امام صادق علیه السلام فرمود : مردی كه نامش همام و خداپرست و عابد و ریاضت كش بود ، در برابر امیرالمومنین علیه السلام كه سخنرانی می فرمود برخاست و گفت : یا امیرالمومنین !
اوصاف مومن را برای ما آن طور بیان كن كه گویا در برابر چشم ماست و به او می نگریم ، فرمود:
ای همام ، مومن همان انسان زیرك و باهوشی است كه شادیش بر چهره و اندوهش در دلش باشد ، فراخ دل تر از همه چیز و متواضع تر از همه كس است ، از هر نابودی گریزان و به سوی هر خوبی شتابان است ، كینه و حسد ندارد ، به مردم نمی پرد و دشنام نمی دهد ، عیب جو نیست و غیبت نمی كند ، گردن فرازی را نمی خواهد و شهرت را ناپسند شمرد ، اندوهش دراز و همتش بلند و خاموشیش بسیار است ، با وقار است و متذكر ، صابر است و شاكر ، از فكر خود غمناك است و از فقر خویش شادان ، خوش خلق و نرم خو است ، با وفا و كم آزار است ، دروغ گو و پرده در نیست.
اگر بخندد دهن ندرد و اگر خشم كند سبكسری نورزد ، خنده اش بر لب هاست و پرسشش برای دانستن و دوباره پرسیدنش برای فهمیدن ، دانشش بسیار و بردباریش بزرگ و مهربانیش زیاد است ، بخل نورزد و شتاب نكند ، دلتنگی نكند و مستی ننماید ، در قضاوت خلاف حق نگوید و در علمش بیراه نرود ، از سنگ خارا محكم تر است و در كسب و كار از عسل شیرین تر ، نه حریص است و نه بی تاب و نه خشن و نه پرمدعی و نه متكلف و نه پركنجكاو ( در امر دنیا ) ، نزاع كردنش نیكو و مراجعه كردنش شرافت مندانه است ، عادل است اگر خشم ورزد ، ملایم است اگر چیزی خواهد ، بی باك و پرده در و زورگو نیست ، دوستیش صمیمانه وپیمانش محكم و در قرار داد باوفاست.
مهربان و چسبان و بردبار و گمنام و كم زواﺌد است ، از خدای عزوجل راضی و مخالف هوای نفس خویش است ، به زیر دستش درشتی نكند و در آن چه به او مربوط نیست وارد نشود ، یاور دین وحامی مومنین و پناه مسلمین است ، ستایش مردم از او گوشش را ندرد ( فریفته اش نسازد ) و طمع دلش را نخراشد ، بازی های كودكانه حكمتش را نگرداند و مرد نادان به دانشش پی نبرد.
می گوید و به كار می بندد ، دانشمند است و دوراندیش ، ناسزا نگوید و سبكی نكند و صلحه رحم كند و بر آن ها گران بار نشود ، بخشش كند بدون اسراف ، نیرنگ باز و حیله گر نیست ، پی گیر عیب كسی نباشد و بر هیچ كس ستم نكند ، با مردم ملایمت دارد و ( برای قضاﺀ و حواﺌج آن ها ) در روی زمین كوشش می كند ، یاور ناتوانست و دادرس بیچاره ، پرده ای را ندرد و رازی را آشكار نسازد ، گرفتاریش زیاد و شكایتش اندك است ، اگر خوبی بیند به یاد آورد و اگر بدی بیند نهان كند ، عیب را بپوشد وغیب نگهدارباشد ( آبروی مردم را در نبودشان نگه دارد ) ، از خطا در گذرد و از لغزش چشم پوشی كند ، به نصیحتی آگاه نشود كه آنرا رها كند و هیچ كج روی را اصلاح نكرده نگذارد ، امین است و باوفا و پرهیزكار و پاكدامن و بی عیب وپسندیده ، نسبت به مردم عذر پذیر است و از آنها به نیكی یاد می كند و حسن ظن دارد و در نهان خود را ( و خود را به عیب ) متهم می كند.
از روی فهم و دانش برای خدا دوست شود و با دور اندیشی و تصمیم برای خدا از مردم كناره گیرد ، شادمانی نابخردش نسازد و خوشحالی بسیار عقلش را نبرد ، یادآور دانا باشد و معلم نادان ، كسی از او انتظار شر ندارد و از بلایش نترسد ( زیرا شر و بلا به كسی نرساند ) ، كار وكوشش هر كس را از خود خالص تر داند و نفس هر كس را از نفس خویش صالح تر شناسد ، عیب خود را می داند و گرفتار غم خویش است ، جز به پروردگارش به چیزی اعتماد نكند ، غریب و یكتا و بی علاقه ( و اندوهگین است ) ، برای خدا دوستی كند و در راه خدا جهاد نماید تا از خشنودی او پیروی كرده باشد ، خودش به خاطر خویش انتقام نگیرد ( بلكه انتقام را به خدا واگذارد ) و در مورد خشم پروردگارش دوستی نكند.
با فقرا بنشیند و با راستان راست باشد و اهل حق را یاری كند ، یاور خویشاوند است و پدر یتیم و شوهر بیوه زنان و مهربان به مستمندان ، در گرفتاری ها آرزوی او كشند و در سختی ها به او امیدوارند ، با نشاط است و خوشرو ، نه عیب جو و ترش رو ، محكم است و فرو خورنده خشم ، خندان لب است و دقیق نظر و بسیار پرهیز ( نادانی نكند و در برابر نادانی دیگران بردباری ورزد ) بخل نكند و در برابر بخل دیگران صبر كند ، تعقل كند تا شرم ورزد و قناعت كند تا بی نیاز گردد.
شرمش بر شهوتش برتری دارد و دوستیش بر حسدش و گذشتش بر كینه اش ، جز سخن درست نگوید و جز لباس اقتصاد نپوشد ، با تواضع راه رود و در اطاعت پروردگارش خاضع باشد، در همه احوال از خدا راضی است ، نیتش خالص است و اعمالش بی غش و نیرنگ بازی ، نگاهش عبرت است و سكوتش فكرت و سخنش حكمت ، خیر خواه و بخشنده و برادر است ،در نهان و آشكار نصیحت كند ، از برادرش دوری نكند و غیبت ننماید و با او مكر نورزد ، بر آنچه از دستش رفته افسوس نخورد و بر مصیبتی كه به اورسیده اندوهگین نشود ، توقع بی جا ندارد و هنگام سختی سست نشود ، در زمان خوشی مست نگردد ، بردباری را با دانش آمیزد و عقل را با صبر ، تنبلی را از او دور بینی ونشاطش را پیوسته ، آرزویش نزدیك و لغزشش كم است ، منتظر مرگ است و دلش خاشع ، به یاد خداست و نفسش قانع و جهلش زدوده و كارش آسان است ، برای گناهش غمگین است و شهوتش مرده و خشمش فرو خورده و خلقش نا آلوده ، همسایه اش از او آسوده است و بر سر خود پسندی نیست ، به آنچه برایش مقدر شده قانع است ، بردباریش متین و كارش محكم و تفكرش بسیار است.
با مردم در آمیزد كه دانا شود وسكوت كند كه سالم ماند و بپرسد كه بفهمد و تجارت كند كه سود برد ، گوش دادنش به سخن خوب برای بالیدن به دیگران نیست ( پست حساس را نپذیرد كه آن را وسیله گناه و زشت كاری سازد ) و سخن گفتنش برای زورگویی به دیگران نیست ، خودش از خویش در زحمت است و مردم از او در راحت ، خودش را برای آخرتش به زحمت افكنده و مردم را از شر وآزار خود راحت ساخته ، اگر بر او ستمی شود صبر كند تا خدا برایش انتقام گیرد ، دوریش از هركه دوری می كند بغض و كناره گیری از آلودگی است و نزدیكی اش به هركه نزدیك می شود ملایمت و مهربانی است ، دوریش برای خود پسندی و بزرگ فروشی نیست و نزدیكی اش برای فریب ونیرنگ نیست بلكه از پیشینیان اهل خیر پیروی كند و خود پیشوای نیكان پس از خود باشد.
راوی گوید : همام فریادی كشید و بی هوش بیفتاد ، امیرالمومنین (ع) فرمود : همانا به خدا من از بی تابی او ترسان بودم .
سپس فرمود : اندرزهای رسا با اهل اندرز چنین می كند.
شخصی عرض كرد : شما را چه شده ؟ ( كه فریاد نكشی و بی هوش نشوی )
فرمود : هركسی را اجلی است كه از آن نگذرد و سببی است كه از آن تجاوز نكند ، آرام باش و دیگر مگو كه شیطان این سخن را به زبانت دمید.
ارسالی توسط آقای رضا زبیدی نژاد
آیا می دانید صفات یك مومن چیست؟
- بازدید: 1288