حضرت زينب كبرى (سلام الله علیها) الگوى صابران

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

او فرزند امیرالمؤمنین امام على عليه السلام‏ و حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها) است[1] و مقامى بس والا دارد. القابى همچون «عقيله بنى هاشم‏» ، «عارفه‏» ، «عالمه‏» ، «كامله‏» و «عابده‏» نشانگر شخصيت الهى اين بانوى بزرگ است.
او از جدش رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) پدرش اميرالمؤمنين امام علی عليه السلام و مادرش فاطمه زهرا عليها السلام حديث روايت كرده و بانويى است داراى قوت قلب، فصاحت زبان، شجاعت و...
حضرت زينب كبرى (سلام الله علیها) همواره مورد احترام امام حسين عليه السلام بود و از آغاز تا انجام قيام عاشورا همراه آن حضرت مسؤليت‏ سرپرستى اهل‏بيت عليهم السلام، بانوان و كودكان را به عهده داشت و در كنار امام سجاد عليه السلام پرچم پيام‏ رسانى خون شهدا را در دست داشت.
اين بانوى بزرگ هم دختر شهيد، هم خواهر شهيد، هم مادر شهيد و هم عمه شهيد است. دو فرزند او به نام محمد و عون نيز همراه او در كاراون امام عليه السلام بودند و روز عاشورا به شهادت رسيدند.
صابره كربلا محرم اسرار امامت ‏بود و از حوادث آينده خبر داشت. در يكى از منازل بين راه به نام «خزيميه‏» به امام حسين عليه السلام خبر داد كه هاتفى به او از سرنوشت كاروان، شهادت ياران و مصيبت‏ هاى آينده خبر داده است. امام در جواب او فرمود: «يا اختاه! كل الذى قضى فهو كائن;[2]
اى خواهر! هر آنچه كه خدا مقدر كرده، محقق خواهد شد.»
امام سجاد عليه السلام نقل مى ‏كند: «شب عاشورا شنيدم پدرم در حالى كه شمشير خود را آماده مى‏ كرد، اشعارى در بى ‏وفايى دنيا زمزمه و تكرار مى ‏كرد. وقتى متوجه منظور ايشان شدم، بغض گلويم را گرفت اما عمه ‏ام زينب (سلام الله علیها) طاقت نياورد و با نگرانى فرمود: «واثكلاه! ليت الموت اعدمنى الحياة، اليوم ماتت امى فاطمه وابى على و اخى الحسن;
واى از اين مصيبت‏ سنگين! كاش، چنگال مرگ پرنده زندگيم را نابود مى ‏كرد. امروز دوباره مرگ مادر، پدر و برادرم تكرار شد.» امام حسين عليه السلام او را دلدارى داد و به صبر سفارش كرد و همه اهل‏بيت (عليهم السلام) از اين صحنه گريستند. امام خطاب به آنان فرمود:«يا اختاه! يا ام كلثوم! يا فاطمة! يا رباب! انظرن اذا قتلت فلا تشققن على جيبا ولا تغمشن وجها ولا تقلن هجرا; [3]
اى خواهر! اى ام ‏كلثوم! اى فاطمه! اى رباب! متوجه باشيد كه وقتى من كشته شدم، گريبان ندريد و صورت نخراشيد و سخن بيهوده مگوييد.»
نافع بن هلال مى‏گويد:
وقتى امام حسين عليه السلام به خيمه زينب كبرى (سلام الله علیها) وارد شد، شنيدم آن بانوى سترگ از حضرت، وضعيت روحى ياران را پرسيد كه آيا از ثبات و پايدارى آنان اطمينان دارد؟
امام عليه السلام در پاسخ فرمود:«والله لقد بلوتهم فما وجدت فيهم الاشوس الاقعس يستانسون بالمنية دونى استيناس الطفل الى محالب امه; [4]
سوگند به خدا آنان را آزمودم، در ميان آنان احدى را نيافتم، مگر شجاعانى استوار كه اشتياق آنان به مرگ در ركاب من همچون انس كودك به سينه مادر است.»
دردناك ‏ترين صحنه براى بانوان، به ويژه زينب كبرى (سلام الله علیها) لحظه وداع امام عليه السلام با اهل خيام بود كه باز همگى از طرف امام عليه السلام مامور به صبر شدند.
هنگامى كه «ذوالجناح‏» خبر شهادت سيدالشهداء عليه السلام را به خيمه ‏گاه آورد اهل حرم به سوى قتلگاه روانه شدند. زينب كبرى (سلام الله علیها) با ديدن صحنه گودال فرياد زد:
وامحمدا! واعليا! هذا حسين بالعراء صريع بكربلا ليت السماء اطبقت على الارض وليت الجبال تدكدكت على السهل
با اين جملات در حالى كه امام در حال جان دادن بود خود را به پيكر برادر نزديك كرد و عمر سعد با گروهى خود را به گودال قتلگاه نزديك مى‏ كردند.
«عقيله بنى‏ هاشم‏» فرياد كشيد:
«واى بر شما. آيا مسلمانى بين شما نيست؟»
اما كسى پاسخ او را نداد و عمر سعد به سپاهيان خود دستور داد كار امام حسين عليه السلام را تمام كنند.
بانويى كه شهادت دو فرزند، برادران و برادرزادگان و خويشان را به چشم خود ديده است، تازه رسالت‏ سنگينى را به دوش خود احساس مى ‏كند. او بايد برخيزد و بيرق شهدا را تا پايان راه با صبر و پايدارى در دست گيرد.
شام غريبان، حركت از قتلگاه و حوادث مسير اسارت هر كدام به تنهايى براى زمين‏ گير شدن قوى ‏ترين مردان كفايت مى ‏كرد اما زينب (سلام الله علیها) بزرگ ‏تر و استوارتر از آن بود كه با سيل سهمگين طوفان‏ هاى بلا بر خود بلرزد.
زينب كبرى (سلام الله علیها) بااين كه دلخراش ‏ترين صحنه‏ ها را ديد اما در هر فرصتى پيام عاشوراييان را با اقتدار و صلابت‏ به گوش همگان مى ‏رساند. در مجلس يزيد كه همه چيز براى تحريف خون كربلاييان فراهم شده بود خطبه آتشين[5] او ورق را برگرداند و جو تبليغاتى مسموم شاميان را چنان متحول ساخت كه دشمن از نگهدارى اسراى سرافراز در آن ديار احساس خطر مى‏ كند. او فاطمه‏ اى بود در شام و زبان گوياى امیرالمؤمنین امام على عليه السلام بود در كوفه. او به حق، زينب بود، زينت پدر...
ما يار قديم مشكلات و رنجيم
در سنگر صبر و در ميان گنجيم
در حادثه‏ هاى تلخ حال خود را
با صابره كرببلا مى‏ سنجيم [6]

^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^+^

[1]. پایگاه حوزه، مجلات، مبلغان شماره 16، كربلا و الگوهاى رفتارى 2 (الگوهاى مثبت)
[2]. مقرم، مقتل الحسين عليه السلام، ص 176.
[3]. همان، ص 218.
[4]. همان، ص 219.
[5]. همان، ص 357.
[6]. نگارنده (حجت الله بيات)

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page