دلبرا گر بنوازى بنگاهى ما را ***** خوشتر است ار بدهى منصب شاهى ما را
به من بى سر و پا گوشه چشمى بنما ***** که محال است جزاين گوشه پناهى ما را
بر دل تيره ام اى چشمه خورشيد بتاب ***** نبود بدتر از اين روز سياهى ما را
از ازل در دل ما تخم محبّت کشتند ***** نبود بهتر از اين مهر گياهى ما را
گر چه از پيشگه خاطر عاطر دوريم ***** هم مگر ياد کند لطف تو گاهى ما را
با غم عشق که کوهيست گران بر دل ما ***** عجب است ار نخرد دوست بکاهى ما را
نه دل آشفته تر و شيفته تر از دل ماست ***** نه جز آن خاطر مجموع گواهى ما را
مفتقر راه بمعموره حسن تو نبرد ***** بده اى پير خرابات تو راهى ما را
(کمپانى)