آیا می دانید چرا بعضی از مؤمنین به سختی جان می دهند ولی تعدادی از کفار با لبخند از دنیا می روند؟

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

این سوال همیشه در ذهن بیشتر مردم وجود داشته و دارد که چرا بعضی از مردم که به خدا و پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) اعتقاد دارند و انسان های مومنی به شمار آمده و مراقب اعمال خوب و بد خود هستند ، نمازهایشان را اول وقت می خوانند و روزه می گیرند و ... ولی زندگی بسیار سختی دارند و گاهی مرگ بدی داشته و هنگام مرگ بسیار به زحمت می افتند ولی عده ای که هیچ التزام و تقیدی به هیچ مساله ای حتی وجود خداوند ندارند ، زندگی مرفه و خوبی دارند و بعضا مرگ بسیار ساده و بدون سختی نصیبشان می شود. جواب تمام سوالاتی را که ذهنمان را درگیر کرده می توانیم از امام صادق (علیه السلام) بگیریم .

به امام صادق (عليه السّلام) عرض شد مرگ را براى ما توصیف کنید
فرمودند: براى مؤمن مثل خوشبوترين گل ‏ها است، كه آن را مى ‏بويد و از بوى خوش آن، از حال مي رود و خستگى و درد از او منقطع مى‏‌ شود، و براى كافر مانند نيش افعى و عقرب بلكه سخت ‏تر است.
سؤال شد : بعضى مى‏‌گويند : مرگ از تكّه تكّه شدن با ارّه و قيچى و كوبيده شدن با سنگ و چرخاندن سنگ آسياب ها بر حدقه چشم سخت ‏تر است، (نظر شما چيست؟)
حضرت فرمودند : براى بعضى از كافرين و فاجرين همين طور است، آيا از اين افراد، كسى را كه اين سختى‏ ها را مى‏‌كشد نديده ‏ايد؟ و آن چيزى كه از اين هم شديدتر است عذاب آخرت است، زيرا از عذاب دنیا سخت‌‏تر و شديدتر است...
سوال شد : پس چرا ما مى‏‌بينيم جان كندن بر بعضى از كفّار آسان است، در حالى كه مى‏‌خندد و سخن مى‏‌گويد، مى‏ ميرد؟ و بعضى از مؤمنين هم همين طورند؟ ولى بعضى از مؤمنين و كافرين در هنگام  سكرات موت دچار اين سختى ‏ها مى ‏شوند؟
حضرت فرمودند : راحتى بعضی از مؤمنین در آن حال ثواب زودرس است و سختى بعضی از آنها هنگام مرگ براى او باعث پاك شدن از گناه است تا با پاكى و تميزى به آخرت وارد شود و بدون هيچ مانعى استحقاق ثواب ابدى را داشته باشد، و امّا راحتى بعضی از كافران در آن حال، به خاطر آن است كه اجر نيكى‌ ‏هاى خود را بطور تمام و كمال در دنيا دريافت کند و وقتى وارد آخرت مى‏‌شود جز عذاب نبيند و سختى حال بعضی از كافران در موقع مرگ آغاز عذاب او است و اين به خاطر آن است كه خداوند عادل است و ظلم نمی كند...

متن عربی :
عَنْ أَبِي مُحَمَّدٍ الْعَسْكَرِيِّ ، عَنْ آبَائِهِ (عليهم السلام) أنهُ قَالَ : قِيلَ لِلصَّادِقِ (عليه السَّلام) : صِفْ لَنَا الْمَوْتَ ؟
قَالَ (عليه السَّلام) :" لِلْمُؤْمِنِ كَأَطْيَبِ رِيحٍ يَشَمُّهُ ، فَيَنْعَسُ لِطِيبِهِ ، وَ يَنْقَطِعُ التَّعَبُ وَ الْأَلَمُ كُلُّهُ عَنْهُ ، وَ لِلْكَافِرِ كَلَسْعِ الْأَفَاعِيِّ ، وَ لَدْغِ الْعَقَارِبِ ، أَوْ أَشَدَّ ".
قِيلَ : فَإِنَّ قَوْماً يَقُولُونَ إِنَّهُ أَشَدُّ مِنْ نَشْرٍ بِالْمَنَاشِيرِ ، وَ قَرْضٍ بِالْمَقَارِيضِ ، وَ رَضْخٍ بِالْأَحْجَارِ ، وَ تَدْوِيرِ قُطْبِ الْأَرْحِيَةِ عَلَى الْأَحْدَاقِ ؟!
قَالَ : " كَذَلِكَ هُوَ عَلَى بَعْضِ الْكَافِرِينَ وَ الْفَاجِرِينَ ، أَ لَا تَرَوْنَ مِنْهُمْ مَنْ يُعَايِنُ تِلْكَ الشَّدَائِدَ ، فَذَلِكُمُ الَّذِي هُوَ أَشَدُّ مِنْ هَذَا لَا مِنْ عَذَابِ الْآخِرَةِ ، فَإِنَّهُ أَشَدُّ مِنْ عَذَابِ الدُّنْيَا " .قِيلَ : فَمَا بَالُنَا نَرَى كَافِراً يَسْهُلُ عَلَيْهِ النَّزْعُ ، فَيَنْطَفِئُ وَ هُوَ يُحَدِّثُ وَ يَضْحَكُ وَ يَتَكَلَّمُ ، وَ فِي الْمُؤْمِنِينَ أَيْضاً مَنْ يَكُونُ كَذَلِكَ ، وَ فِي الْمُؤْمِنِينَ وَ الْكَافِرِينَ مَنْ يُقَاسِي عِنْدَ سَكَرَاتِ الْمَوْتِ هَذِهِ الشَّدَائِدَ ؟!
فَقَالَ : مَا كَانَ مِنْ رَاحَةٍ لِلْمُؤْمِنِينَ هُنَاكَ فَهُوَ عَاجِلُ ثَوَابِهِ ، وَ مَا كَانَ مِنْ شَدِيدَةٍ فَتَمْحِيصُهُ مِنْ ذُنُوبِهِ لِيَرِدَ الْآخِرَةَ نَقِيّاً نَظِيفاً ، مُسْتَحِقّاً لِثَوَابِ الْأَبَدِ لَا مَانِعَ لَهُ دُونَهُ ، وَ مَا كَانَ مِنْ سُهُولَةٍ هُنَاكَ عَلَى الْكَافِرِ فَلِيُوَفَّى أَجْرَ حَسَنَاتِهِ فِي الدُّنْيَا ، لِيَرِدَ الْآخِرَةَ وَ لَيْسَ لَهُ إِلَّا مَا يُوجِبُ عَلَيْهِ الْعَذَابَ ، وَ مَا كَانَ مِنْ شِدَّةٍ عَلَى الْكَافِرِ هُنَاكَ فَهُوَ ابْتِدَاءُ عَذَابِ اللَّهِ لَهُ بَعْدَ نَفَادِ حَسَنَاتِهِ ، ذَلِكُمْ بِأَنَّ اللَّهَ عَدْلٌ لَا يَجُورُ " (1).

«عبداللَّه بن یحیی، به حضور امیرالمؤمنین (علیه السلام) وارد شد، و در مقابلش صندلی بود، امیر المؤمنین (علیه السلام) به او دستور نشستن داد، و او هم، روی آن نشست. ناگهان صندلی، کج شد! و با سر به زمین فرود آمد و سرش شکست و استخوان سرش اندکی نمایان شد و خون، جاری گشت! امیرالمؤمنین (علیه السلام) دستور داد آب آوردند و خون را از سر او شست. آنگاه فرمود: نزدیک من بیا. نزدش آمد.
دست خویش را بر آن زخمی که استخوانش نمایان بود، گذاشت، عبداللَّه از درد بی تاب شد!
حضرت بر آن، دست مالید و آب دهان انداخت. به مجردّ این کار، زخمش خوب شد! آنچنان که گویی اصلاً جراحتی به او نرسیده است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرمود: ای عبداللَّه! حمد و ستایش برای خداوندی است که پاک کردن گناه شیعیان ما را در دنیا به رنج و محنتشان قرار داده است تا فرمانبری و طاعت آنان را، برایشان، بی آلایش و سالم گرداند، و مستحق اجر و ثواب آن گردند.
در برخی روایات، به درجاتی از بهشت اشاره شده که راه رسیدن انسان مؤمن به آن فقط با سختی و تحمل بلا میسر می شود.
عبداللَّه بن یحیی گفت: یا امیرالمؤمنین! آیا به راستی؛ ما به گناهانمان مجازات نمی شویم، جز در دنیا؟! فرمود آری! همین طور است آیا نشنیدی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:«دنیا زندان مؤمن است و بهشت کافر؟»
خدا شیعیان ما را به خاطر محنت و رنجی که در این دنیا متحمّل اند، و به خاطر آمرزشی که نصیب آنان فرموده است حتما از گناهان، پاک و پاکیزه می گرداند! از این جهت است که خدا می فرماید: «وَمَا أَصَابَکُمْ مِنْ مُصِیبَةٍ فَبِمَا کَسَبَتْ ایدِیکُمْ وَیعْفُو عَنْ کَثِیرٍ»؛[2] «هر مصیبتی به شما رسد به خاطر اعمالی است که انجام داده اید، و بسیاری را نیز عفو می کند.» تا هنگامی که به روز رستاخیز وارد شدند، طاعات و عباداتشان بر آنها، سرشار گردد؛ اما اگر از دشمنان محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و دشمنان و بدخواهان ما کار خیری سر بزند به فرمانبری و طاعتی که از آنان سر زده است، در دنیا، پاداش و جزا می دهد اگر چه طاعتشان بی وزن و بی ارزش است؛ چون خلوصی همراهش نیست. تا هنگامی که به آستان رستاخیز در آمدند، گناه و کینه خود که از محمّد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) و یاران خوب او، در دل داشتند بر آنان بار گردد و به خاطر آن، در آتش افکنده شوند.
و هر آینه شنیدم: محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید:
«در زمان های گذشته دو نفر بودند، یکی از آنها مطیع و مؤمن خدا بود و دیگری کافر که آشکارا به دشمنی دوستان او، و دوستی با بدخواهان و دشمنانش، می پرداخت و برای هر کدام (از این فرد مؤمن و کافر)، فرمانروایی و سلطنت عظیمی در گوشه ای از زمین بود.
روزی آن کافر بیمار شد، و در غیر وقتش هوس ماهی کرد، چون آن نوع ماهی، در آن هنگام، در جایی وجود داشت که به دست آوردنش امکان نداشت، بنابراین، پزشکان او را از زندگی ناامید کردند و گفتند:
جانشین و قائم مقامت را معیّن کن، که تو از اهل گورستانی و مرگت حتمی است و فقط شفایت در این ماهی است، که به آن میل و اشتهاء داری و بر آن نیز راهی نیست.
در این هنگام خدا فرشته ای بر انگیخت، و به او فرمان داد که آن ماهی را از جایش برانگیزد و به طرفی سوق دهد که به دست آوردنش آسان شود. در نتیجه ماهی برایش گرفته شد. و آن را خورد و از ناخوشی بهبودی یافت. و در فرمانرواییش سال های سال بعد از آن به جای ماند.
سپس تقدیر الهی چنین واقع شد که آن پادشاه مؤمن نیز مریض شد همانند مرض آن کافر و آن ماهی را درخواست نمود، پزشکان همان ماهی را برای او تجویز کردند که در محل پادشاهی او به راحتی قابل دسترس بود. در نتیجه پزشکان به پادشاه گفتند: آسوده خاطر باش، اکنون وقت آن است که برایت بگیرند، و از آن بخوری و شفا یابی.
در این هنگام، خدا آن فرشته را برانگیخت، و به او فرمان داد که جنس آن ماهی را از سواحل کرانه ها و گرداب ها براند، تا دسترسی به آن ممکن نشود. در نتیجه آن ماهی به دست نیامد. و آن مؤمن، به خاطر هوس و دوری از درمانش از دنیا رفت. از این جریان، فرشتگان آسمان و اهل آن سامان در زمین به شگفتی فرو رفتند؛ تا آنجا که نزدیک بود در فتنه قرار گیرند؛ چون خدای تعالی از روی فضل و حکمتش بر آن کافر، آنچه را که بر او راهی نبود، آسان گردانید. و بر آن مؤمن، آنچه را که به سادگی، بر آن راهی بود، غیر ممکن گردانید. آنگاه خدا، به فرشتگان آسمان و پیامبر آن زمان در زمین وحی فرمود: البته من بدون هیچ شک و شبهه ای منم خدای کریم تفضّل کننده توانا آنچه عطا کنم، زیانم نرساند و آنچه باز دارم، از من نکاهد و مقدار ذرّه ای به کسی ستم نکنم.
اما کافر؛ برای او، به دست آوردن ماهی را در غیر زمانش آسان نمودم، جهتش تنها این بود که جزای حسنه ای باشد که وی عمل کرده بود ؛ چون بر من حق است که از هیچ کس، حسنه ای از بین نبرم تا به رستاخیر در آید. و هیچ حسنه ای در نامه عملش نباشد و به کفر خویش، داخل آتش گردد. و بنده مطیع خودم را عین آن ماهی، باز داشتم؛ بسبب خطایی که از او سر زده بود و با منع و ردّ آن میل و هوس و از بین بردن آن دارو، پاک شدنش را از آن، اراده نمودم. و خواستم که به آستان من بیاید و  جرم و گناهی در او نباشد و پاک و پاکیزه داخل بهشت گردد.» در این هنگام ؛ عبدالله بن یحیی گفت :
یا امیرالمؤمنین! به حقیقت، بال و پرم دادی و مرا تعلیم فرمودی، پس اگر صلاح بدانی، گناهم را در اینجا که به آن امتحان شدم معرفیم کنی تا همچنان تکرارش نکنم.
فرمود: لحظه ای که نشستی، بِسمِ اللّهِ الرَّحمنِ الرَّحیم نگفتی! نتیجه این شد که به خاطر سهو و نسیانت از آنچه به آن دعوت گشتی و خوانده شدی، خدا به این مصیبت و گرفتاریت، تمحیص و پاکی از گناه قرار داد. آیا ندانستی که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) از جانب خدای عزّوجلّ فرمود:
یکی دیگر از محاسن بلا و مصیبت، حفظ و تقویت ایمان است
«هر کار قابل توجه که در آن یادی از بسم الله نشود، ناقص و بریده است.»(3)
گفتم: آری، پدر و مادرم فدای شما. بعد از این، ترکش نمی کنم.
فرمود: در این صورت: از آن، بهره مند و سعادتمندی».(4)

منابع :
1- عيون أخبار الرضا عليه السلام ج‏۱ ص۲۷۵
بحار الأنوار ( الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار (عليهم السلام) ) : 6 / 152 ، للعلامة الشيخ محمد باقر المجلسي ، المولود بإصفهان سنة : 1037 ، و المتوفى بها سنة : 1110 هجرية ، طبعة مؤسسة الوفاء ، بيروت / لبنان ، سنة : 1414 هجرية .
2- شوری/30.
3- قَالَ اللَّهِ تَبارَکَ وَ تَعَالَی: کُلُّ أَمْرٍ ذِی بَالٍ لَا یُذْکَرُ بِسْمِ اللَّهِ فِیهِ فَهُوَ أَبْتَرُ.»
4- تفسیر امام عسکری(علیه السلام)، امام حسن عسکری(علیه السلام)، قم، انتشارات مدرسه امام مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشریف)، اول، 1409ه ق، ص22- 25.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page