مظهر اسم اعظم خداوندى

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 اسماى الهى معرف جمالى وجلالى ذات اقدس حق اند واين اسماء به اعتبار جامعيت بعضى را بر بعضى فضل ومزيت ومرتبت است تا منتهى مى شوند به کلمه مبارکه جلاله الله که اسم اعظم است وکعبه جميع اسماء است که همه در حول او طائف اند، همچنين مظهر اسم اعظم وتجلى اتم آن انسان کامل کعبه همه است وفردى از او شايسته تر نيست ودر حقيقت اسم اعظم الهى است، آن مظهر اتم وکعبه کل واسم اعظم الهى در زمان غيبت خاتم اولياء، قائم آل محمد، مهدى موعود، حجه بن الحسن العسکرى - صلوات الله عليهم اجمعين - است وديگر اوتاد وابدال کمل وآحاد وافراد غير کمل به فراخور حظ ونصيبشان از تحقيق به اسماى حسنى وصفات علياى الهيه به آن مرکز دائره کمال، قرب معنوى انسانى دارند، چنانکه در اين رساله به امداد ممد ومفيض على الاطلاق وبه توجهات اولياى حق واستمداد از آن ارواح قدسيه کالشمس فى السماء الصاحيه به ظهور خواهد رسيد.
مطلب اهم از آن، اتصاف وتخلق انسان به حقائق اسماء است که دارائى واقعى انسان اين اتصاف وتخلق است وسعادت حقيقى اين است، حافظ گويد:
مرا تا جان بود در تن بکوشم
 
مگر از جام او يک جرعه نوشم
اين يک جرعه از درياها فزون تر است. آگاهى به لغات اقوام والسنه آنان هر چند فضل است، ولى آنچه منشاء آثار وجودى وموجب قدرت وقوت نفس ‍ ناطقه انسانى وسبب قرب او به جمال وجلال مطلق مى شود، مظهر اسماء شدن آن است که حقائق وجودى به آنها صفات وملکات نفس گردند وگرنه:
گر انگشت سليمانى نباشد
 
چه خاصيت دهد نقش نگينى؟
اگر تعليم اسماء در کريمه (وعلم آدم الاسماء کلها)(5)،(6) تعليم الفاظ ولغات باشد، چگونه موجب تفاخر آدم واعتلاى وى بر ملائکه خواهد بود؟
انسانى که به لغت بيگانه آگاهى يافته است، فوقش اين است که از اين حيث به پايه يک راهى عامى اهل آن لغت رسيده باشد، ويا شايد اين حد هم صورت نپذيرد، لذا امين الاسلام طبرسى در تفسير شريف مجمع در تفسير کريمه وعلم آدم الاسماء کلها فرمود: اى علمه معانى الاسماء اذا الاسم بلا معان لا فئره فيها ولا وجه لاشاره الفضيله بها. تا اينکه گويد: وقد روى عن الصادق عليه السلام انه سئل هم هذه الايه، فقال الارضين والجبال والشعاب والاوديه ثم نظر الى بساط تحته فقال: وهذه البساط مما عليه.(7)

 

پاورقی:

(5) سوره بقره، آيه 32.
(6) نهج الولايه، ص 58.
(7) نهج الولايه، ص 58.