آیه 48 «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ..»

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

 48  «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنّا إِذا أَذَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَإِنَّ الاْءِنْسانَ كَفُورٌ»

ترجمه:
48. پس اگر اين كفار و مشركين اعراض كردند، پس ما تو را نفرستاديم بر آن‏ها
حفيظ و نگهبان باشى. نيست بر تو مگر اينكه ابلاغ كنى به آن‏ها كه حجت تمام شود و
راه عذر بسته شود، و ما زمانى كه چشانيديم به انسان از جانب خودمان رحمتى را،
فرحناك مى‏شود به آن رحمت، و اگر اصابت كرد به آن‏ها مصيبتى در اثر اعمال زشت
آن‏ها كه به دست خود پيش انداخته شده، پس انسان هر آينه كفران مى‏كند[1].
 
تفسير:
«فَإِنْ أَعْرَضُوا» اعراض آن‏ها اينكه العياذ [باللّه‏] پيغمبر را ساحر و كذّاب گويند و
قرآن را مفتريات شمارند و معجزات را سحر پندارند.
 
[دلدارى دادن خداوند به پيامبر اسلام]
«فَما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظاً» نظر به اينكه پيغمبر كمال شوق را داشت كه اين‏ها
ايمان آورند و سعادتمند شوند، لكن اين‏ها از قابليت هدايت افتاده‏اند و قساوت قلب
آن‏ها را فرو گرفته.

بر سيه دل چه سود خواندن وعظ
 نرود ميخ آهنين بر سنگ


بلكه در قرآن مى‏فرمايد از سنگ هم سخت‏تر است: «ثُمَّ قَسَتْ قُلُوبُكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ
فَهِىَ كَالْحِجارَةِ أَوْ أَشَدُّ قَسْوَةً وَ إِنَّ مِنَ الْحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنْهُ الْأَنْهارُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَشَّقَّقُ
فَيَخْرُجُ مِنْهُ الْماءُ وَ إِنَّ مِنْها لَما يَهْبِطُ مِنْ خَشْيَةِ اللّه‏ِ وَ مَا اللّه‏ُ بِغافِلٍ عَمّا تَعْمَلُونَ»[2]. خداوند
مى‏فرمايد كه ما تو را نفرستاديم كه الاّ و لابد اين‏ها را مؤن و موحد كنى، فقط وظيفؤ
تو تبليغ است: «إِنْ عَلَيْكَ إِلاَّ الْبَلاغُ».
 
[خوشحالى انسان به هنگام نعمت‏ها و غمناك شدن در ناگوارى‏ها]
«وَ إِنّا إِذا أَذَقْنَا الاْءِنْسانَ مِنّا رَحْمَةً» از توسعؤ رزق و ازدياد مال و طول عمر و
صحت مزاج و نزول غيث و انبات حبوبات و فواكه و كثرت انعام و ارتفاع جاه و رتبه و
ساير تفضّلات «فَرِحَ بِها» چنان مسرور و مغرور مى‏شوند و خدا و دين را فراموش
مى‏كنند و تمام علاقؤ آن‏ها به دنيا مى‏شود و دلبستگى به آن پيدا مى‏كنند و شكر اين
نِعَمِ الهى را نمى‏كنند و قدردان نمى‏شوند. «وَ إِنْ تُصِبْهُمْ سَيِّئَةٌ» بلايى به آن‏ها متوجه
شد و مصيبتى بر آن‏ها وارد شد كه منشأ آن. «بِما قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ» از ظلم و فسق و
فجور و طغيان و سركشى كه مى‏فرمايد: «وَ ما أَصابَكُمْ مِنْ مُصِيبَةٍ فَبِما كَسَبَتْ أَيْدِيكُمْ وَ
يَعْفُوا عَنْ كَثِيرٍ» شرحش گذشت[3].
«فَإِنَّ الاْءِنْسانَ كَفُورٌ» كفران نعمت مى‏كند. هزارها نعمت‏هاى الهى را فراموش
مى‏كند و به يك مصيبت، آن هم به واسطؤ عمل سوء خود، داد و فريادش بلند مى‏شود.
انسان اگر در منتها درجؤ شدت باشد اگر فكر كند كه غرق نِعَمِ الهى است، شكرگزار
مى‏شود.

[1] .  ترجمه ديگر: پس اگر روى برتابند، ما تو را بر آنان نگهبان نفرستاده‏ايم. بر عهده تو جز رسانيدن
پيام نيست، و ما چون رحمتى از جانب خود به انسان بچشانيم، بدان شاد و سرمست گردد، و چون به سزاى دستاورد پيشين آن‏ها، به آنان بدى رسد، انسان ناسپاسى مى‏كند.
 
[2] .  ترجمه آن در همين تفسير: ج2، ص418 گذشت.
 
[3] .  ر.ك: همين سوره: آيه 30.