) , ص 144.
(33). همان , ص 118, مستدرك , حاكم نیشابورى , ج 3, ص 164.
(34). حلیة الاوصیا, ابو نعیم اصفهانى , ج 3, ص 201.
(35). صحیح بخارى , ج 5, ص 33 و سنن ترمذى , ج 4, ص 339.
(36). مقتل خوارزمى , ج 1, ص 157 تذكره سبط بن الجوزى , ص 211.
(37). مقتل خوارزمى , ج 1, ص 155.
(38). المعجم الكبیر, طبرانى , ج 22, ص 423 و كنزالعمال , ج 4, ص 599.
(39). مقتل خوارزمى , ج 1, ص 155 و تاریخ ابن عساكر زندگى امام حسین (علیه السلام) , ص 149.
(40). مقتل خوارزمى , ج 1, ص 153.


منبع : امام حسین (علیه السلام) و عاشورا از دیــدگــاه اهــل سنـت ، مركز پژوهش هاى صدا و سیما

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
ادعیه ماه رمضان
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 رمضان

مرگ مروان بن حکم در اول رمضان سال ۶۵ هـ .ق. مروان در ۸۱ سالگی در شام به...


ادامه ...

4 رمضان

مرگ زیاد بن ابیه عامل معاویه در بصره در چهارم رمضان سال ۵۳ هـ .ق. زیاد در کوفه...


ادامه ...

6 رمضان

تحمیل ولایت عهدی به حضرت امام رضا علیه السلام توسط مأمون عباسی بعد از آنکه مأمون عباسی با...


ادامه ...

10 رمضان

١ ـ وفات حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) همسر گرامی پیامبر(صلی الله علیه و آله و...


ادامه ...

12 رمضان

برقراری عقد اخوت بین مسلمانان توسط رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) هنگامی که...


ادامه ...

13 رمضان

مرگ حجاج بن یوسف ثقفی،‌ حاکم خونخوار بنی امیه در سیزدهم رمضان سال ۹۵ هـ .ق حاکم خونخوار...


ادامه ...

14 رمضان

شهادت مختار بن ابی عبیده ثقفی در چهاردهم رمضان سال ۶۷ هـ .ق مختار بن ابی عبیده ثقفی...


ادامه ...

15 رمضان

١ ـ ولادت با سعادت سبط اکبر، حضرت امام مجتبی(علیه السلام)٢ ـ حرکت حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

16 رمضان

ورود محمد بن ابی بکر به مصر در شانزدهم رمضان سال ۳۷ هـ .ق محمد بن ابی بکر...


ادامه ...

17 رمضان

١ ـ معراج پیامبر گرامی اسلام حضرت محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)٢...


ادامه ...

19 رمضان

ضربت خوردن امیرمؤمنان حضرت امام علی (علیه السلام) در محراب مسجد کوفه در نوزدهم ماه مبارک رمضان سال...


ادامه ...

20 رمضان

فتح مکه توسط سپاهیان اسلام در روز بیستم رمضان سال هشتم هـ .ق سپاهیان اسلام به فرماندهی رسول...


ادامه ...

21 رمضان

١ ـ شهادت مظلومانه امیرمؤمنان حضرت علی علیه السلام٢ ـ بیعت مردم با امام حسن مجتبی علیه...


ادامه ...

23 رمضان

نزول قرآن کریم در شب بیست و سوم رمضان کتاب آسمانی مسلمانان، قرآن مجید نازل گردید. برخی چنین...


ادامه ...

29 رمضان

وقوع غزوه حنین در بیست و نهم رمضان سال هشتم هـ .ق غزوه حنین به فرماندهی رسول گرامی...


ادامه ...

30 رمضان

درگذشت ناصر بالله عباسی در سی ام رمضان سال ۶۲۲ هـ .ق احمد بن مستضیء ناصر بالله درگذشت....


ادامه ...
0123456789101112131415

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page