دل بسته ‌ام مرا زسر خویش وا مکن

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

دل بسته ‌ام مرا زسر خویش وا مکن
از من مرا جدا کن و از خود جدا مکن

هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر
گویم گرفته‌ای زعنایت رها مکن

من با تو پیش از آمدنم آشنا شذم
ای آشنا مفارقت از آشنا مکن

تنها بود به دست تو طومار جرم من
این مشت بسته را به بر خلق وا مکن

درمان درد من نبود غیر درد عشق
این درد را زلطف بیفزا دوا مکن

در من اگر سعادت ترک خطا نبود
در تو کرامت است تو ترک عطا مکن

خواهی اگر زلطف بمن اعتنا کنی
دیگر به کثرت گنهم اعتنا مکن

نزد کریم فرق ندارند خوب و بد
یکجا قبول کن همگان را سوا مکن

عمری بزخم تیر بلا سینه‌ام بسوز
آنی به هجر خویش مرا مبتلا مکن

«میثم» اگر ترک تن و ترک جان کنی
ترک محبت علی مرتضی مکن

شاعر : استاد حاج غلامرضا سازگار