متن ادبی ((بهار آدينه))

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

بهار آدينه

به نامت، اى ظهور مژده سبز شكوفايى! هوايت مى بَرَد از دل، قرار و صبر و تابم را سكوت خلوت رازى، زلال عطر پروازى ترا در انتظارم، اى اميد ديده تنها! من وشب زنده دارى ها، به يادت بىقرارى ها تو و بس جلوه در آيينه زار چشم حيرانم نواى بى نوايى دارم و درد نهانسوزى شكفته آتشى دردل، نشسته شعله ها درجان ز سوز تشنه كامى مىگدازد اين دل شيدا به باغ باور ما، لاله مىرويدزديدارت زلال نور آيينه! بهار صبح آدينه! گلِ شوق تو مى بارد دمادم ابر چشمانم ز داغ جانگذار «نسترن» عالم خبر دارد پى درمان درد جان مشتاقان، نمى آيى
به يادت،اىگل مهتاب،در شبهاى يلدايى تمام آرزوى ديده اى، اميّد دل هايى چراغ روشن شامى،طلوع صبح فردايى بتاب اى مهر عالمتاب! در شبهاى تنهايى من و داغ فراق و لحظه هاى ناشكيبايى من و شوق تماشاى تو، اى سبزِ تماشايى! تو درمانى براى دردهاى خاطر مايى بيا اى يادگار لاله هاى سرخ صحرايى! بنوشان جرعه اى ما را،از آن جام اهورايى بيا، تا محفل ما را، به زيبايى بيارايى تو اى نور هدايت! اى زلال سبزِ دريايى! خوش آن ساعت كه ازرخسارماهت،پرده بگشايى پى درمان درد جان مشتاقان، نمى آيى پى درمان درد جان مشتاقان، نمى آيى
نسترن قدرتى

****
درداست، اين كه مى فشرد سينه ى مرا آنان كه سال هاست ز زنجير بسته اند سوگند خورده اند كه اين بار بشكنند حاشا كه حيله بازى شان، مانعى شود تيغم غلاف مرگ شد«آقا» شتاب كن! اثبات كن به اينان آدينه ى مرا
بيدار مى كند تب دير ينه ى مرا دستان زخم خورده ى پرپينه ىمرا، با نان و عشق،حرمت ديرينه ى مرا آتشفشا ن شعله ور كينه ى مرا اثبات كن به اينان آدينه ى مرا اثبات كن به اينان آدينه ى مرا
سيد محمد بهشتى

****
چه باشم وچه نباشم،بهاردرراه است نگاه منتظران، عاشقانه مىخواند به جاده هاىكسالت،به جاده هاى تهى كسى كه با نفس آفتابىاش دارد كدام جمعه؟!ندانسته ام،ولى پيداست دلم خوش است ميان شكنجه ى پاييز چه باشم وچه نباشم، بهاردرراه است
بهار، همنفس ذوالفقار در راه است كه آفتاب شب انتظار در راه است خبر دهيد كه آن تكسواردرراه است سر شكستن شبهاى تار،درراه است كه آن وديعه ى پروردگاردرراه است چه باشم وچه نباشم، بهاردرراه است چه باشم وچه نباشم، بهاردرراه است
محمود سنجرى