چرا کنارِ علی ، پوشیه به سَر داری؟

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

چرا کنارِ علی ، پوشیه به سَر داری؟
ندیده ام که کنارم نقاب برداری


همیشه سینه سِپَر بوده ای عزیزِ دلم
چرا خمیده شدی ، دست بر کمر داری؟

عروس کردنِ دختر ، به دستِ مادرهاست
بمان ، مگر تو دو ریحانه بیشتر داری؟

بمان کنارِ حسین و حسن ، نرو زهرا
نرو بخاطرِ محسن! دو تا پسر داری …

نگیر دستِ دعا را برای مرگِ خودت
تو که ز حالِ خرابِ علی خبر داری

نکن تو خانه تکانی ، برای دلخوشی ام
همین که پیشِ مَنی ، در دلم اثر داری

نشسته ام جلوی دَر ، به میخ می گویم:
"گمان نداشت دلم ، اِنقَدَر خطر داری!"

چقدر گفته ام این جمله را به زیرِ لبم:
"علی… هنوز سلامی ز یک نفر داری!"

تمامِ زندگی ام ، نذرِ دیدنت زهرا
چرا کنار علی ، پوشیه به سَر داری؟

شاعر : پوریا باقری