آفرینش، دفتر معرفت و آینه عشقی است که با تمامی جلوه های خود جمال محبوب را در نگاه روشن ضمیران به تماشا میگذارد. و انسان های کامل، عاشق ترین افراد بوده که دست هر برگی، دفتری می بینند و هر موجودی را آیت و نشانه ای از آفریدگار می دانند. تمامی هستی در نگاه اینان بر مبنای عشق و زیبایی استوار است و همه لحظه ها و ذرّه ها برگرفته از «اسمای حُسنای الهی» است.
زمزمه همیشه فرزانگان و شیفتگان این سخن است که:
عاشق شو ورنه روزی کار جهان سر آید
ناخوانده درس مقصود زین کارگاه هستی
وارستگی از بدیها و آراستگی به خوبیها در سیره و سخن پاکان سرچشمه در شناخت، شوق و عشق بیکران آنان به آفریدگار هستی دارد و «تخلّق به اخلاق الهی» زیبایی حقیقی با یکایک نام های خداوند است که در این گستره، انبیاء، اولیاء و صالحان برجسته بوده اند و رسول(ص) و اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ در اوج آراستگی، شیفتگی و عشق نگریسته می شوند. اینان «نگاران به مکتب نرفته»ای هستند که با شایستگی های خویش ریزش رحمت و لطف خداوند را چنان به سوی خود روانه ساختند که «مسأله آموز صد مدرس» شدهاند.
... در بخشهای پیشین، دوازده جلوه از آراستگی ها و زیباییهای دخت آفتاب؛ فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ را در آینه «دیدگاه های اخلاقی در سیره و سخنی الهی» نظاره کردیم. اکنون آخرین بخش از این موضوع را با هم مینگریم:
15. بیم و امید نسبت به پروردگار
«خوف و رجا» یا «بیم و امید» نسبت به اعمال خود و الطاف خداوند، از صفات بسیار پسندیده ای است که بدان سفارش فراوانی شده و تمامی کسانی که گامهایی در مسیر خودسازی و تهذیب نفس برداشته اند، خود را بدین صفت آراسته اند.(2) آنان که ترس و بیم در وجودشان بیش از امید باشد، انسانهایی مأیوس، نومید و خودباخته ای هستند که آینده را تاریک دیده و کوششی در بازسازی و نوسازی گذشته خویش نمیکنند و از آن سو، افرادی که رجا و امید فراوانی در خود انباشته اند، به مرحله ای از بیباکی در انجام گناهان و ارتکاب نافرمانی های خداوند میرسند که در پس آن دوری از تفکر و توبه و بازگشت قرار دارد و سرانجام آنان بدانجا میرسد که با این امید پوچ و همراه با وسوسه های شیطانی، یگانه سرمایه خدادادی خود یعنی عمر خویش را تباه ساخته و آنگاه بیدار میشوند که این بیداری هیچ سودی برای آنان نخواهد داشت.
آنان که با حفظ تعادل بیم و امید در خویش، نسبت به کارهای نیکوی خود مغرور نشده و در باره آینده و پایان عمر خود ترسی مقدس در خود احساس میکنند، دچار خودخواهی، غرور، تکبر و تحقیر دیگران نسبت به عبادات خود نشده و بدون هیچ هراسی به ارتکاب گناهان رو نمیکنند تا با بهانه ای واهی ـ یعنی کریم و غفور بودن خداوند بدون سنجش و دقت! ـ به سوی عذاب ابدی رهسپار شوند و از آن سو، از یأس نسبت به رحمت خداوند ـ که خود بزرگترین گناه نسبت به گناهان افراد است ـ مصون میمانند.
آری سفارشی که در مراحل مختلف زندگی به انسانها میشود آن است که دوره جوانی با اندکی خوف بیشتر طی شود و در ایام کهنسالی، امیدی افزون تر وجود داشته باشد تا دوری از نافرمانی ها در ایام قدرت و غرور جوانی بهتر مهیا شود و عشق و امید به رحمت الهی هنگام کوچیدن از دنیا به سرای ابدی، زمینه ساز اصلاح برخی کاستی های گذشته و رجای به آینده شود. اما محور اصلی همطرازی بیم و امید و درخواست عاجزانه از خداوند در برقراری تعادل این دو در تمامی زمینه ها خواهد بود؛ شیوه ای که صالحان و پاکان به هنگام راز و نیاز با خدای خویش دارند:
«تَتَجافَی جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ یَدْعُون رَبَّهُم خَوفا و طَمَعا و مِمّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُون»(3):
بخیزند شبها خود از خواب ناز
خدا را بخوانند با صد نیاز
بخوانند او را به امید و بیم
نه شوق بهشت و نه ترس جحیم
نمایند انفاق از رزق خویش
از آنچه خداوند بنهاده پیش(4)
فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ بزرگبانویی آشنا با مفاهیم قرآن و باخبر از رحمت بیکران الهی بود اما خوف از عذاب الهی، چنان تأثیری در وجود او میگذاشت که گاه بر زمین افتاده و فریاد «وای، وای» او به گوش اطرافیان میرسید. وقتی آیات عذاب بر رسول خدا(ص) نازل شد که:
«و اِنَّ جهنَّم لموعدهم اجمعین * لها سبعة ابواب لکل بابٍ منهم جزءٌ مقسوم»(5)
و به یقین وعدهگاه همه آنان (گمراهان) دوزخ است. [دوزخی] که برای آن هفت در است و از هر دری بخشی معین از آنان [وارد میشوند].
پیامبر اکرم ـ درود خداوند بر او و دودمان پاکش باد ـ به شدت گریست و یاران آن حضرت نیز گریه کردند. زهرای مرضیه(س) از گریه پدر آگاه شد و پرسید: یا ابتِ فَدَیْتُک ما الّذی اَبْکاک؟
ای پدر! فدایت شوم چه چیزی تو را گریاند؟
رسول خدا(ص) آیات عذاب الهی را که تازه نازل شده بود برای فاطمه ـ علیهاالسلام ـ قرائت کرد. ناگاه زهرا(ع) از ترس و خوف خداوند بیحال بر زمین افتاده، فرمود:
«الویل ثم الویل لمن دخل النّار»(6) وای و وای بر کسی که داخل آتش جهنم شود.
و روزی که رسول خدا(ص) برای دیدن دخت دلبندش به خانه فاطمه رفته بود، به هنگام انجام وضو رو به سوی او کرده فرمود: دخترم فاطمه(س)! در چه حالی هستی؟
زهرای مرضیه در جواب پدر عرض کرد: «و اللّهِ لَقَدْ اِشتدّ حُزنی و اشتَدَّ فاقَتی و طالَ اَسفی»(7)
سوگند به خدا که حزن و اندوه من فزونی گرفته و تهیدستی من فراوان است و تأسفم بسیار؛ که برای سفر طولانی آخرت چه آماده کرده ام؟(8)
چنین بینش و نگاه مقدس به زندگی، شیوهای درسآموز به پیروان واقعی فاطمه(ع) دارد که هیچ گاه در مراسم شادی و به هنگام خوشی ها و شادمانی ها گوهر وجود خود را با ضربه های گناه و آلودگی های معصیت خُرد و بدبو نسازند. بیشک این سخن هیچ گونه تضادی با شاد بودن و شادمانی کردن ندارد بلکه «جهالت» و «غفلت» در هنگامه های حساس ـ که عرصه های امتحان دینباوران در سنجش میزان پایبندی آنان به دستورات پیشوایان است ـ پس از ورود آدمی از مرز سخن به وادی عمل، او را سرافکنده و شرمسار بیرون میکند و «آگاهی» و «هوشیاری» در تمامی صحنه های امتحان، پیروزی و سربلندی برای پیروان اندیشمند و خردورز به ارمغان می آورد.
عبرتپذیری فاطمه(ع) در شب عروسی و استفاده شایسته آن حضرت از تغییر و تحولات زندگی چنان بود که در آغازین لحظه های شروع زندگی خود با علی(ع)، چون به خانه شوهرش پای گذارد، این شب پرخاطره و ماجرای به یادماندنی را این گونه توصیف کرد:
«علی! در باره حال و رفتار خود فکر کردم، به یاد پایان عمر خویش و منزلگاه دیگر به نام قبر افتادم که: اکنون از خانه پدر به خانه شما منتقل شدهام و روزی دیگر از اینجا به طرف قبر و قیامت خواهم رفت. در این آغازین لحظه های زندگی، تو را به خدا سوگند میدهم که بیا به نماز بایستیم تا با هم در این شب خدا را [به یاد آینده خود و جایگاه جاودان خویش] عبادت کنیم.»(9)
از آن سو، امید و عشق فاطمه(ع) به پروردگار متعال چنان در رواق وجود او موج میزد که هر چه میدید زیبایی، جمال و خوبی بود. روزی که رسول خدا(ص) رو به دخترش کرده فرمود: «فاطمه! هم اکنون فرشته وحی در کنار من است و از طرف خدا پیام آورده تا هر چه بخواهی انجام شود؛ حال، چه خواسته و حاجتی داری؟»
یاس یاسین با عشق و امیدی صد چندان رو به پدر کرده، گفت:
«شَغَلنی عَنْ مَسأَلَتِهِ لذّةُ خدمتِه، لا حاجة لی غیرُ النظر الی وجهه الکریم»(10)
لذتی که از خدمت حضرت حق میبرم مرا از هر خواهشی باز داشته است؛ حاجتی جز این ندارم که پیوسته ناظر جمال زیبا و والای خداوند باشم.
16. تسلیم حق؛ اطاعت کامل از پروردگار
سر به فرمان حق گذاشتن، اطاعت و تبعیت کامل، «تسلیم شدن» انسان در برابر خداوند است. فرمانی که پروردگار متعال خود ما را بدان مأمور ساخت که: «و سلّموا تسلیما»(11)؛ به فرمانِ [رسول خدا] به خوبی گردن نهید. اگر اسلام به معنای تسلیم است(12) و مسلمانِ واقعی کسی است که دیگران از دست و زبان او سالم باشند(13) و بهترین راههای اطاعت «سُبلُ السّلام»(14) معرفی شده است؛ همه و همه بدین خاطر است که در راه اطاعت و عبودیت، آنچه ارزش واقعی به اعمال میبخشد، «کیمیای تسلیم و اطاعت محض» است بدون آنکه کوچکترین انحرافی در گفتار، رفتار و یا پندار انسان رخ دهد و آسیبی به دین خدا و بندگان خداوند وارد شود.
رهآورد این «تسلیم و اطاعت»؛ فراهم شدن زمینه بهرهگیری از هدایت و بشارت قرآن(15)، دستیابی به هدایت خاص الهی(16)، پدید آمدن ابزارهای معنوی جهت سادهسازی تحمل سختیها و مصایب(17)، بسترسازی استجابت دعا(18) و انجام عاشقانه انفاق(19)، احسان(20)، صله رحم(21)، انصاف(22) و تصدیق معارف ناب دینی(23) با تمامی وجود خواهد بود و ثمره این صفت آسمانی همنشینی با انبیا، صدیقان، شهیدان و صالحان خواهد بود که اینان همدمانی بسیار نیکو و پسندیده خواهند بود:
«وَ من یطعِ اللّه و الرّسول فاولئک مع الّذین انعم اللّهُ علیهم مِنَ النَبیین و الصدّیقین و الشّهداء و الصالحین و حَسُنَ اولئکَ رفیقا».(24)
آنان که از رهگذر آموزههای الهی و آسمانی معصومان ـ علیهمالسلام ـ به حکمتها، برکات و آثار تسلیم و اطاعت در برابر دستورات خداوند، رسولان، امامان و پیشوایان پاک و مقدس، پی برده، ابعاد عقلانی و عاطفی خود را با این صفت والا زینت بخشند، نسیمی از اطمینان، آرامش و آسایش روحی و جسمی در وجود خود احساس میکنند به گونهای که در سنگلاخ های مسیر زندگی، هیچ سرمایه ای را با این گوهر گرانمایه مبادله نمیکنند؛ همیشه خود را در محضر خداوند دیده و هیچ گاه احساس پوچی، تنهایی و گمراهی نمییابند.
چنین باور گرانقدری، سیره و سخن فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ را چنان ارزش جاودانی بخشید که برای تمامی زمانها و همه افراد به عنوان الگویی پویا، به روز و شایسته مطرح خواهد بود.
آنگاه که اراده و تقدیر الهی را در آینده زندگی خود از زبان پدر شنید، با آبشاری از عشق و بینش فرمود: «خشنودم به آنچه که خدا برایم رضایت داده است.»(25)
و چون خود را در مقابل رسول خدا میبیند، افزون بر آنکه سر تسلیم بر تصمیم پیامبر(ص) فرود میآورد و میگوید: «در برابر خواسته های رسول اللّه مطیع هستم.»(26)
و حتی میفرماید: «انت اولی بی من نفسی»؛(27)
ای رسول خدا! شما بر من سزاوارتر از خودم هستی.
و به هنگام دریافت دستور امام و مقتدای خود، حضرت علی(ع) در باره منصرف شدن از نفرین به ستمگران به خاطر ستم برخی از آنان به شوهر خویش و غصب حق خود، در حالی که خشم و اندوه سراپای آن دردانه هستی را فرا گرفته بود با تمامی توان، دست اطاعت بر سینه گذارده، راه خود را از سوی مسجد پیامبر(ص) به طرف خانه برگردانده و با دنیایی از تسلیم و پیروی از امام زمان خود، اینچنین میفرماید:
«اذا ارجع و اصبر و اسمع له و اطیعَ»(28) حال که شوهرم و امام و پیشوایم فرمان داده که به خانه برگردم، میروم و صبر میکنم و سخن او را میپذیرم و از وی اطاعت میکنم.
و به دنبال آن شوهر مظلوم و معصوم خود را نگریسته میفرماید:
«علی! جانم فدای جان تو و روح من سپر بلاهای جان تو یا اباالحسن! همواره با تو خواهم بود، اگر تو در خیر و نیکی به سر میبری با تو خواهم زیست و یا اگر در سختی و بلاها گرفتار شدی باز هم با تو خواهم بود.»(29)
اوج اطاعت و تسلیم زهرای مرضیه ـ علیهاالسلام ـ روزی جلوهگر گردید که پیشاپیش خبر شهادت پاره تن خود حسین(ع) را در کربلا شنید. در این توفان غم و ماتم ـ که هیچ مادری توان آگاهی از آن را در خود نمیبیند ـ چون فاطمه تمامی این مصایب و سختی ها را در محضر خداوند و بنا به خواست الهی می بیند، سر تسلیم فرود آورده و در سخنی کوتاه، بلندای معرفت، عشق و دلدادگی خود را نسبت به پروردگار مهربان این گونه توصیف میکند:
«یا اَبَه! سَلّمتُ و رَضیتُ و تَوکّلتُ عَلَی اللّه»؛(30)
پدرجان! در برابر خواسته های خدا تسلیم بوده و راضیام و در این باره به خدا توکل کرده ام.
حضرت آیت اللّه خامنه ای این صفت ارجمند زهرای مرضیه(ع) را چنین توصیف میفرماید:
«بعد از مقامات معنوی و مراتب روحانی فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ که ماها قادر نیستیم آنها را درست بفهمیم ـ خصوصیت عملی آن بزرگوار این بود که در همه شرایط، تسلیم محض حکم الهی و راه خدا بود. همین تسلیم محض بود که در طول تاریخ اسلام، از این بزرگوار یک مجاهد بینظیر و یک پرچم مظلومیت و حقانیت به وجود آورد. تا امروز هم این پرچم برافراشته است و روز به روز مکانت آن موجود عالیقدر افزوده شده است.»(31)
17. خودسازی، تهذیب نفس و آراستگی به همه خوبیها
نفس انسان گوهری گرانبهاست که مراقبت و محافظت از آن در تندبادهای زندگی، آدمی را به ارزشهای حقیقی و مقامات بسیار والا رسانده(32) و چنین نَفسی را محبوبترین موجودات روی زمین میکند.(33) عظمت به گونهای است که خداوند متعال خود بدان قسم خورده و فرموده است:
«و نفسٍ و ما سوّاها فالهمها فجورها و تقواها»(34)
سوگند به نفس و آن کس که آن را درست کرد؟ سپس پلیدکاری و پرهیزکاریاش را بدان الهام کرد.
غفلت و رهاسازی نفس، آن را در سراشیبی سقوطی قرار میدهد که صاحب خود یعنی انسان را همراه با خود به هلاکت میرساند زیرا آن چنان تنزل میکند که «نفس اماره» نام میگیرد و همیشه به پلیدیها و بدیها فرمان میدهد (اِنَّ النَّفس لامّارة بالسُوء)(35)؛ آنان که با هوشیاری، دقت و مراقبت از فزون طلبی ها و هواهای نفس خود کاسته، گامی در کنترل و لجام زدن به این نفس سرکش بردارند، پس از چندی با اندک آلودگی، دچار پشیمانی و سرزنش نفس گشته، آن را «نفس لوّامه» مییابند که با کوتاهی در مراقبت و غفلت های گوناگون دچار نکوهش نفس میشوند، و این نشان از کمال و حرکت به سوی تکامل بیشتر است.
آنگاه که گامهای خودسازی بیشتر شده و شاخسار وجود از خارهای گناهان و زشتیها پاک گردید و چونان گلزارهای زیبا، معطر و روح بخش درآمد، «نفس مطمئن» پدید میآید که آرامش در تمامی حالات انسان ایجاد میکند و تمامی آفرینش را در نگاه صاحب آن تجلی لطف و عنایت پروردگار دانسته و همه حوادث را زیبا میبیند گرچه در مسیر حیات سختترین و تلخترین ماجراها برای او ایجاد شود. در این حال خطاب به او میشود که: «یا اَیَّتُها النَّفسُ المُطْمَئِنَّةُ اِرجِعی اِلی ربّک راضیةً مَرْضیة فَادْخُلی فی عبادی و ادخلی جَنَّتی»(36)
الا ای که با یاد پروردگار
رسیدی به آرامشی و قرار
بیا این زمان سوی یزدان خویش
به سوی خدا گام بگذار پیش
که هستی تو خشنود از کبریا
ز تو نیز راضی است یکتا خدا
کنون در صف بندگانم در آی
به باغ بهشتم تو میکن سرای(37)
رسالت نخست تمامی رسولان خداوند در بین مردم چنین وظیفه بسیار ارزشمند است که در فرهنگ قرآن نام «تزکیه» به خود گرفته است و پیش از «تعلیم کتاب و حکمت» قرار دارد.(38) استمرار بخش این رسالت عظیم، پیشوایان معصوم ـ درود خداوند بر آنان باد ـ هستند که این شیوه عرشی در سیره و سخن آنان به خوبی دیده میشود.
کوثر آفرینش، فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ که یگانه معصومی است که از جمع بانوان به چنین مقام بینظیر و چشمگیری رسیده است و افزون بر درس آموزی زنان، مربی تمامی مردان نیز خواهد بود، در صحنه های مختلف فرهنگی اجتماعی، اقتصادی، نظامی و سیاسی اسوهای جامع بوده و در گفتار و رفتار خویش شیوه هایی نو، کارآمد و زنده برای پیروان خود به یادگار گذارد.
او دل کندن از دنیای منفی و ذلتبار و نفی تمامی وابستگی ها را اولین قدم در راه پالایش نفس از آلایش های مختلف زندگی میدانست(39) و عبادت، انفاق، تلاوت و عمل به قرآن، نماز، روزه تکالیف و آزمایشهای خداوند را عوامل خودسازی انسان دانسته(40) و از سوی دیگر خردورزی و تعقل صحیح را همراه با ابعاد عاطفی، مسیری هموار برای دستیابی به قله سعادت و سلامت نفس میدید. از اینرو نخست باورهای توحیدی خود را به میدان عمل آورد و در راه تحصیل رضایت پروردگار خویش از تحمل مشکلات عبادت و پدید آمدن مصایب در زندگی هراس به خود راه نداد، بلکه به استقبال هر یک میشتافت.(41)
ایمان به غیب و خشیت از خداوند به همراه انفاق و صدقه و به دست آوردن امنیت روحی و اطمینان قلب، عامل ارزندهای در تکمیل تطهیر نفس در نگاه آن بانوی بزرگوار بود. ویژگی ارجمند و چشمگیر فاطمه ـ علیها السلام ـ آن بود که زمانهای مناسب را به خوبی میشناخت و در بهرهبرداری از فرصتهای عبودیت و بندگی سر از پا نمی شناخت. از آنجا که مادر بود، افزون بر نقش فردی نوعی وظیفه مربی گری در خود میدید، بدین خاطر با آراستگی در سخنان و زیبایی در رفتار، شیوه پسندیده ای از دین و دینمداری در نگاه فرزندان خود باقی میگذارد و چون نقشی محوری در هدایت افراد جامعه ایفا میکرد، زندگی خود را چون زندگانی رسول خدا(ص)، در اوج زهد، سادهزیستی، احسان، ایثار و تمامی مکارم اخلاق قرار داده بود.(42)
حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ با توجه به مجموع صفات مادر خود، آن عزیز را چنین می ستاید:
«فی اِبْنَةِ رسولِ اللّه لی اُسوةٌ حَسَنة»(43)
در [شیوه زندگانی] دخت رسول خدا، برای من سرمشق نیکویی وجود دارد.(44)
و رهبر عظیم الشأن انقلاب، حضرت آیت اللّه خامنه ای، زهرای اطهر را صحیفه صفات آسمانی و مجمع خوبیها دانسته میفرماید: «در زندگی معمولی این بزرگوار، یک نکته مهم است و آن جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایفش در خانه از یک طرف و بین وظایف یک انسان مجاهدِ غیور خستگیناپذیر در برخوردش با حوادث سیاسی مهم بعد از رحلت رسول اکرم(ص) که به مسجد میآید و سخنرانی و موضعگیری و دفاع میکند و حرف میزند و یک جهادگر به تمام معنا و خستگی ناپذیر و محنتپذیر و سختی تحملکن است. از طرف دیگر، همچنین از جهت سوم، یک عبادتگر و بپادارنده نماز در شب های تار و قیام کننده للّه و خاضع و خاشع برای پروردگار است و در محراب عبادت، این زن جوان مانند اولیای کهن الهی، با خدا راز و نیاز و عبادت میکند.
این سه بعد را با هم جمع کردن، نقطه درخشان زندگی فاطمه زهرا ـ علیها السلام ـ است. آن حضرت این سه جهت را از هم جدا نکرد. بعضی خیال میکنند انسانی که مشغول عبادت میباشد یک عابد و متضرع و اهل دعا و ذکر است و نمیتواند یک انسان سیاسی باشد. یا بعضی خیال میکنند کسی که اهل سیاست است ـ چه زن و چه مرد ـ و در میدان جهاد فی سبیل اللّه حضور فعال دارد اگر زن است، نمیتواند یک زن خانه با وظایف مادری و همسری و کدبانویی باشد و اگر مرد است نمیتواند یک مرد خانه و دکان و زندگی باشد. خیال میکنند اینها با هم منافات دارد؛ در حالی که از نظر اسلام، این سه چیز با یکدیگر منافات و ضدیت که ندارد، در شخصیت انسان کامل، کمک کننده هم است.»(45)
آری به چنین شیوه های زنده و بالنده که برای همه زمانها قابل عرضه و الگوبرداری است از بینشی جامع و روشن خبر میدهد که در دو چهره، تجلی مییابد:
1ـ تخلیه یا وارستگی از صفات ناپسند
2ـ تحلیه یا آراستگی به صفات پسندیده.
در جلوه نخست پیراستگی از شرک، کبر، ناپاکی نفس، تفرقه، خشم الهی، مرگ نابهنگام، کم فروشی، پلیدی، لعنت الهی، بیعفتی و ریای اعمال مطرح میشود، از اینرو عالمه آلطاها، فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ میفرماید: «پروردگار سبحان «ایمان» را واجب فرمود و بدان زنگار شرک از دلها زدود؛ با «نماز»، کبر و خودپرستی را از شما دور ساخت، «زکات» را سبب تزکیه و تهذیب نفس شما قرار داد و فزونی رزق، در آن نهاد، ... «امامت ما» را مایه ایمنی از تفرقه و پراکندگی نمود و «نیکی به والدین» را موجب سلامت از خشم الهی دانست؛ «قصاص» را مایه حیات و زندگانی دانست و «تمام پرداختن پیمانه و وزن» را مانع کمفروشی و کاهش بیان کرد. «نهی از شرب خمر» را برای پاکی از پلیدی و دوری از تهمت را حجابی برای مصون ماندن از لعنت خداوند شمرد؛ پیمایش راه عفت را در «ترک سرقت» دانست و «حرمت شرک» توسط خداوند به خاطر اخلاص به ربوبیت الهی و یکتاپرستی در عبودیت او بیان گردید.»
آراستگی به صفات آسمانی و زینت یافتن به زیورهای معنوی در سخن حضرت زهرا(ع) این گونه تجلی یافته است: «خداوند مهربان «روزه» را زمینه ساز تثبیت اخلاص، «حج» را آزماینده دین، «طاعت ما» را مایه وفاق و همدلی، «جهاد» را عزت برای اسلام، «شکیبایی و صبوری» را مددکار جلب اجر الهی، «امر به معروف» را پدیدآورنده مصلحت عموم جامعه، «صله ارحام» را موجب افزایش عمر و فزونی نعمتها و «وفای به نذر» را زمینهساز رحمت و غفران الهی قرار داد.»
ناگفته نگذریم که «مجموعه معارف فاطمی ـ بویژه گفته ها و نکتههای اخلاقی آن حضرت ـ در این سخن خلاصه میشود که نوع نگاه و باور و برداشت زهرای مرضیه به «خدا»، «خلق» و «خلقت»، چونان کوثری پاک و شفاف میماند که از هر تیرگی به دور مانده است، از اینرو سخنان او از عمق جان سرچشمه میگیرد و آنچه میگوید، افزون بر آنکه میداند، میبیند؛ چنین یقین روشن و روشنیافروز است که آن بانو را «سیده نساء العالمین» یعنی «برتر از تمامی زنان» ساخته و گفتار و رفتار وی را نمودار زیبای «اخلاق محمدی» و «آیات خداوندی» نموده است.
بیشک یگانه راه پیرویِ تمام عیار هر یک از ما، کوشش در دستیابی به چنین نگرش و تصمیم به گامهای مؤثر در غبارروبی از کعبه دل، دور ساختن آن از تمامی بتهای خودپرستی و خودخواهی و زینت بخشیدن با اخلاق الهی و آموزه های اسوه هایی چون کوثر هستی، فاطمه زهرا ـ علیهاالسلام ـ خواهد بود.
احمد لقمانی
________________________________________
1 ـ غزالی مشهدی.
2 ـ نگاه کنید به آیه 2، سوره بقره؛ آیه 102، سوره توبه؛ آیه 77، سوره اسراء؛ آیه 16، سوره سجده و آیه 9، سوره زمر.
3 ـ سوره سجده، آیه 16.
4 ـ قرآن مجید، ترجمه منظوم امید مجد، ص416.
5 ـ سوره حجر، آیه 43 و 44.
6 ـ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج8، ص303 و ج43، ص88.
7 ـ احقاق الحق، مرحوم قاضی نوراللّه شوشتری، ج4، ص150 و ج20، ص493 و ج22، ص152؛ کشفالغمه، ص43؛ بحارالانوار، ج38، ص19؛ فضائلالخمسه من الصحاح السته، ج1، ص180.
8 ـ رک: فاطمه زهرا(ع) شادمانی دل پیامبر(ص)، احمد رحمانی همدانی، ترجمه افتخارزاده سبزواری، ص434 و 435 (حدیث معراج رسول خدا(ص) در باره زنان در حال عذاب و پرسش فاطمه زهرا(ع) در باره عذاب این زنان از رسول اکرم(ص).
9 ـ غایةالمرام فی رجال البخاری، علامه شیخ محمد بنداود البازلی شافعی، ص295؛ ملحقات احقاق الحق، ج23، ص489.
10 ـ نهجالحیاة (فرهنگ سخنان فاطمه زهرا علیهاالسلام)، محمد دشتی، ص99.
11 ـ سوره احزاب، آیه 56.
12 ـ مجمعالبحرین، فخرالدین طریحی، ج2، ص404 و 405.
13 ـ میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ج4، بحث اسلام، مسلم و تسلیم.
14 ـ سوره مائده، آیه 18.
15 ـ سوره بقره، آیه 155.
16 ـ سوره انعام، آیه 125.
17 ـ سوره توبه، آیه 51.
18 ـ سوره احقاف، آیه 15.
19 ـ سوره حج، آیه 34.
20 ـ سوره محمد، آیه 22.
21 ـ همان.
22 ـ سوره زمر، آیه 17.
23 ـ سوره نساء، آیه 66 و 67 و 68.
24 ـ همان، آیه 69.
25 ـ ملحقات احقاقالحق، ج23، ص477؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344؛ مختصر تاریخ دمشق، ج17، ص133.
26 ـ بحارالانوار، ج43، ص149؛ مناقب ابن شهر آشوب، ج3، ص344.
27 ـ مناقب ابن شهر آشوب، ج1، ص142.
28 ـ کتاب عوالم، ج11، ص211 و 599؛ ریاحین الشریعه، ج1، ص128 و 265؛ روضه کافی، ج8، ص238.
29 ـ کوکب الدّری، ج1، ص196.
30 ـ تفسیر فرات کوفی، ص55؛ بحارالانوار، ج44، ص264؛ تظلم الزهرا(ع)، ص95.
31 ـ حدیث ولایت، ج6، صص72 ـ 73 (با تلخیص).
32 ـ میزان الحکمه، محمدی ریشهری، ج10، ص125.
33 ـ غررالحکم و دررالکلم.
34 ـ سوره والشمس، آیه 7 و 8. رک: تفسیر الکبیر فخر، ج4، ص74؛ تفسیر کشفالاسرار، ج1، ص330 و ج2، ص341 و ج4، ص60 و 96.
35 ـ سوره یوسف، آیه 53. نک: تفسیر المراغی، ج11، ص16؛ تفسیر ملاصدرا، ج5، ص196؛ تفسیر المنار، ج5، ص152؛ تفسیر المیزان، ج1، ص354.
36 ـ سوره والفجر، آیه 27 و 28 و 29 و 30. رک: تفسیر کشفالاسرار، ج5، ص727 و ج8، ص528 و ج10، ص79؛ تفسیر المیزان، ج1، ص373 و ج4، ص373 و ج6، ص182 و 183 و 184 و 185 و 190؛ تفسیر نمونه، ج26، ص402 و ج27، ص62.
37 ـ تفسیر قرآن مجید، ترجمه منظوم امید مجد، ص594.
38 ـ نگاه کنید به آیه 164 سوره آلعمران که تربیت و تزکیه مردم از سوی انبیا نام «منّت» یافته است و آیات 129 و 151 سوره بقره که به رسالت رسولان در این باره اشاره دارد. از آن سو خودسازی رهبران را دارای ضرورت بیشتری دانسته و «مقام محمود» را نتیجه آن میشمرد که در آیه 79 سوره اسراء بدان پرداخته است. رهآورد عبادت، ذکر، توکل و صبر، تهذیب نفس است که برای رسول خاتم(ص) تبیین شده و در آیات 1 و 10 از سوره مزمل تشریح شده است.
39 ـ رک: سوره زمر، آیه 1 و 5.
40 ـ رک: سوره بقره، آیات 109، 110، 174، 183، 186؛ سوره آلعمران، آیه 179؛ سوره نساء، آیات 77 و 78 و 142؛ سوره توبه، آیه 103.
41 ـ نک: سوره یونس، آیه 100؛ سوره مؤمنون، آیات 23 و 58 و 61؛ سوره روم، آیه 41؛ سوره سجده، آیات 15 و 16.
42 ـ نک: سوره فاطر، آیه 18؛ سوره مجادله، آیه 12؛ سوره جمعه، آیه 2؛ سوره معارج، آیات 27 و 28؛ سوره الشمس، آیات 7 و 9؛ سوره قلم، آیات 42 و 43؛ سوره مزمل، آیات 1 و 8.
43 ـ بحارالانوار، ج3، ص180.
44 ـ برای آگاهی بیشتر در باره ارزش و جلوههای این صفحات مراجعه کنید به: تفسیر ابنکثیر، ج3، ص66؛ تفسیر پرتوی از قرآن، ج3، ص97 و 218 و ج5، ص65، تفسیر التحریر، ج1، ص425؛ تفسیر الکشاف، ج4، ص182؛ تفسیر کشفالاسرار، ج9، ص216 و ج3، ص749؛ تفسیر المراغی، ج5، ص37؛ تفسیر المنار، ج5، ص95 و 96 و 100 و 433؛ تفسیر المیزان، ج8، ص29 و 297 و ج16، ص77؛ تفسیر نمونه، ج11، ص74 و ج12، ص448 و ج19، ص46 و ج20، ص197 و ج27، ص318.
45 ـ حدیث ولایت، ج2، ص77.