فضیلت خدیجه (س) درگفتار بزرگان

(زمان خواندن: 8 - 15 دقیقه)

در روایات اسلامی كه از طریق شیعه و اهل تسنن نقل شده، و نیز در كلام بزرگان و اندیشمندان، در شأن و مقام ارجمند ام المومنین حضرت خدیجه كبری (س) سخن فراوان با تعبیرات گوناگون به میان آمده است.
به گفته صاحب مستدرك سفینةالبحار، «فضائل حضرت خدیجه (س) كه در ابواب مختلف روایات آمده، بیش از آن است كه (قابل) شمارش باشد».(1) حاصل توجه به این روایات پی بردن به راز عظمت او، و شناخت شایستگی های او است.

h-khadijeh02

از رسول اكرم (ص) نقل است كه :
«خیر نسائها خدیجة و خیر نسائها مریم ابنة عمران» «بهترین زنان دنیا خدیجه (س) و مریم دختر عمران هستند»(2) «خیرنساء العالمین مریم بنت عمران، و آسیه بنت مزاحم، و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد(ص)» بهترین زنان جهانیان عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه (س) دختر حضرت محمد (ص) (3) ابن عباس می گوید: روزی رسول خدا (ص) چهار خط كشید. آن گاه پرسید: آیا می دانید این خط ها چیست؟ گفتیم: خدا و رسولش داناتر است.
فرمود:
«خیر نساء الجنة مریم بنت عمران، و خدیجة بنت خویلد و فاطمة بنت محمد، و آسیة بنت مزاحم امراة فرعون:
بهترین زنان بهشت، مریم دختر عمران، خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد (ص) و آسیه دختر مزاحم، همسر فرعون است» (4) پیامبر (ص) به عایشه كه در حال برتری جویی به فاطمه (ع) بود فرمود:

«او ما فاعلمت ان الله اصطفی آدم و نوحا و آلابراهیم و آلعمران و علیا و الحسن و الحسین و حمزه و جعفرا و فاطمة و خدیجة علیالعالمین.
آیا نمی دانی كه خداوند، آدم، نوح، آل ابراهیم، آل عمران، علی (ع)، حسن (ع)، حسین (ع)، حمزه، جعفر، فاطمه (ع) و خدیجه (ع) را بر جهانیان برگزید». (5) پیامبر (ص) فرمود: جبرئیل نزد من آمد و گفت: ای رسول خدا! این خدیجه (ع) است، هرگاه نزد تو آمد، بر او از سوی پروردگارش و از طرف من، سلام برسان:
«و بشرها ببیت فیالجنة من قصب لاصخب و لانصب؛ «و او را به خانه ای از یك قطعه (زبرجد) در بهشت كه در آن رنج و ناآرامی نیست مژده بده» (6) «اربع نسوة سیدات سادات عالمهن مریم بنت عمران، و آسیة بنت مزاحم، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد، و افضلهن عالما فاطمة؛ چهار زن سرور زنان جهان خود می باشند كه عبارتند از: مریم دختر عمران، آسیه دختر مزاحم، خدیجه دختر خویلد و فاطمه دختر محمد (ص)، و بهترین آن ها در جهان فاطمه (ع) است» (7) «حسبك من نساء العالمین مریم بنت عمران، و خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد (ص) و آسیة بنت مزاحم.

در میان بانوان دو جهان، در فضیلت و كمال كافی است: مریم، خدیجه، فاطمه و آسیه (علیهن السلام)»(8) پیامبر اكرم (ص) در تفسیر (آیه 22 مطففین) «عینا یشرب بها المقربون، همان چشمه بهشتی كه مقربان از آن می نوشند.» فرمود:

«المقربون السابقون؛ رسول الله، و علی بن ابیطالب و الائمة، فاطمة و خدیجة» (9) روزی پیامبر (ص) به علی (ع) فرمود: «تو همسری مانند فاطمه (س) داری كه من چنان همسری ندارم، تو مادرزنی مثل خدیجه (س) داری كه من چنین مادرزنی ندارم.»(10) روایت شده است؛ روزی جبرئیل به حضور پیامبر (ص) آمد و جویای خدیجه (ع) شد، پیامبر (ص) او را نیافت، جبرئیل گفت: «وقتی كه او آمد، به او خبر برده كه پروردگارش به او سلام می رساند.»(11) پیامبر اكرم (ص) در چهل شبانه روز اعتزال از خدیجه (ع) توسط عمار یاسر به خدیجه چنین پیام داد: «ان الله عز وجل لیباهی بك كرام ملائكته كل یوم مرارا؛ همانا خداوند متعال به افتخار وجود تو هر روز به طور مكرر به فرشتگان بزرگش افتخار می كند»(12) روزی رسول خدا (ص) در مسجد در حضور مردم در شأن حسن و حسین (ع) مطالبی فرمود، از جمله چنین گفت: «ایها الناس الا اخبركم بخیر الناس جدا و جده؛ ای مردم! آیا شما را خبر ندهم به بهترین انسان ها ازجهت جد و جده؟» حاضران عرض كردند: «آری، خبر بده!» فرمود:

«الحسن و الحسین، جدهما رسول الله و جدتهما خدیجة بنت خویلد؛ آن ها حسن و حسین (ع) هستند كه جدشان رسول خدا محمد (ص) است و جده آن ها خدیجه (ع) دختر خویلد می باشد»(13) در آن هنگام كه پیامبر (ص) در بستر رحلت قرار گرفت، حضرت زهرا (س) بسیار پریشان و گریان بود، پیامبر (ص) حضرت زهرا را به وجود پربركت مولا علی دلداری داد، و در فرازی ضمن یاد از خدیجه (ع) فرمود: «دل خوش دار كه: ان علیا اول من آمن بالله عزوجل و رسوله من هذه الامة، هو و خدیجة امك؛ همانا علی (ع) نخستین شخص از این امت است كه به ذات پاك خدا و رسولش ایمان آورد، او و خدیجه (س) مادر تو اولین افرادی هستند كه به اسلام پیوستند.»(14) پیامبر اكرم بعد از وفات خدیجه كبری (ع) همواره از خاطرات شیرین و ایثار آن بانوی گرامی به نیكی یاد می كرد و هرگاه به یاد او می افتاد، اشك فراق بر دیدگانش جاری می شد از
جمله:
روزی پیامبر (ص) در نزد چند از نفر از همسران خود بود، ناگاه سخنی از حضرت خدیجه (ع) به میان آمد، پیامبر (ص) آن چنان آشفته و پراحساس شد كه قطره های اشك ازچشمانش سرازیر گشت.
عایشه به آن حضرت گفت: «چرا گریه می كنی؟ آیا برای یك پیرزن گندمگون از فرزندان اسد، باید گریه كرد؟» پیامبر در پاسخ به او فرمود: «صدقتنی اذ كذبتم، و آمنت بی اذكفرتم، و ولدت لی اذ عقمتم؛ او هنگامی كه شما مرا تكذیب می كردید، تصدیق كرد و هنگامی كه كافر بودید، او به من ایمان آورد؛ و برای من فرزندانی آورد در حالی كه شما نازا هستید.» (15) نیز روایت شده:

روزی پیرزنی نزد رسول اكرم (ص) آمد، آن حضرت او را مورد لطف سرشار قرار داد، وقتی آن پیرزن رفت، عایشه علت آن همه مهربانی به پیرزن را از پیامبر (ص) پرسید، او در جواب فرمود:

«انها كانت تاتینا فی زمن خدیجة، و ان حسن العهد من الایمان؛ این پیرزن در عصر زندگی خدیجه (ع)، به خانه ما می آمد و از كمك ها و الطاف سرشار خدیجه (ع) برخوردار بود، همانا نیك نگهداری عهد و سابقه، از ایمان است.»(16) و مطابق روایت دیگر عایشه گفت: «هرگاه پیامبر (ص) گوسفندی ذبح می كرد، می فرمود: از گوشتش برای دوستان خدیجه (ع) بفرستید، یك روز در این باره با آن حضرت سخن گفتم، فرمود:
«انی لاحب حبیبها: من دوست خدیجه (ع) را دوست دارم.» (17) یاد خدیجه در خواستگاری حضرت زهرا در جریان مراسم خواستگاری مولا علی (ع) از حضرت زهرا پس از آن كه ام سلمه به همراه ام ایمن كنیز آزاد شده و برخی دیگر از همسران پیامبر نزد وی رفتند تا او را در جریان درخواست امام علی (ع) برای همسری با فاطمه الزهرا (س) قرار بدهند، در بخشی از گفتار خود به حضرت خدیجه اشاره نمودند و آرزو كردند ای كاش آن مادر یگانه در این مراسم حضور می یافت و می توانست در مراسم ازدواج جگر گوشه اش حاضر باشد.
تا سخن به نام خدیجه رسید ناگهان پیامبر اكرم (ص) به صدای بلند شروع به گریستن نمود؛ سپس فرمودند: «خدیجة و این مثل خدیجة صدقتانی حین كذبنی الناس، و وازرتنی علی دین الله و اعانتنی علیه بمالها، ان الله عزوجل امر فی ان ابشر خدیجة ببیت فیالجنة من قصب لا صخب فیه و لانصب؛ خدیجه! كجاست همانند خدیجه؟ در آن هنگام كه مردم مرا تكذیب می كردند، او مرا تصدیق كرد، و او برای دین خدا با من همكاری و همیاری نمود، و با ثروت خود مرا برای پیشبرد دین كمك كرد، خداوند متعال به من فرمان داده است كه خدیجه (ع) را به داشتن خانه ای از یك گوهر در بهشت كه رنج و ناآرامی در آن نیست مژده بدهم.» خدیجه در احادیث معراج نبی ابوسعید خدری می گوید: رسول خدا (ص) فرمود: وقتی كه در شب معراج، جبرئیل مرا به سوی آسمان ها برد و سیر داد، هنگام مراجعت به جبرئیل گفتم: «آیا حاجتی داری؟» جبرئیل گفت: «حاجت من این است كه سلام خدا و سلام مرا به خدیجه (ع) برسانی» پیامبر (ص) وقتی كه به زمین رسید، سلام خدا و جبرئیل را به خدیجه(ع) ابلاغ كرد، خدیجه گفت: «انا لله هو السلام، و منه السلام، و الیه السلام، و علی جبرئیل السلام؛ همانا ذات پاك خدا سلام است، و از او است سلام، و سلام به سوی او باز گردد و بر جبرئیل سلام باد.»(18) گفتار انبیای الهی، ائمه و اصحاب صدر اسلام ابن سعد مورخ عرب از قول آدم (ع) چنین می گوید:

«آدم در بهشت به حوا گفت یكی از مزایایی كه خدا نصیب رسول الله كرد این بود كه جفتی چون خدیجه نصیب او نمود و خدیجه پیوسته برای انجام رسانیدن مشیت خداوند به محمد كمك می كرد در صورتی كه حوا سبب گردید كه من در بهشت بر خلاف اراده خداوند رفتار نمایم.»(19) امام حسین (ع) در روز عاشورا در ضمن خطبه ای كه خود را به دشمن معرفی می كرد، فرمود: «شما را به خدا سوگند، آیا می دانید كه جده من خدیجه (ع) دختر خویلد است؟» (20) و نیز خطاب به دشمن فرمود: «آیا می دانید كه من فرزند همسر پیامبر شما خدیجه (ع) هستم؟»(21) امام سجاد (ع) در مجلس شاهانه یزید در دمشق در خطبه معروف خود، این چنین خود را معرفی می كند: «انا بن خدیجة الكبری؛ من پسر خدیجه بانوی بزرگ اسلام هستم.»(22) حضرت زینب (س) در كربلا در روز یازدهم محرم سال 61 هـ. ق هنگامی كه كنار پیكرهای پاره پاره شهیدان آمد، و مطالبی جانسوز گفت، از جمله در آن جا پس از ذكر پیامبر (ص) و علی (ع) از خدیجه یاد كرد و فرمود: «بابی خدیجة الكبری: پدرم به فدای خدیجه بانوی بزرگ باد.»(23) زیدبن علی (ع) كه انقلاب و شورش عظیمی بر ضد حكومت طاغوتی هشام بن عبدالملك نمود و سرانجام به شهادت رسید، در سخنی در برابر دشمن، چنین احتجاج می كند:

«و نحن احق بالمودة، ابونا رسولالله وجدتنا خدیجة...؛ و ما سزاوارتر به مودت و دوستی هستیم، چرا كه پدر ما رسول خدا (ص) وجده ما خدیجه (ع) است.» (24) عبدالله ابن زبیر با آن كه با خاندان رسالت دشمنی كرد در گفتگویی با ابن عباس، به خدیجه (ع) به عنوان عمه اش افتخار نموده و می گوید:
«الست تعلم ان عمتی خدیجة سیدة نساء العالمین؛ آیا نمی دانی كه عمه ام خدیجه (ع) سرور بانوان جهان است؟»(25) «در عصر امامت امام حسن (ع) پس از آن كه معاویه بر اوضاع مسلط شد، به كوفه آمد و چند روز در كوفه ماند، و از مردم برای خود بیعت گرفت، پس از پایان كار بر بالای منبر رفت و خطبه خواند و در آن خطبه آن چه توانست به ساحت مقدس امیرمؤمنان علی (ع) جسارت كرد و ناسزا گفت، با این كه امام حسن (ع) و امام حسین (ع) در مجلس حاضر بودند، حسین (ع) برخاست تا پاسخ معاویه را بدهد، امام حسن (ع) دست او راگرفت و نشانید و خود برخاست و فرمود: «ای آن كه علی (ع) را به بدی یاد كردی؟ منم حسن و پدرم علی (ع) است، و تویی معاویه و پدرت ضحر می باشد، مادر من فاطمه علیها سلام الله و مادر تو هند جگرخوار است، جد من رسول خدا (ص) است جد تو حرب است، «و جدتی خدیجة و جدتك فتیله...؛ جده من خدیجه (بانوی بزرگ اسلام) ولی جده تو فتیله (زن زشتكار جاهلیت) است. خداوند لعنت كند از ما آن كس كه نامش پلید و حسب و نسبتش پست و سابقه اش بد، و دارای كفر و نفاق است.» (26) در حدیث موثقی از حضرت زهرا (س) منقول است كه چون خدیجه از دنیا رفت فاطمه علیهاالسلام بر گرد پدر بزرگوار خود می گردید و می گفت: «ای پدر! مادر من كجاست؟ پس جبرئیل نازل شد و گفت: پروردگارت تو را امر می كند كه فاطمه را سلام برسانی و بگویی كه مادر تو در خانه ای است ازنی كه كعب آن ها از طلا است و به جای پی، عمودها از یاقوت سرخ می باشد و خانۀ او در میان خانه آسیه و مریم دختر عمران است؛ چون حضرت رسول (ص) پیغام حق تعالی را به فاطمه (س) رسانید. فاطمه (س) گفت: خدا است سالم از نقص ها و از اوست سلامتی ها و به سوی او برمی گردد تحیت ها »(27) خدیجه (ع) در ادعیه، زیارتنامه ها، و واژگان مقدس كتاب مقدس تورات حضرت خدیجه (س) را به نهر آبی تشبیه نموده است كه آب آن، آب حیات است، و در دو طرف كنار آن آب، درخت حیات وجود دارد، آن درخت دارای دوازده نوع میوه است، و برگ های آن درخت، موجب شفای امت ها است.(28) در یكی از زیارتنامه های رسول خدا (ص) چنین آمده است:

«السلام علی ازواجك الطاهرات الخیرات، امهات المومنین، خصوصا الصدیقة الطاهرة، الزكیة الراضیه المرضیة، خدیجة الكبری ام المومنین؛ سلام بر همسران پاك و نیك تو، مادران مومنان به خصوص سلام بر بانوی راستین و پاك و پاكیزه، خشنود و پسندیده، خدیجه بانوی بزرگ، مادر مومنان.»(29) در یكی از زیارتنامه های دیگر از خدیجه (ع) چنین تعبیر شده: «السلام علی خدیجة سیدة نساء العالمین؛ سلام بر خدیجه (ع) سرور زنان جهانیان.»(30) حضرت خدیجه (ع) ارتباط عمیق و بسیار بالایی با درگاه خداوند داشت، از این رو دارای قوت قلب محكم و استوار بود. آن بانوی بزرگوار اسلام برای خود دارای حرز (كلمات پرمحتوای پناهندگی به خدا) بود و در پرتو آن همواره رابطه خود را با خدا برقرار می ساخت.

سیدبن طاووس در كتاب مهج الدعوات دو حرز را نقل كرده كه این چنین است:
«بسم الله الرحمن الرحیم، یا حی یا قیوم، برحمتك استغیث فاغثنی ، ولا تهلكن الی نفسی طرفة عین ابدا، و اصلح لیشائب كله؛ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر! ای خدای زنده و استوار! به رحمتت پناهنده شدم، به من پناه بده، و مرا هرگز به اندازه یك چشم برهم زدن به خودم وانگذار، همه حال و زندگی مرا سامان بخش.» 2ـ «بسم الله الرحمن الرحیم، یا الله یا حافظ یا حفیظ یا رقیب؛ به نام خداوند بخشنده بخشایشگر! ای خدا، ای نگهبان، ای نگهدارنده و ای مراقب و پاسدار.» خدیجه در كلام اندیشمندان و بزرگان معاصر دانشمند عرب (سنیه قراعد): تاریخ در مقابل عظمت ام المومنین خدیجه(ع) سر فرود می آورد، و در برابرش متواضعانه دست بسته می ایستد، نمی داند نام این بانو را در كدام شناسنامه بزرگان ثبت نماید.»(39) سلیمان كتانی، نویسنده عرب: خدیجه ثروتش را به محمد بخشید. ولی این احساس را نداشت كه می بخشد، بلكه این احساس را داشت كه از او هدایت را كه بر همه گنج های سراسر جهان برتری دارد، كسب می نماید، او احساس می كرد محبت و دوستی را به حضرت محمد (ص) اهدا می كند، ولی در عوض همه ابعاد سعادت را از او كسب می كند.»(32) عالم بزرگ شیخ حر عاملی متوفی به (1140 هـ.ق) صاحب كتاب وسایل الشیعه شعری در وصف او سورده است.

زوجتة خدیجه و فضلها ابان عند قولها و فعلها بنت خویلد الفتی المكرم الماجد الموید المعظم لها من الجنة بیت من قصب لاصخب فیه ولالها نصب و هذه مورة لفظ الخبر عنالنبی المصطفی المطهر «همسر پیامبر خدیجه كه فضل و برتری او از گفتار و رفتارش آشكار است، دختر خویلد آن جوانمرد بزرگوار، و ارجمند تایید شده و بلند مقام برای خدیجه و در بهشت خانه ای از یك قطعه گوهر بلورین آماده شده است كه در ناآرامی و رنج نیست.

این موضوع عین سخن پیامبر برگزیده پاك خدا است كه خدیجه در بهشت دارای چنین خانه ای می باشد».

بنت الشاملی نویسنده عرب: آیا دیگری غیر از خدیجه را می شناسید كه با عشقی آتشین، و مهر و ایمانی استوار بیآن كه اندك تردیدی به دل راه دهد یا ذره ای از باورش به بزرگداشت همیشگی خدا و پیغمبر بكاهد، دعوت دین را از غار حرا پذیرا شود».(33)
********************************************
1ـ خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، صفحه 186، اشتهاردی، محمدمهدی 2ـ صحیح بخاری، ج 4، ص 164.
3ـ الاستیعاب، ج 2، ص 720.
4ـ بحارالانوار، ج 13، ص 162، ج 16، ص 2.
5ـ خدیجه؛ اسطوره مقاومت و ایثار، ص 187، نقل از بحار ج 37، ص 63.
6ـ اسدالغابه، ج 5، ص 438.
7ـ ذخائر العقبی، ص 44.
8ـ كشف الغمه، ج 2، ص 71.
9ـ جمعالبیان، ج 10، ص 320.
10ـ بحار، ج 40، ص 68 به نقل از خدیجه؛ اسطوره مقاومت و ایثار ص 190.
11ـ همان، ج 16، ص 8.
12ـ كشفالغمه، ج 2، ص 72.
13ـ بحار، ج 43، ص 302، به نقل از خدیجه، اسطوره مقاومت و ایثار، ص 198.
14ـ بحار، ج 22، ص 502.
15ـ همان، ج 16، ص 8.
16ـ خدیجه اسطوره ایثار و مقاومت، ص 207.
17ـ ریاحین الشریعه، ج 2، ص 206.
18ـ كشفالغمه، ج 2، ص 133.
19ـ محمد پیغمبری كه از او باید شناخت، كنستان ویرژیل گئورگیو، ترجمه ذبیحالله منصوری، ص 50.
20ـ بحار، ج 44، ص 318.
21ـ همان، ج 45، ص 6.
22ـ همان، ج 44، ص 174.
23ـ همان، ج 45، ص 59.
24ـ خدیجه، اسطوره ایثار و مقاومت، ص 200.
25ـ شرح نهجالبلاغه، ابنابیالحدید، ج 9، ص 325.
26ـ خدیجه (ع) اسطوره مقاومت و ایثار، ص 201.
27ـ حیوهالقلوب، علامه محمدباقر مجلسی، ج 3، ص 218.
28ـ كتاب مقدس، عهد جدید، مكاشفه یوحنا، باب 22.
29ـ بحار ج 100، ص 189.
30ـ همان، ج 102، ص 272.
31ـ نساء محمد (ص)، ص 38.
32ـ خدیجه (ع)، علی محمد دخیل، ص 32.
33ـ حیاةالائمه، هاشم معروف الحسنی، ص 67.

منبع : موسسه ولی عصر

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page