آیه 25 «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا..»

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

 25     «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ وَ الْمِيزانَ لِيَقُومَ
          النّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَ لِيَعْلَمَ
          اللّه‏ُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اللّه‏َ قَوِىٌّ عَزِيزٌ»

ترجمه:
25. هرآينه به تحقيق ما فرستاديم رسولان خود را با معجزات و ادلّؤ واضحه
و نازل كرديم با آن‏ها كتاب و ميزان حق و باطل را تا اينكه مردم قيام كنند به عدل و داد
و نازل كرديم آهن را كه در او بأس شديد است و منفعت‏هاى زيادى و براى اينكه معلوم
گردد كيست خدا را يارى مى‏كند و رسول او را به غيب. محققاً خداوند قوىّ و عزيز
است[1].
 
تفسير:
[تفاوت رسول و نبى]
«لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ» فرق بين رسول و نبى به معنى خاصّ و عام كه هر
رسولى نبىّ هم هست و لا عكس. انبيايى كه مقام رسالت و تبليغ و دعوت نداشتند لازم
نيست معجزه داشته باشند يا كتاب بر آن‏ها نازل شود. اما آن‏ها كه مأمور به دعوت

و تبليغ شدند، البته بايد با مدرك و دليل باشند و خداوند به دست آن‏ها معجزه دهد كه
نشانى باشد كه از جانب او آمده‏اند.
«وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ» كه در او دستورات الهى داده شده، مثل صُحُفِ آدم
و شيث و نوح و ابراهيم و توراتِ موسى و زبورِ داوود و انجيلِ عيسى و قرآنِ
محمّد صلى‏الله‏عليه‏و‏آله. «وَ الْمِيزانَ» كه راه حقّ و باطل را نشان دهد و مُبَشّر و مُنْذِر[2] باشند، وعد
و وعيد[3] دهند، سعادت و شقاوت، نجات و هلاكت، اوامر و نواهى، صلاح و فساد را
بيان كنند و نشان دهند.
«لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْطِ» لام غرض است نه لام عاقبت، يعنى غرض از ارسال
رُسُل و انزال كتب و بيان موازين اين است كه ناس قيام به قسط و عدل كنند، نه افراط
و غلوّ و نه تفريط و كوتاهى كنند. نه منكر وجود حقّ شوند و نه بر او شريك بگيرند.
انبيا را ساحر و كذّاب و مفترى بدانند و نه مقام خدايى و الوهيّت و پسران خدا به آن‏ها
دهند. نه چيزى در دين زياد كنند و بدعت بگذارند و نه چيزى از دين را كم كنند
و منكر شوند. نه حقّ كسى را از بين ببرند نه حقّ خود را تضييع كنند. نه اسراف كنند
و نه تبذير. نه شبهات سوفسطايى[4] و وساوس شيطانى، نه جهل و نادانى. نه غرق دنيا
شوند نه ترك دنيا و رهبانيّت اختيار كنند، نه كبر و نخوت بورزند و نه زير بار ذلّت
و خفّت روند و بالجمله، در كليّؤ امور صراط مستقيم را رها نكنند و در سُبل [=راه‏هاى]
شيطانى قدم ننهند.
[ايجاد آهن، نعمتى الهى]
«وَ أَنْزَلْنَا الْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ» انزال حديد به معنى جعل
و ايجاد است كه در او بأس شديد است كه اسلحؤ حرب باشد، مثل شمشير و زره

و كلاه‏خود كه دفع دشمن كند و حفظ نفس و منافع چه اندازه در امور زندگانى استفاده
دارد، بالاخص در زمان حاضر كه تمام عمارات با آهن ساخته مى‏شود و تمام
كارخانه‏ها و مكينه‏ها[5] و مراكب مثل ماشين، طيّاره و مراكب سوارى و غير اين‏ها كه با
آهن ساخته مى‏شود و در اخبار دارد كه مراد ذوالفقار است كه جبرئيل براى پيغمبر
آورد و به دست على داده شد كه در او بأس شديد بود[6] [در] دفع كفّار و مشركين از
پيكر اسلام كه يك ضربتش افضل از عبادت ثقلين است كه حضرت رسول بفرمايد:
«ضَربةُ عَلِيٍّ يَومَ الْخَندَقِ أفضَلُ مِن عِبادَةِ الثَّقَلَينِ»[7] و بفرمايد در مبارزه با عمرو[8]: «بَرَزَ
الاْءيمانُ كُلُّهُ إلَى الْكُفْرِ كُلِّهِ»[9].
و [شمشير ذوالفقار] از ميراث امامت و ودايع امامت شد و به دست مبارك
حضرت بقيّة اللّه‏ (عجّل‏اللّه‏ فرجه) است. زمين پر از عدل مى‏شود پس از آنكه پر از ظلم
و جور شده باشد.
اقول: مكرر اشاره شده كه اخبار بيان مصداق اتمّ مى‏كند، منافى با عموم آيات
ندارد.
«وَ لِيَعْلَمَ اللّه‏ُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ» و ديگر غرض از ارسال رُسُل و انزال
كتب و ميزان عدل اين است كه خوب و بد ناس، مؤن و كافر از هم تميز پيدا كنند.
كسانى كه نصرت دين خدا و نصرت انبياى الهى مى‏كنند با آن‏هايى كه مخرّب دين
و معاند انبيا و اوليا هستند معلوم گردد و مراد «وَ لِيَعْلَمَ اللّه‏ُ» اين نيست كه بر خدا

مجهول بوده و معلوم گردد، زيرا علم او ذاتى است بلكه خدا معلوم فرمايد كه بر اهل
عالم معلوم شود كه كيست دين الهى و رُسُل او را نصرت مى‏كند كه نصرت خدا،
نصرت دين خداست كه مى‏فرمايد: «إِنْ تَنْصُرُوا اللّه‏َ يَنْصُرْكُمْ وَ يُثَبِّتْ أَقْدامَكُمْ»[10]
و نصرت رسول اطاعت او و دفع دشمنان اوست و مراد «بِالْغَيبِ» غيب مقابل شهود
است. امور بعضى به مشاهده معلوم مى‏شود كه به چشم ببيند و به گوش بشنود و به شامّه
و ذائقة و لامسه درك كند و بعضى به دليل و برهان عقلى درك مى‏شود، آن را غيب
مى‏گويند كه عقل درك كند، كه در باطن انسان است.
«إِنَّ اللّه‏َ قَوِىٌّ عَزِيزٌ» تفسيرش واضح است.
*    *    *

[1] .  ترجمه ديگر: به راستى ما پيامبران خود را با دلايل آشكار روانه كرديم و با آن‏ها كتاب و ترازو را
فرود آورديم تا مردم به انصاف برخيزند، و آهن را كه در آن براى مردم نيرويى سخت و سودهايى است، پديد آورديم، تا خدا معلوم بدارد چه كسى در نهان، او و پيامبرانش را يارى مى‏كند. آرى، خداوند نيرومند شكست‏ناپذير است.
 
[2] .  مبشّر: مژده دهنده. مُنْذِر: هشدار دهنده.
 
[3] .  وَعد: وعده؛ وَعيد: تهديد.
 
[4] .  سوفسطائيه: گروهى از فلاسفه اهل جدل يونان كه در قرن پنجم قبل از ميلاد ظهور كردند و فن جدل و مناظره را به شاگردان خود مى‏آموختند تا آنان بتوانند در بحث و گفت و گوهاى فلسفى و سياسى بر حريف غلبه كنند.
 
[5] .  مَكينهماكنة: ماشين؛ دستگاه.
 
[6] .  ر. ك: كافى: ج1، ص234، ح5؛ مناقب آل ابى طالب: ج3، ص81؛ تفسير البرهان: ج7، ص463، ح 1 - 2 و بحارالأنوار: ج109، ص57.
 
[7] .   ضربت شمشير على در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است. المستدرك «حاكم»: ج3، ص32؛ تاريخ بغداد: ج3، ص19؛ المواقف: ص17؛ مشارق انواراليقين: ص312 و الفصول المهمّة «ابن صباغ»: ج1، ص99.
 
[8] .  مختصرى از زندگى‏نامه وى در همين تفسير: ج13، ص362، پاورقى 1 گذشت.
 
[9] .   ضربت شمشير على در روز خندق از عبادت جن و انس برتر است. المستدرك «حاكم»: ج3،
ص32؛ تاريخ بغداد: ج3، ص19؛ المواقف: ص17؛ مشارق انواراليقين: ص312 و الفصول المهمّة «ابن صباغ»: ج1، ص99.
 
[10] .  اگر خدا را يارى كنيد، يارى‏تان مى‏كند و گام‏هايتان را استوار مى‏دارد. سوره محمّد  صلى‏الله‏عليه‏و‏آله: آيه 7.