نتيجه گيرى

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 به اين ترتيب مى توان گفت که پديدارى انديشه ى موعود، در نتيجه ى سه کنشِ نسبتاً مستقل از هم رخ داده است:
1) موعود اسطوره اى: که بر اساس باور به سير ادوارى تاريخ واين که همه ى رخ دادهاى گيتى هم چون بهار وخزان، تکرار شدنى هستند، شکل گرفته وبا نگاهى به گذشته، بازگشت به عصر زرّينِ ودوران شادکامى وخوشى سرآغاز خلقت را اميد دارد.
2) موعود نيمه اسطوره اى: که از تعامل ميان همان باور اسطوره اى ونيز آموزه هاى پيامبران الهى به اصل معاد (وسير خطى تاريخ) شکل گرفته وآرزوى بازآفرينى عصر زرّين را در هيأت بازآرايى جهان يا رهايى قوم از استيلاى جبّاران، به آينده فرافکنى کرده است.
3) موعود دينى: برمبناى اعتقاد به لزوم برقرارى وحضور هميشگى حجت الهى بر زمين شکل گرفته است وهدف غايى از موعود را عمدتاً در برقرارى عدل وقسط خلاصه مى کند.