شهادت فاطمه زهرا (سلام الله عليها) سندي ديگر بر مظلوميت اهل بيت (عليهم السلام)

(زمان خواندن: 11 - 22 دقیقه)

در طول تاریخ حوادث و وقایع زیادی موجود است که بعض آنها در خاطره ها مانده و برخی دیگر در میان سطرهای کتب تاریخی ، مدفونند.
از جمله این حوادث تلخ ، واقعه شهادت فاطمه زهرا( سلام الله علیها ) می باشد. حادثه ای که شعله آن ، بعد از گذشت سالها ، همواره در دلها شیعیان و محبین اهل بیت روشن و فروزنده است.
بسیاری از متعصبین و دشمنان خدا و اهل بیت ، اراده بر محو این واقعه از کتب و یا کتمان و مردود دانستن آن کرده اند .
غافل از اینکه خداوند همواره پشتیبان نور خود می باشد.
( یریدون لیطفئوا نور الله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون )
در این رساله ، بر آنیم که سیری داشته باشیم در وقایع بعد از رحلت پیامبر اکرم(ص) و واقعه شهادت بی بی مظلومه دو عالم ، با استمداد از کتب معتبر تاریخی.
رحلت پیامبر و رخت بستن ایشان از این جهان ، واقعه سنگینی بود که گرد و غبار حزن و اندوه را بر دلهای مردم مدینه علی الخصوص اهل بیت ایشان نشاند.
بعد از رحلت پیامبر ، بنابر وصیت ایشان ، علی بن ابیطالب(ع) مشغول به غسل و تکفین شدند. علی بن ابیطالب پیامبر را با کافوری که جبرئیل امین آورده بود ، حنوط کرد .
در این میان مردمانی که فکر خلافت و دنیاپرستی آنها را مدهوش کرده و قلب هایشان را حب دنیا فراگرفته بود ، در جایی مسقف به نام " سقیفه بنی ساعده " جمع شده و برای تعیین جانشین بعد از پیامبر به منازعه و مشاجره پرداختند.
گویا اینان گوش هایشان و چشم هایشان کر و کور بود و واقعه غدیر خم را به راحتی از یاد برده بودند.
در حالیکه پیکر مطهر پیامبر اکرم بر روی زمین بود ، گروهی از مهاجرین و انصار در سقیفه جمع شدند. 3 نفر از قریش هم به جمع آنها پیوستند و برای تعیین خلیفه به منازعه پرداختند . ( عمر و ابوبکر و ابوعبیده جراح گورکن مدینه )
گزارش کامل جریانات سقیفه در کتب تاریخی مانند تاریخ طبری و کتاب " السقیفه " نوشته ابوبکر جوهری موجود است.
بعد از مشاجرات زیاد در سقیفه و صحبتهای فراوان عمر و ابوبکر و استدلالهای عمر به عناوینی مانند : مسن بودن ابوبکر و اینکه عرب نمی پذیرد که نبوت در یک خاندان و خلافت در خاندانی جز آن باشد ( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص 38 ) به صورت کاملا ناگهانی ، گروهی از آنان با ابوبکر دست بیعت دادند . حتی در منابع آمده است که ابوبکر و عمر نیز به ناگهانی بودن این بیعت اشاره کرده اند.(صحیح بخاری ج8 ص26 کتاب المحاربین --- شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج2 ص50 )
در هر صورت در آن مجلس ابوبکر بعنوان خلیفه انتخاب شد. پس از خاتمه بیعت در سقیفه ، آنان از محل خارج شدند.
به روایت براء بن عازب ، آنان در کوچه ها به راه افتاده و به هر کس میرسیدند دست او را گرفته و به دست ابوبکر می مالیدند . چه آن شخص به این عمل تمایل داشته باشد و چه نداشته باشد. براء بن عازب می افزاید : در ان زمان بود که من به در خانه بنی هاشم رفتم و خبر را به آنان دادم. ( سقیفه و فدک ص 46 و تاریخ یعقوبی ج2 ص 124 )
توجه آنان به امر بیعت ابوبکر تا اندازه ای بود که بنا به نقل ابن ابی شیبه آنها در مراسم تدفین رسول الله ( صلی الله علیه و آله و سلم ) حضور نداشتند و تنها بعد از دفن برگشتند. ( المصنف ، ابن ابی شیبه ج8ص572 )
در این هنگام بنا به نقل تواریخ ( تاریخ ابوالفدا ج1ص156و تاریخ یعقوبی ج2 ص 124 ) دو شخصیت برجسته قریش ، امام علی ( ع ) و عباس ، و کسان دیگر مانند زبیر بن عوام و خالد بن سعید و مقداد و سلمان و ابوذر و عمار و ... مخالفت خود را با بیعت ابوبکر اعلام کردند.
حامیان ابوبکر ابتدا به در خانه ابی بن کعب رفتند ولی او در را بر روی آنان باز نکرد ( سقیفه و فدک ص 47 )
بعد از اینکه ابوبکر مطلع شد که عده ای از مخالفان در خانه علی ( ع ) جمع شده اند ، وی عمر را برای آوردن علی ( ع ) به آنجا فرستاد.
در بسیاری از کتب تاریخی وقایعی که با آمدن عمر به در خانه به وقوع پیوست ، ضبط شده و موجود است. ولی در طول تاریخ قلم های شکسته ای برای محو کردن این حقایق به بردگی شیطان درآمدند.تا جاییکه حمله عمر به خانه علی ( ع ) را افسانه ای بیش نخواندند.حال در اینجا به بیان برخی از مدارک ، مبنی بر حمله عمر به خانه وحی می پردازیم.
حمله عمر به خانه وحی
1-بلاذری ، محدث و مورخ معروف اهل سنت متوفی سال 279 قمری در تاریخ خود روایت کرده است که : ابوبکر ، علی ( ع ) را برای بیعت طلبید ولی ایشان قبول نکردند. عمر را فرستاد . ( عمر ) آتشی آورد که خانه رابسوزاند . حضرت فاطمه ( س ) را بر در خانه ملاقات کرد. ایشان فرمودند : ای پسر خطاب آمده ای خانه را بر من بسوزانی ؟ گفت : آری ! این عمل قوی تر است در آنچه پدرت آورده است. ( انساب الاشراف ج1 ص 586 - 588) یا ( انساب الاشراف ج2 ص 268 – 269 چاپ دارالفکر )
2-طبری ، مورخ و مفسر معروف اهل سنت در تاریخ خود نقل می کند که : عمر به در خانه علی ( ع ) رفت و گفت : والله خانه را بر شما می سوزانم مگر اینکه برای بیعت بیایید.( تاریخ طبری ج 2 ص443) یا ( تاریخ طبری ج3 ص 202 – 203 و ج3 ص 430- 431 چاپهای دیگر )
3-ابن خزابه در کتاب " غرر " از زید بن اسلم نقل می کند که : من از آنها بودم که با عمر هیزم برداشتم و بر در خانه فاطمه بردیم در وقتی که علی (ع) و اصحابش از بیعت ابا نمودند. عمر به فاطمه ( س ) گفت : بیرون کن هر که در این خانه است و الا خانه و هر که در خانه است را میسوزانم.
4-ابو بكر عبداللَّه بن محمد بن ابى شيبه ، شيخ و استاد بخارى ، در كتاب المصف ، مى‏گويد : « آنگاه كه بعد از رسول‏خدا ( ص ) براى ابوبكر بيعت مى‏گرفتند . على ( ع ) وزبير براى مشورت در اين امر نزد فاطمه ( س ) دختر پيامبر ( ص ) رفت وشد مى‏كردند . عمر بن خطاب با خبر گرديد وبنزد فاطمه ( س ) آمد وگفت : اى دختر رسول خدا ( ص ) ! به خدا در نزد ما كسى از پدرت محبوبتر نيست وپس از او محبوبترين تويى ! ! وبه خدا قسم اين امر مرا مانع نمى‏شود كه اگر آنان نزد تو جمع شوند ، دستور دهم كه خانه را با آنها به آتش كشند . اسلم گفت : چون عمر از نزد فاطمه ( س ) بيرون شد ، على ( ع ) و . .به خانه بر گشتند . پس فاطمه ( س ) گفت : مى‏دانيد كه عمر نزد من آمد ، وبه خدا قسم ياد كرده اگر شما ( بدون اينكه با ابوبكر بيعت كنيد ) به خانه برگرديد خانه را با شما آتش مى‏زند ؟ وبه خدا قسم كه او به سوگندش عمل خواهد كرد » ( المصنف ، ابن ابی شیبه ج8 ص572 چاپ دارالفکر ) یا ( المصنف ج14 ص 267 چاپ دیگر )
5-جلال الدین سیوطی ، از استوانه های علمی اهل سنت و مجدد و احیا کننده سنت و جماعت ( بنا به نقل صاحب فتح المقال ) ، در کتاب "مسند فاطمه " ص17 ، 20 - 21 روایاتی دارد با مضامین ذکر شده در بالا. ( وی روایاتی مشابه و راجع به این موضوع در کتاب خود ، جامع الاحادیث الکبیر ، ج 13 ص 83 ، 91 ، 100 – 101 و ج 15 ص 420 دارد )
6-ابن عبدربه ، از مشاهیر علمای اهل سنت در العقد الفرید میگوید : علی ( ع ) و عباس در خانه فاطمه نشسته بودند. ابوبکر به عمر گفت : برو و اینها را بیاور. اگر ابا کنند با آنان قتال کن. پس عمر قبسی آتش برداشت و آمد که خانه فاطمه ( س ) را بسوزاند. فاطمه ( س ) بر در خانه آمد و فرمود : ای پسر خطاب ! آمده ای خانه ما را بسوزانی ؟ عمر گفت : آری ! مگر اینکه این جمع امری را که امت پذیرفته ، بپذیرند. ( العقد الفرید ج4 ص 242 ، 250 ، 308 – 309 چاپ بیروت ) یا ( العقد الفرید ج4 ص 259 ،268 ، 334 – 335 چاپ مصر )
7-ابن عبدالبر ، از بزرگان اهل سنت ، در الاستیعاب می گوید : ( و عمر ) سپس با مشعلى بر در خانه فاطمه آمد و در جواب فاطمه كه فرمود : آيا من نظاره‏گر باشم و تو خانه مرا آتش بزنى ؟ گفت : بلى ! ( الاستیعاب ج2 ص254 در حاشیه الاصابه ) یا ( الاستیعاب ج3 ص975 چاپ دارالجیل ، او قسمتی از روایت زا تحریف شده نقل کرده است )
8-مسلم بن قتیبه دینوری ، عالم بزرگ اهل سنت و قاضی دینور ، در کتاب معروف خود " الامامه و السیاسه " بیان میدارد که : چون ابوبکر مطلع شد که گروهی از مخالفین با بیعت ، در خانه علی ( ع ) جمع شده اند ، عمر را به سوی آنان فرستاد . ..... ( تا جاییکه می گوید : ) عمر هیزم طلبید . و گفت : به خدایی که جان عمر در قبضه قدرت اوست ، یا بیرون بیایید یا خانه را با اهلش میسوزانم. به او گفتند : ای اباحفص ( کنیه عمر ) فاطمه در این خانه است ! گفت : میسوزانم هر چند او در خانه باشد. ( الامامه و السیاسه ج1 ص30 تحقیق شیری و ج1 ص 19 تحقیق زینی )
9-ابن ابی الحدید معتزلی ، از علمای برجسته اهل سنت در شرح خود بر نهج البلاغه چنین میگوید : عمر بر در خانه فاطمه ( س ) رفت که گروهی از انصار و اندکی از مهاجرین در آنجا بودند. گفت : قسم به کسی که جان من در دست اوست یا برای بیعت خارج شوید و یا خانه را به آتش میکشم. ( شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ج6 ص 48 ) و ( وی قریب به 40 مورد روایات مختلف و نظریات دیگران و خودش را ذر شرح نهج البلاغه آورده است . مراجعه شود به شرح نهج البلاغه ج1 ص 174 ، 212 ، 46 – 48 ، 59 – 60 و ج3 ص 190 و ج6 ص 12 – 13 ، 48 – 49 ، 51 و ج9 ص 198 و ج10 ص 265 و ج11 ص 14 ، 111 و ج13 ص 36 – 37 ، 302 و ج14 ص 193 و ج15 ص 74 ، 183 ، 186 و ج16 ص 210 ، 286 ، 234 – 235 و ج17 ص 168 و ج20 ص 16- 17 ، 147 )
10-ابوبکر جوهری در کتاب " السقیفه " ( آنچنان که ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج2 ص50 می گوید) بیان می کند که : جمعی از اصحاب و مهاجرین در اینکه چرا با آنان در مورد بیعت ابوبکر مشورت نشده ، و همچنین علی (ع ) و زبیر ، غضب کرده و وارد خانه فاطمه ( س ) شدند. پس عمر به همراه اسید بن خضیر و سلمه بن سلامه به خانه فاطمه ( س ) با عصبانیت حمله برد و هر چه فاطمه ( س ) فریاد زد و آنها را به خدا قسم داد فایده نکرد. پس آنها شمشیر علی ( ع ) و زبیر را گرفتند و بر دیوار زدند و شکستند.
11-محمد بن شحنه ، عالم و قاضی حنفی مذهب در حلب ، در کتاب تاریخ خود به نام " روضه المناظر فی الاخبار الاوائل و الاواخر " در شرح جریان سقیفه می نویسد : عمر به در خانه علی ( ع ) آمد تا هر که در آن است را آتش بزند. پس فاطمه ( س ) را ملاقات نمود . عمر گفت : داخل شوید در چیزی که امت در ان داخل شده است.( تاریخ ابن شحنه در حاشیه الکامل ( ابن اثیر ) ج11 ص 113 چاپ افتدی سال 1301 ) و ( روایاتی مشابه در ج11 ص 106 – 107 دارد )
12-ابی الفدا در تاریخ خود نقل می نماید : عمر قبسی آتش در دست داشت . تهدید به آتش زدن خانه فاطمه ( س ) کرد. وقتی فاطمه ( س ) پرسید : آیا واقعا قصد چنین کاری داری ؟ او گفت : آری ! مگر اینکه این جمع ، امری را بپذیرند که امت پذیرفته است.( المختصر فی تاریخ البشر معروف به تاریخ ابوالفدا ج1 ص156 )
13-علی بن الحسین مسعودی ، مورخ فاضل مقبول الفریقین در تاریخ خود می گوید : عروه بن زبیر در مقام عذرخواهی از برادرش ، عبدالله که برای تسلیم کردن بنی هاشم و محمد حنفیه در شعب ابیطالب اقدام به آوردن هیزم و آتش زدن آنجا کرد ، میگوید که او این عمل را بر اساس سرمشق خود از سلف که برای بیعت گرفتن ، اقدام به آتش زدن خانه نمودند ، فرا گرفته است. ( مروج الذهب ج3 ص86 یا ج2 ص100 چاپ دیگر ) . این جریان را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج20 ص 147 بیان کرده و از قول عروه میگوید : ( عبدالله این عمل را انجام داد ) همانطور که عمر بن خطاب برای افرادی از بنی هاشم که با ابوبکر بیعت نکردند ، هیزم آورد تا خانه را بر آنها بسوزاند. ( وی راجع به حمله به خانه وحی در مروج الذهب ج3 ص 12 – 13 ، 77 ، 301 – 302 صحبت کرده است )
14-آنچنان جریان حمله عمر در تاریخ معروف و مشهود است که شاعر معروف اهل سنت ، عالم نبیل حافظ ابراهیم مصری در قصیده عمریه در باب تعریف و تمجید از خلیفه دوم میگوید :
و کلمه لعلــــــــی قالها عمـــر***اکرم بسامعها اعظـــــــم بملقیها
حرقت بیتک لا ابفی علیک بهـا***ان لم تبایع و بنت المصطفی فیها
ما کان غیر ابــی حفص بقائلها***یوما لفارس عـــــــدنان و حامیهــا
یعنی : هیچکس غیر از ابی حفص ( کنیه عمر ) کسی نمی توانست به علی ( ع ) که یکه سوار قبیله عدنان بود و به حمایت کنندگان او بگوید : اگر بیعت نکنید خانه ات را آتش میزنم و کسی را در خانه باقی نمیگذارم با اینکه دختر مصطفی ( فاطمه ( س )) در این خانه باشد.
( این اشعار در شرح قصاید عمریه طبع مصر ( در 90 صفحه ) نوشته مصطفی الدمیاطی بیک ص 38 و احمد امین ، احمد الزین و ابراهین الابیاری در کتابی در شرح قصاید ابراهیم مصری طبع سال 1937 م در ج1 ص 82 این قصیده را تصدیق کرده و شرح داده اند. )
15-عبدالفتاح عبدالمقصود ، نویسنده معاصر اهل سنت ، می گوید : آنچه از نوشتار مورخان بدست می آید آن است که عمر رفتار تند و خشنی داشته است . و او میخواست علی را بکشد و یا آنکه خانه اش را با اهل آن به آتش بکشد. ( السقیفه و الخلافه ص 14 )
اینها اندک اخباری بودند از منابع اهل سنت مبنی بر حمله عمر به خانه وحی و تهدید و ارعاب و آتش زدن آن خانه توسط وی.
هجوم به خانه وحی و آزار و اجبار امام علی ( ع ) برای بيعت در کلام بزرگان
1–ابن ابی الحدید معتزلــــــــــــــی در شرح نهج البلاغه ج 2 ص 60 بعد ازبیان جریان بیعت گرفتن علی (ع) میگوید : " واعلم ان الاثار و الاخبار فی هذا الباب کثیره جدا " یعنی : " بدان که اخبار راجع به این موضوع بسیار زیاد است . "
2-ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه ج 11 ص 111 راجع به اینکه علی ( ع ) در جریانات سقیفه مورد ظلم قرار گرفت میگوید : " روی کثیر من المحدثین " یعنی : " بسیاری از دانشمندان علم حدیث آن را روایت کرده اند . "
3-شیخ ابی یعقوب لمعانی معتزلی که از بزرگان اهل سنت بوده و ابن ابی الحدید در مورد وی میگوید : " و کان شدیدا فی الاعتزال " یعنی : " او شدیدا معتزلی بود " ، به ظلم به علی ( ع ) در جریان بیعت اشاره می کند . این موضوع را ابن ابی الحدید در شرح نهج البلاغه ج9 ص 198 بیان می کند.
4–شرفی اهنومی زیدی ( متوفی 1055 ه ) میگوید : " حکایت به آتش کشیدن خانه فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) مشهور و روایات آن مستفیض است و دوست و دشمن آن را نقل کرده اند . "
( شفاء صدور الناس ص 479 ( تعلیقه ))
5-محمد حسین هیکل ، نویسنده بنام اهل سنت و صاحب کتاب حیات محمد ، می گوید : " هجوم به خانه زهرا ( س ) و آزار و اذیت نمودن او مشهور است ". ( الصدیق ابوبکر ص 63 )
سقط شدن حضرت محسن ( عليه السلام )
برخی از معاندین و متعصبین در توجیه این اعمال می گویند که : این اخبار صرفا نشان از تهدید عمر دارد و حال آنکه شیعیان جعل نموده و می گویند که فاطمه در میان در و دیوار قرار گرفت و فرزند 6 ماهه اش سقط شد.
حال به بررسی برخی از منابع در مورد اخبار سقط جنین فاطمه ( س ) می پردازیم.
اولین مطلب مورد بررسی این است که آیا علی بن ابیطالب ( علیه السلام ) فرزندی به نام محسن داشته است یا خیر ؟
در روایات داریم که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرزندان ذکور علی ( ع ) و فاطمه ( س ) را به نامهای " حسن " و " حسین " و " محسن " نامگذاری کرد ، مشابه نامهای فرزندان حضرت هارون ( ع ) که " شبر " و " شبیر " و " مشبر " بود.
منابع زیادی از اهل سنت بر این مطلب دلالت دارند.
1-مسند ( احمد بن حنبل ) ج1 ص 118
2-مستدرک علی الصحیحین ( حاکم نیشابوری ) ج3 ص 165 و 168 . وی میگوید : این حدیث ار لحاظ سند صحیح است ولی شیخین ( یخاری و مسلم ) آن را نگفته اند.
3-تلخیص ( ذهبی ) : وی این حدیث را صحیح میداند.
4-السنن الکبری ( بیهقی ) ج6 ص 177 و ج7 ص 63
5-مجمع الزوائد ( هیثمی ) ج8 ص 52
6-الادب المفرد ( بخاری ) ص 178
7-صحیح ان حبان ج15 ص 410
8-المعجم الکبیر ( طبرانی ) ج3 ص 96 - 97
9-کنزالعمال ( متقی هندی ) ج 13 ص 660
حال که معلوم شد که علی بن ابیطالب دارای چنین فرزندی بود ، سوال اینجاست که حال او چه شد ؟ به کجا رفت ؟
چگونه میشود فردی وجود داشته باشد ولی بخواهند او را نفی کنند و وجودش را منکر شوند !!!!!!؟؟؟؟
1-عالم بزرگ سنى شافعي جويني - استاد جمعى از علماى اهل سنت ، كه يكى از شاگردانش - ذهبى - كه به شاگرديش افتخار مى‏كند و مى‏گويد : سمعت من الإمام المحدّث الأوحد الأكمل فخرالإسلام صدرالدّين . . . و كان ديّناً صالحاً ( تذكرة الحفاظ ، ج 4 ، ص 1505 ، رقم 24 )
از پيامبر اكرم ( ص ) نقل مى‏كند كه فرمود : « چون به دخترم فاطمه مى‏نگرم بياد مى‏آورم آنچه را كه بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنكه در خانه‏اش ذلّت وارد گرديده ، از وى هتك حرمت شده ، حقش غضب ، و ارثش منع شده ، پهلويش شكسته و جنينش سقط گرديده و او فرياد برمى‏آورد « يا محمداه » . . . . پس او اولين كسى از اهل‏بيتم مى‏باشد كه به من ملحق مى‏گردد ، پس بر من وارد مى‏شود ، محزون ، مكروب ، مغموم ، مقتول . . . »
(فرائد السمطين ، ج 2 ، ص‏34 ، 35 طبع بيروت. )‏
2-ابن ابى دارم - آنكه ذهبى وى را الامام الحافظ الفاضل . . . كان موصوفاً بالحفظ و المعرفة خوانده - جمله « إنّ عمر رفس فاطمة حتّى اسقطت بمحسن » . عمر لگدى بر حضرت زهرا ( س ) زد تا محسن سقط گرديد » . را مورد تقرير و تأييد قرار داده ، تا مورد نكوهش گروهى قرار گرفت. ( سیر اعلام النبلاء ج15 ص 578 ) و ( میزان الاعتدال ج1 ص139 )
3-ابن شهر آشوب ، از علمای برجسته شیعه در کتاب خود " منافب آل ابی طالب " ( ج3 ص 133 دوره 3 جلدی ) از کتاب " المعارف " ابن قتیبه نقل می کند که : محسن بوسیله زخم و ضربه قنفذ از بین رفت. و حال اینکه در حال حاضر این عبارت در کتاب المعارف نیست. با مراجعه به کتاب " کفایت الطالب " نوشته گنجی شافعی ، پی به تحریف این کتاب می بریم. گنجی شافعی در کفایت الطالب ص 413 می گوید : فاطمه زهرا ( س ) بعد از رسول الله پسری زا سقط کرد که رسول الله او را محسن نامیده بود. و این مساله ای است که هیچیک از علمای اهل نقل به آن دست نیافتند مگر ابن قتیبه" . این مطلب بیانگر تحریف کتاب المعارف است زیرا در نسخ جدید آن آمده است که : " و اما محسن بن علی فهلک و هو صغیر " .
4-ابراهیم بن سیار معروف به نظّام معتزلی ، از علمای بزرگ معتزله میباشد . وی ییان کرده است که : " در روز بیعت عمر بر شکم فاطمه ( س ) ضربه ای زد که محسن در شکمش سقظ شد. و عمر فریاد میزد که خانه و اهلش را آتش بزنید . در حالیکه در آنجا کسی نبود غیر از علی و فاطمه و حسن و حسین. "
این مطلب را شهرستانی در " الملل و النحل " ج1 ص 57 نقل کرده است .
شیخ صلاح الدین صفدی در کتاب " الوافی بالوفیات " ج6 ص 15 از او مشابه این جمله را نقل کرده است.
5-علی بن الحسین مسعودی ، مورخ فاضل مقبول الفریقین در کتاب " اثبات الوصیه " بعد از شرح قضایای روز بیعت ، می نویسد: " فهجموا علیه و احرقوا بابه و استخرجوه منه کرها و ضغطوا سیده النساء بالباب حتی اسقطت محسنا " یعنی : پس هجوم آوردند بر او ( علی بن ابیطالب ) و در خانه اش را آتش زدند و ایشان را با اکراه و اجبار از خانه بیرون کشیدند و سیده زنان ( فاطمه زهرا ) را در میان در فشار دادند تا محسن را سقط کرد. ( اثبات الوصیه ص 142 تا 146 ، 218 ) یا ( اثبات الوصیه ص 122 تا 125 چاپ دیگر )
6-ابن ابی الحدید نقل می کند : برای استاد خود ، شیخ ابی نقیب ، نقل نمودم که وقتی خبر به رسول الله دادند که هبار بن اسود با نیزه به هودج زینب ( دختر رسول الله ) حمله برده و زینب از ترس فرزندش را سقط کرد و رسول الله خون او را مباح نمود ، ابی نقیب گفت : " لو کان رسول الله حیا لاباح دم من روع فاطمه حتی القت ذا بطنها " یعنی : اگر رسول الله زنده بود حتما مباح میکرد خون کسی را که فاطمه را ترسانید تا بچه اش سقط شد. ( شرح نهج البلاغه ج14 ص 193 )
وی در ادامه می افزاید که از وی( ابی نقیب ) پرسیدم که : آیا من قضیه ترساندن فاطمه و سقط شدن محسن را از تو روایت کنم؟ شیخ جواب داد : من در این قضیه متوقفم . نه آن را می پذیرم و نه آن را انکار می کنم.
حال این شیخ معتزله با چگونه اخباری رو به روست ؟ آیا جز این نیست که اخبار سقط محسن (ع) و حمله عمر و شهادت فاطمه زهرا ( س ) از لحاظ سند و مدرک صحیح است ، که وی در بین قبول کردن یا نکردن آنها در خوف و رجاست ؟؟؟؟!!!!!
7-عباس محمود عقاد ، نویسنده بنام اهل سنت ، چنین می نگارد : " زهرا ( علیها سلام ) مرضی که موجب فوت نا بهنگام او در بهار جوانی شود ، نداشت. خانواده او در وصف اینگونه مطالب مهارت داشتند و اگر مطلبی بود ، بیان مینمودند . آنچه از سخن آنان بدست می آید ، آن است که علت رحلت وی , از پای درآمدن و ضعف و غم و اندوه بوده و چه بسا ناتوانی های زایمان ( نابهنگام ) نیز در این نکته دخیل بوده است. اگر این مطلب صحیح باشد که فاطمه پس از رحلت پیامبر ( ص ) محسن را سقط نمود. چنانکه در برخی روایات آمده است . " ( فاطمه الزهرا و الفاطمیون ص 68 چاپ دوم )
8-علمای زیر در کتابهایشان اشاره کرده اند که محسن ( ع ) سقط شد ولی اشاره ای به چگونگی ان نکرده اند :
•محمد بن طلحه شافعی ( متوفی 652 ه ) در مطالب السئول ص 62 فصل یازدهم
•حافظ جمال الدین مزی ( متوفی 742 ه ) در تهذیب الکمال ج20 ص479
•حسنی فاسی مکی ( متوفی 832 ه ) در العقد الثمین ج6 ص203
•ابن صباغ مالکی ( متوفی 855 ه ) الفصول المهمه ص 126
•صفوری شافعی ( متوفی 894 ه ) در نزهه المجالس ج2 ص194 ( ص 579 چاپ دارالجیل )
•جمال الدین مقدسی ( متوفی 909 ه ) در الشجره النبویه فی نسب خیر البریه ص 60
•محمد صبان ( متوفی 1206 ه ) در اسعاف الراغبین ص 93 ( حاشیه نور الابصار )
•عدوی حمزاوی در مشارق الانوار ص 133
9-علمای زیر جریان سقط شده محسن ( ع ) را به هنگام هجوم به خانه وحی بیان کرده اند :
•ملطی شافعی ( متوفی 377 ه ) در التنبیه و الرد ص 25 – 26
•مقاتل بن عطیه ( متوفی 377 ه ) در موتمر علماء بغداد ص 63 یا الخلافه و الامامه ص160-161
•جوینی شافعی ( متوفی 722 ه ) در فرائد السمطین ج2 ص 35
بعد از آنکه داعیان خلافت رسول الله ، به خانه وحی حمله بردند و آن را آتش زدند و علی بن ابیطالب را برای بیعت به زور به مسجد بردند و بعد از خطبه قرّاء فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) در مسجد ، حال بی بی مظلومه دو عالم رو به وخامت گذاشت.
عمر و ابوبکر تصمیم به عیادت از بی بی مظلومه گرفتند . حضرت فاطمه زهرا ( س ) به آنها اجازه
ندادند ولی آنها علی ( ع ) را واسطه قرار دادند.
بعد از ورود آنها به خانه ، فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) از آنها روی برگزداند و جواب سلامشان را ندادند. ....... حضرت فرمودند : آیا میخواهید حدیثی از رسول الله برای شما بیان کنم تا آن را بدانید و بدان عمل کنید ؟ آنها گفتند : آری . فاطمه زهرا ( سلام الله علیها ) فرمودند : آیا از رسول خدا این سخن را نشنیدید که : " رضای فاطمه از رضای من است و خشم فاطمه از خشم من است ، هرکه او را دوست بدارد قطعا مرا دوست داشته و هر که فاطمه را راضی کند مرا راضی کرده و هرکه فاطمه را به غضب آورد مرا به غضب آورده ؟ "
پاسخ دادند : آری. ما این سخن را از رسول خدا شنیده ایم.
فاطمه زهرا ( س ) فرمودند : " خدا و ملائکه او را شاهد میگیرم که شما دو نفر مرا به غضب آوردید و رضای خاطر مرا بجا نیاوردید و وقتی که پیامبر را ملاقات کنم از شما دو نفر نزد او شکایت خواهم نمود.
ابوبکر گفت : یناه میبرم به خدا از غضب خدا و غضب فاطمه . آنگاه شروع کرد به گریه به نحوی که نزدیک بود جان از تنش برود.
فاطمه زهرا ( س ) فرمودند : سوگند به خدا در هر نمازی که بخوانم تو را نفرین خواهم کرد.
( الامامه و السیاسه ( ابن قتیبه ) ج1 ص20 ( تحقیق زینی ) و ج1 ص31 ( تحقیق شیری ) و اعلام النساء ( کحاله ) ج4 ص123 و السیده فاطمه الزهرا ( بیومی مهران ) ص 145 و الامام علی ( عبدالفتاح عبدالمقصود ) ج1 ص193 و فاطمه الزهرا ( عبدالفتاح عبدالمقصود ) ج2 ص 253 و اهل البیت ( توفیق ابو علم ) ص 168 )
وی وصیت کرد که او را شبانه غسل و تدفین کنند و اینکه هیچیک از کسانی که او را آزار داده بودند در مجلس تدفین وی نباشند .
همانطور كه بخارى ومسلم مى‏گويند : فاطمه ( س ) تا آخر عمر با ابوبكر قهر بود « فغضبت فاطمة بنت رسول اللَّه ( ص ) فهجرت ابابكر فلم تزل مهاجرته حتى توفّيت » (صحيح بخارى ، ج 4 ، ص 42 ، باب فرض الخمس )
« فوجدت فاطمة على ابى بكر فى ذلك فهجرته فلم تكلّمه حتّى‏ توفّيت . »( صحیح بخاری ج5 ص 82 کتاب المغازی – باب غزوه خیبر ). و (صحیح مسلم ج5 ص 154 – کتاب الجهاد و السیر – باب قول النبی ) . ‏
در بخارى آمده است : فاطمه ( س ) پنهان بخاك سپرده شد ؟ « فلمّا توفّيت دفنها زوجها علىٌّ ليلاً ولم يؤذن بها أبابكر وصلّى‏ عليها . » (صحیح بخاری ج5 ص 82 کتاب المغازی – باب غزوه خیبر .) – ( صحیح مسلم ج5 ص 154 – کتاب الجهاد و السیر – باب قول النبی )
از متعصبین می پرسیم : چرا بی بی مظلومه وصیت نمود که ابوبکر و عمر در میان تشیع کنندگان پیکر پاک ایشان نباشند ؟ چرا ایشان وصیت کردند که شبانه دفن شوند ؟؟؟؟
باری ! این بود واقعه هولناکی که بعد از رحلت پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله وسلم ) رخ داد.
حادثه ای که با مرور آن ، دل هر محب و شیفته خاندان عترت ، به درد می آید.
حادثه ای که بعد از آن ، مزار متبرک بی بی مظلومه دو عالم از دیدگان جهانیان مخفی شد.
و این قبر مخفی می ماند تا زمان ظهور فرزند برومندش مهدی (عج ) .
تا او بیاید و انتقام پهلوی شکسته مادرش را بگیرد.
بارالها !
تو را به پهلوی شکسته فاطمه زهرا ( س ) قسم میدهیم
فرج اربابمان ، مهدی (عج) ، را برسان .

آمین یا رب العالمین

 
» گالري تصاوير: قبرستان بقيع

» کارت پستال : ولادت / شهادت / ازدواج

» کتابخانه صوتي حضرت زهرا (س)

» زندگي نامه / کتاب / شهادت حضرت زهرا

» مقالات لعن : فلسفه لعن / تبیین موضوع سبّ و لعن

» سبّ و لعن در نگاه قرآن و معیار آن

_______________________________
گروه مدیریت تالار گفتگوی " عقاید اسلامی "

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page