در قم که آمدم دل سنگم جلا گرفت
مثل کبوتری به حریم تو جا گرفت
گرد و غبار دور و بر صحن این حرم
گرد و غباری از دل آیینه ها گرفت
باران، قنوت، اشک، کبوتر، کنار تو
در این میانه نور تو دست مرا گرفت
وقتی نگاه من به تو افتاد این دلم
حال و هوای باب جوادِ رضا گرفت
جسمم کنار خواهر و قلبم به مشهدست
اشکم تمام فاصله ها را فرا گرفت
این خادمان کوی تو گفتند می شود
از دست مهربان شما "کربلا" گرفت
ارسالی توسط آقای محمد رضا کاشانیان