گاهی در کتابها و نظرات بعضی از افراد می بینیم که آنان مهدویت را بدین صورت می پذیرند که هر شخصی می تواند مهدی باشد و لزومی ندارد شخص معینی مانند حجت بن الحسن العسکری باشد. این سخن در نوشته بعضی از مستشرقین و بعضی از نویسندگان سنی آمده است که اگر نوعی انکار مهدویت نباشد، نوعی بی عنایتی به این همه احادیث معصومین (علیهم السلام) می باشد. اینان معتقدند که مهدی لازم نیست حتما از دودمان پیامبر و فرزندان علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) باشد. و چه احتیاج است که متولد سال ۲۵۵ ه و فرزند بلا فصل امام عسکری باشد؟ می گویند: آیا نمی شود مهدی یکی از مصلحین تاریخ باشد که از بطن جامعه امروز یا فردا بپاخیزد و جهان را از ظلم و بیداد برهاند و عدل برقرار سازد؟ برای نمونه سخنی از دارمستتر را - که قبلا هم از او یاد کردیم - می آوریم که بیانگر چنین برداشتی است.
وی می گوید: مهدی صفتی است که ممکن است به هر پیغمبر و حتی به هر مخلوق اطلاق شود، لکن وقتی علم و اسم باشد بمعنی کسی است که از میان عموم مردمان برگزیده و راهنمایی شده است ... (۹۸) و نتیجه می گیریم او و بعضی افراد هم فکر او خیال می کنند این صفت مهدی لازم نیست حتما منحصر به یک شخص معین باشد که فرزند امام حسن، ... و فرزند پیامبر اکرم ... و از نسل ابراهیم قهرمان توحید باشد. بر همین اساس فکری، در طی تاریخ بسیاری افراد بدین نام و مقام منسوب شده اند و ما دلایلی بطور اختصار برای نشان دادن خطای این طرز فکر می آوریم:
۱ - همان طور که قبلا بیان داشته ایم، مهدویت یک ریشه قرآنی دارد و ویژگیهای منجی موعود توسط شخص پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و دیگر معصومین بیان شده، و این موضوع مطلبی نیست که ساخته مسلمانان باشد تا هر کسی به زعم خود آن گونه که می خواهد آنرا مطرح کند و مهدی (علیه السلام) را نیز خود تعیین نماید. و این مسئله آن قدر مورد اتفاق مسلمانان است که حتی متمهدیان مهدی نماها نیز سعی کرده اند بعضی از آن ویژگیها را برای خود فراهم کنند.
۲- بزرگترین دلیل بر اینکه مهدی علیه السلام حتما باید با آن ویژکیها و از آن آباء و اجداد پاک و معصوم باشد، این است که: در ایدئولوژی و عقاید اسلامی، پیامبران و امامان حجت ها و خلیفه های خداوند در زمین اند (۹۹) و بزرگترین مدافعان توحید و عدالت. و زمین هیچ گاه از وجود یک حجت الهی خالی نیست (۱۰۰) زیرا اگر چنین شد، زمین ساکنین خود را فرو می کشد. (۱۰۱)
پس این حجت واسطه بین خدا و خلق است. و نوح (علیه السلام) ... و ابراهیم (علیه السلام) ... و موسی (علیه السلام) ... و عیسی (علیه السلام) ... و محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) ... و علی (علیه السلام) ... و تمام ائمه معصومین (علیهم السلام) تا مهدی (علیه السلام)، برترین حجتهای الهی بوده اند. این گروه صف توحیدیان را تشکیل داده و برترین مدافعان آن بوده اند و بسوی یک هدف رهنمون شده اند. از این رو، هر آن کس که در این سلسله نباشد، رهبریش خطاست و در این زمان - زمان غیبت امام - هر کس که مدعی این پیشوائی شود و یا به دروغ بدین سمت منسوب شود مسیر او مسیر طاغوت است و بس. (۱۰۲)
۳- بخش دیگر جواب ما، اینست که اگر آن ویژگیها برای مهدی (علیه السلام) (مانند دودمان، عمر طولانی، غیبتها، ... (بیان نمی شد، آن گاه هر شخص نالایقی، یا از روی جاه طلبی، یا به دستور استعمارگران، خود را بعنوان مهدی معرفی نموده و به فریب می پرداخت وآنها را برده خود و استعمارگران می نمود، چنانکه دیدیم افرادی در طی تاریخ چنین کردند، اما خداوند آنها را رسوا کرد و بیشتر آنان، از روی عدم داشتن این ویژگیها، مردود شناخته شدند و رسوا گردیدند.
آری مجموعه خصوصیاتی که در مورد قائم (علیه السلام) از بزرگان دین برای ما رسیده است، تا ابدین بر اندام هیچ کس جز مهدی موعود اسلام شایسته نیست و هر کس ادعای این شایستگی کرده، ادعایش چون اسطوره ای، تنها نقشی سطحی در تاریخ بر جای نهاده است. آری، قائم منتظر و منتقم، فرزند قهرمانان توحید است، و از دودمان آن ابر مردان پاکباز معصوم. او بگاه ظهورش، از مکه - جائی که جدش پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم) ظهور کرد - قیام می کند وفریاد انا بقیه الله او سینه فضا را می شکافد(۱۰۳) وعیسی پشت سر او نماز می گزارد، (۱۰۴) یاران او در وهله اول سیصد و سیزده مجاهد راستین اند، (۱۰۵) بتعداد مجاهدان اسلام در یاری جدش در اولین جهاد او.
او شمشیر قدرت و عدالت پدرش علی (علیه السلام) را که تنها در راه توحید ضربه می زد، بدست می گیرد و نبرد خود را علیه کفار و غاصبین حق ولایت - که جانشینی خدا در زمین است - آغاز می کند. و سرانجام مرکز خلافت و امامت عدل خود را در کوفه (پایتخت پدرش علی، ع) بر پا می کند و یاران عزیز و جانبازش پرچم توحید و عدل الهی را حتی برفراز دورترین شهرهای شرق و غرب عالم نیز بر می افرازند.
بامید آن روز وبر آمدن آن خورشید
پاورقی :
(۹۸) دارمستتر، مهدی از صدر اسلام تا قرن سیزدهم، ترجمه محسن جهانسوز، ... ص ۸.
(۹۹) قرآن مجید، سوره ص، آیه ۲۶ - که حضرت داود را خلیفه خدا در زمین خوانده:... یا دواد انا جعلناک خلیفه فی الارض فاحکم بین الناس بالحق و نیز محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، باب ۸ و۹.
(۱۰۰) محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۱۳۶: اللهم بلی لا تخلوا الارض من حجه قائم لله بحجته اما ظاهر معلوم و اما خائف مغمور ...
(۱۰۱) محمد بن یعقوب کلینی، الاصول من الکافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلو من حجه: لو بقیت الارض بغیر امام لساخت.
(۱۰۲) محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص. ۱۱۴ از امام باقر (علیه السلام): کل رایه ترفع قبل رایه القائم (علیه السلام) صاحبها طاغوت.
(۱۰۳) سید مومن شبلنجی مصری (متوفی بعد از ۱۲۹۰ ه)، نور الابصار فی مناقب آل بیت النبی، مصر،... ص ۱۵۴.
(۱۰۴) حافظ ابونعیم اصفهانی، الاربعین، ح ۳۸ (او متوفی ۴۳۰ ه است، و در این جزوه اش ۴۰ حدیث در مورد امام غایب آورده که در کشف الغمه آمده است).
(۱۰۵) محمد بن ابراهیم نعمانی، الغیبه، ص ۳۱۵ - شیخ صدوق، کمال الدین، ص ۶۵۴.
کژ اندیشان
- بازدید: 1038