آنچه امروز ازحضرت فاطمه(س) میدانیم نتیجه تلاش روایتگران امین و صادقی است که سخنان و احوالات این بانوی بزرگوار را برای مابه ثبت رسانده و حفظ کرده اند و ما بر این اساس است که میتوانیم فضای آن عصر را ترسیم کنیم وبه نمادی از پاکیزگی و طهارت فاطمه(س)، ولایت مداری، مظلومیت وی دست یابیم.بی شک در این میان نقش زنان راوی پر رنگتر از مردان است چه وی بانویی پاکیزه بود که پروانگان حریمش عموما زنان بودند.
آنچه در این مقاله میخوانیم معرفی مختصر یکی از این بانوان پرتلاش است که از حضرت زهرا(س) به صورت مستقیم روایاتی شنیده وبرای آیندگان به یادگار نقل کرده است. البته تعداد بانوانی که به صورت غیر مستقیم و یا یکی، دو واسطه به نقل احادیث حضرت پرداخته اند، به حدود 24 نفر میرسد و ما برای حفظ اختصار دراین مجموعه مقالات تنها به راویان بدون واسطه آن حضرت می پردازیم و با نام مبارک «ام سلمه» این شماره را زینت می بخشیم.
ام سلمه
نامش هند، پدرش، ابی امی هبن مغیره و مادرگرامیش عاتکه بنت عبدالمطلب بود. ام سلمه با پذیرش اسلام در دوران نخستین اعلام رسالت از سابقین در اسلام شد و با اراده ای کامل در شمار مهاجران به حبشه در آمد. از همسر اولش، ابوسلمه صاحب چهارفرزند (سلمه، عمر، دره و زینب) شد و در سال چهارم هجری در پی وفات شوهرش به عقد پیامبر در آمد و توفیق دیدار و همراهی بافاطمه(س)، کوثر محمدی را یافت.
زندگی این بانوی پرهیزکار به چند دوره تقسیم میشود که حمایت علنی از اهلبیت علیهم السلام در تمام دوران مشخصه اصلی حیات سیاسی او در هر مرحله ای است. در دوران امیرمومنان(ع) نقش بازدارنده در جنگ جمل و نصیحت های مفصل به همسر دیگر پیامبر،او را در صف محبان اهلبیت علیهم السلام قرار داد.
مقام روایی ام سلمه
از رسول خدا(ص)، حضرت علی(ع)، فاطمه زهرا(س) و شوهرش حدیث نقل میکند. اما روایت کنندگان از وی بسیارند از جمله: فرزندان شعمر، زینب، عامر پسرخواهرش مصعب بن عبدالله، عبدالله بن رافع و نافع و سفینه و پسرش و ابوکنیز و خیره والده الحسن و صفیه بن تشیبه و هند بنت الحارث، ابوعثمان الهندی، ابووائل وسعیدبن مسیب. علما اهل سنت 378 حدیث و اهل تشیع بیشتر از آن از ام سلمه روایت کرده اند و این مقدار حدیث گویای مقام و شان والای رواییاو است.
باکوثر رسول
بعد از وفات حضرت خدیجه(س) سرپرستی فاطمه توسط پیامبر به ام سلمه سپرده شد. و او توانست ضمن سرپرستی از کودک پاکیزه رسول خدا(ص)، انس و الفتی با وی یابد که تا آخرین سالهای حیاتش موجب هدایت او شود. در ضمن ام سلمه به واسطه این ارتباط به گنجینه ای از روایات و معارف دستیافت که هریک بازگوکننده گوشه ای از اوضاع آن عصر و موضع گیری های او است. اعتراض به خلیفه در پی غصب ولایت و فدک یکی از فرازهای زندگی اوست. دراین رویداد تلخ ام سلمه نزد خلیفه آمد و گفت:
«آیا به مانند فاطمه اینگونه سخن میگویی؟ و او به خدا قسم حوریه ای در بین آدمیان است. در آغوش پیامبر تربیت یافته فرشتگان او را دستبه دستبرده اند. و در کشتزار پاکیزگی خوب رشد کرد و به خوبی پرورش یافت.
آیا گمان میکنید رسول خدا(ص) میراث را بر او حرام کرد و به اوخبر نداد؟ حال آنکه خداوند فرمود: (و انذر عشیرتک الاقربین) پس پیامبر فاطمه(س) را نیز انذار داد. اینک او آمده، میراثش رامیخواهد. و او بهترین زنان و مادر سرور جوانان و هم وزن دخترعمران و جلیله ای است که هم وزن ندارد. با پدرش رسالت های پروردگارش تمامی یافت.»
روایتگر نور
ام سلمه به طور مستقیم از رسول خدا(ص) و حضرت فاطمه(س) و گاهبه واسطه شوهرش از پیامبر روایات فراوانی (بیش از سیصد روایت)
برجای گذاشت. برخی از این روایات از حالات حضرت فاطمه خبرمی دهند. مانند خوشحالی حضرت از اینکه اولین زنی است که خطبه اش(عقد) را جبرئیل خوانده است... اما روایاتی که ام سلمه ازبانوی دوسرا نقل کرد بارتند از:
1- بوی بهشتی
امام صادق(ع) فرمود: «ام سلمه گفت: از حضرت زهرا(س) پرسیدم:
آیا بوی خوش ذخیره کرده ای؟
فرمود: آری. آنگاه عطری آورد و مقداری در کف دستم ریخت. بویخوشی داشت که هرگز نشنیده بودم. گفتم: این عطر خوشبو را ازکجا تهیه کرد ه ای؟ فرمود: «هو عنبر یسقط من اجنحه جبریل»،این مشکی است که از بال و پر جبرئیل فرو ریخته است.
2- کار طاقت فرسا
ام سلمه روایتی دیگر را از طریق امیرمومنان(ع) روایت کرده است که از شدت و سختی کارهای خانه امیرمومنان خبر میدهد تا آنجا که فاطمه زهرا(س) نزد پدر رفت و این چنین گفت: «قد مجلتیدای منالرحی لیلتی جمیعا ادیر الرحی حتی اصبح و ابوالحسن یحملحسنا و حسینا» دستهایم از آسیاب کردن در طول شب تاول زده استتا صبح آسیاب را میگردانم و ابوالحسن (علی(ع» از حسن و حسین نگهداری میکرد.
همین روایت از طریق «دولابی» از ام سلمه از علی(ع) اینگونه نقل شده است:
«یا رسول الله لقد مجلتیدای من الرحا اطحن مره و اعجن مره»ای رسول خدا! دستانم از کار کردن با آسیاب تاول زده است. گاهی گندم آرد میکنم و زمانی آرد را خمیر میسازم.
3- خیانت منافقان
ام سلمه میگوید: به فاطمه(س) گفتم: ای دختر رسول خدا(ص) حال شما چگونه است؟ فرمود: صبح کردم در میان حزن شدید و اندوه عظیم در حالی که پیامبر(ص) رفته و وصی او مظلوم شده است.
سوگند به خدا حشمت و عظمت آن کس دریده و نابود شد که بر خلاف حکم خدا در قرآن و سنت و سفارش پیامبراسلام در تاویل و تفسیرقرآن، حق امامت او را غصب کرده و به دیگران سپردند. اینگونه برخوردهای خصمانه از کینه توزی های جنگ بدر و خونخواهی کشتگان جنگ احد آنهاست که در درون قلب نفاق آلود و اندیشه فتنه انگیزشان پنهان بوده است و تاکنون جرات اظهار آن را نداشتند.
تا در آن هنگام که حکومت الهی بازیچه دست قدرت طلبان گردید وامام بحق منزوی شد. آتش کینه های دیرینهشان زبانه کشید و باران مصبیت ها و مشکلات برما فرو ریختند. و رشته های ایمان را دریدند.
و نسبتبه وعده های الهی که برهمه واجب فرموده بود، حفظ وپاسداری از رسالت پیامبر(ص) و دفاع از پرهیزکاران و مومنان راچه بد و زشت عمل کردند.
اما افسوس که در جهت انتقام گرفتن از پدران مشرک و منافق خودکه در جنگ های اسلامی کشته شدند و علیه اسلام جنگیدند، به دنیاروی آوردند و فریب دنیا را خوردند.
ام سلمه انیس حضرت فاطمه (سلام الله علیها)
- بازدید: 3921