تمام آرزویم هست ببینم بچه هایم را

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

تمام  آرزویم هست ببینم بچه هایم را
ببینم  که  خدا  کرده  اجابت  ربنایم را

دراین مدت که زندانم همیشه زار و گریانم
از این که من نمی بینم رخ ماه رضایم را

دلم تنگ است می خواهم کنار دخترم باشم
بیندازد به روی سر دوباره این عبایم را

بگیرم دست هایش را بگیرد دست هایم را
اگر چه خوب می دانم که می گیرد عزایم را

ندارم یک ملاقاتی به غیر یک نفر-آن هم
که با شلاق می آید ببوسد جای جایم را

در اینجا سندی نامرد بلایی برسرم آورد
که جز مردن نمی ‌بینم علاج زخم هایم را

ندارم قوتی حتی که برخیزم به روی پا
فشار ضربۀ پایی شکسته ساق پایم را

ندارد روزنی زندان امان ازدست زندانبان
بیا ای مادرم زهرا ببینی کربلایم را

شاعر : محمد حسن بیات لو

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page