رابطه عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با عدالت اجتماعی و زمامداری

(زمان خواندن: 6 - 12 دقیقه)

عدالت از تعالیم و اصول مهم و اهداف عمده دعوت اسلام است که آیات قرآن مجید و احادیث شریفه با کمال تأکید و صراحت، همه را به آن مأمور و متعهد اجرای آن ساخته است.
ازجمله در سوره مائده می فرماید:
﴿اِعْدِلُوا هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوی﴾ (1)؛
«عدالت ورزید که عدل به تقوا نزدیک تر است».
و در سوره انعام می فرماید:
﴿وَ إِذا قُلْتُمْ فَاعْدِلُو﴾ (2)؛
«وقتی سخن گفتید، به عدالت سخن بگویید».
و در سوره نحل می فرماید:
﴿إِنَّ الله یأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ الْاِحْسانِ﴾ (3)؛
«خداوند به عدل و احسان فرمان می دهد».
امام علی (علیه السلام)، پس از آنکه امر به معروف و نهی از منکر را - چنان که در فصل رابطه عقیده به ظهور حضرت مهدی (علیه السلام) با مساوات اسلامی با آن تأکید نقل کردیم - بیان نموده، می فرماید:
«وَ أَفْضَلُ مِنْ ذلِک کلِّهِ کلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمامٍ جائِرٍ» (4)؛
«برتر از امر به معروف و نهی از منکر، سخن عدل است که در حضور پیشوا و زمامدار ستمکار گفته شود».
و نیز حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) در آغاز خلافت ظاهری، روش صریح خود را در اجرای عدالت چنین اعلام می نماید:
«آگاه باشید هر زمینی که عثمان - از اموال متعلق به حکومت اسلامی که عواید آن باید صرف مصالح مسلمین و رفع حوایج نیازمندان گردد - به کسی بخشیده باشد و هر مالی را از مال خدا اعطا کرده باشد، به بیت المال برگردانده می شود، برای اینکه حقّ قدیم است (یعنی بااساس و باریشه و سابقه است) و چیزی حقّ را باطل نمی کند» (5).
«اگر بیابم آن اموال عمومی را - که عثمان بخشیده است - درحالی که مهر زنان کرده باشند، یا کنیزان را با آن خریده باشند، آن را به بیت المال برمی گردانم که در عدل، وسعت و گشایش است و آن کس که عدل بر او تنگ باشد، ظلم بر او تنگ تر خواهد بود» (6).
از آن حضرت روایت است که رسول خدا(ص) فرمود:
«لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لا یؤْخَذُ لِلضَّعِیفِ فِیها حَقُّهُ مِنَ الْقَوِی غَیرَ مُتَتَعْتِعٍ» (7)؛
«هرگز پاک و سعادتمند نشود امّت و مردمی که در میان آنها حقّ ضعیف از قوی بدون ترس گرفته نشود».
برای درک و فهم ابعاد این عدالت اجتماعی، مطالعه سیره و روش رسول اکرم (ص) و حضرت علی (علیه السلام) را باید راهنما قرار داد.
از این مطالعه دانسته می شود که روابط افراد با حکومت و روابط حکومت با افراد باید چگونه باشد.
روابط پیغمبر اکرم (ص) با اصحابش، با ضعفای مردم، با همه افراد عادی بود. نقل کرده اند: شخصی در خدمت آن حضرت سخن می گفت، مهابت محضر رسول خدا (ص) او را فرا گرفت. پیامبر عزیز اسلام (ص) فرمود: «آسان باد بر تو! (بر خود آسان بگیر) که من پادشاه نیستم، من پسر زنی از قریش هستم که گوشت خشکیده می خورد» (8).
در خبر است که فرمود:
«مَنْ سَرَّهُ (أحَبَّ) أَنْ یمَثِّلَ لَهُ الرِّجالُ قِیاماً، فَلْیتَبَوَّءْ مَقْعَدَهُ مِنَ النّارِ» (9)؛
«هرکس خوشحال شود و دوست بدارد مردم در پیش او ایستاده باشند باید جایگاه خود را از آتش بگیرد».
در آن هنگامی که در روم و ایران، حاکم و سلطان، مالک الرقاب مطلق رعیت بود و هیچ قانون و قاعده ای رابطه حاکم را با رعیت کنترل نمی کرد و رعیت مکلّف به خدمت حاکم بود و منطق این قدرت و تسلط، منطق فرعونی ﴿أَنَا رَبُّکمُ الاَعْلی﴾ (10) بود. خدا به پیغمبرش امر فرمود که خود را به مردم بشناساند:
﴿إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکمْ یوحی إِلَی﴾ (11)؛
«همانا من بشری مانند شما هستم که به من وحی می شود».
علی (علیه السلام) کسی است که از او نقل می شود که فرمود: «هرکس می خواهد نگاه کند به یک نفر از اهل آتش، نگاه کند به مردی که نشسته است و در حضور او جمعی (به حال احترام) ایستاده اند» (12).
وقتی حضرت به جهاد اهل شام می رفتند، دهقانان «انبار» آن حضرت را دیدند، از مرکب های خود پیاده شدند و جلو امیر المؤمنین (علیه السلام) به شتاب می رفتند، حضرت فرمود:
«ما هذَا الَّذِی صَنَعْتُمُوهُ»؛
«این چه کاری است که کردید؟»
گفتند: عادتی است که به آن امیران خود را تعظیم می کنیم. فرمود: به خدا سوگند! امیران شما از این سود نمی برند و شما در دنیا خود را در زحمت و در آخرت در شقاوت قرار می دهید (13).
وقتی «حرب بن شرحبیل شبامی» پیاده در رکاب حضرت می رفت و او را مشایعت می کرد، امام (علیه السلام) فرمود: «بازگرد که پیاده بودن مثل تو با مثل من، برای والی فتنه و برای مؤمن موجب ذلّت است» (14).
یکی از اسناد مهم و یگانه دستورالعمل زمامداری و برنامه عدالت اجتماعی، عهدنامه حضرت علی (علیه السلام) است که برای مالک اشتر (رحمة الله علیه) نوشت (15). منشوری عالی تر و دقیق تر از این عهدنامه و موادی که امام (علیه السلام) در آن بیان فرموده، نیست (16). حقوق همه طبقات و انسان ها در این عهدنامه مطرح شده و تعیین گردیده است.
اگر وزارتخانه های تعلیم و تربیت ممالک اسلام، واقعاً بخواهند رشد فکری و اجتماعی مردم و شخصیت افراد را در برابر حکومت و مأموران آن تضمین کنند و این فاصله ای را که بین حکومت و مردم است، از میان بردارند، تا به جای آنکه حکومت خادم ملّت باشد، مخدوم و ارباب ملّت نباشد، باید این عهدنامه را جزء برنامه های مدارس قرار دهند و از کلمه نخست تا پایان آن، جمله به جمله، آن را در کتاب های درسی بنویسند و آن را شرح بدهند و به معلمان هم دستور بدهند که کاملاً مقاصد آن را به شاگردان بیاموزند. خدا می داند که در یک دوره، چنان وضع عوض می شود و سطح افکار بالا می رود و دهقان، کارگر، زحمت کش، کارفرما، کدخدا، حاکم، محکوم، رئیس و مرئوس به وظایف و حقوق و اختیارات خود آشنا می شوند که زمینه ای برای رشد هیچ گونه استثمار و دیکتاتوری و استبداد در جامعه باقی نخواهد ماند و بی عدالتی ها و فرعونیت ها و تملّق ها و تعظیم ها همه از بین خواهد رفت. ازجمله مواد عهدنامه این است:
«وَلْیکنْ أَحَبَّ الْاُمُورِ إِلَیک أَوْسَطُها فِی الْحَقِّ وَأَعَمُّها فِی الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُها لِرِضَی الرَّعِیةِ؛ فَإِنَّ سُخْطَ الْعامَّةِ یجْحِفُ بِرِضَی الْخاصَّةِ. وَ إِنَّ سُخْطَ الْخاصَّةِ یغْتَفَرُ مَعَ رِضَی الْعامَّةِ» (17)؛
«باید محبوب ترین کارها در نزد تو، کاری باشد که در راه حقّ (و پرهیز از افراط و تفریط) میانه تر و در عدل و دادگری فراگیرتر، و خشنودی رعیت را دربرگیرنده تر و گسترده تر باشد؛ زیرا خشم تودة مردم، خشنودی خواص و نزدیکان را از میان می برد؛ اما خشم خواص را خشنودی همگان بی اثر می کند. (یعنی آنچه لازم است رعایت شود، رضایت عامه مردم است و با رضایت عامه، به خشم خاصه نباید توجّه کرد)».
و باز در فراز دیگری از این عهدنامه می فرماید:
«وَ إِنَّما عِمادُ الدِّینِ وَ جِماعُ الْمُسْلِمِینَ وَ الْعُدَّةُ لِلأعْداءِ الْعامَّةُ مِنَ الأُمَّةِ فَلْیکنْ صِغْوُک لَهُمْ وَ مَیلُک مَعَهُمْ» (18)؛
«همانا ستون دین و پیوند مسلمانان و تدارکات جنگی و وسیلة پیروزی آنان بر دشمنان، جمعیت و عامة مردم اند (که باید روی آنها حساب کارها را کرد) پس باید توجّه و گرایش تو به آنها و میل تو به ایشان باشد».
مواد این عهدنامه بسیار است و هریک از دیگری ارزنده تر و در جای خود حساس تر است که باید شخص، باتوجّه به شرح هایی که بر این عهدنامه نوشته شده است، به دقت آن را مطالعه نماید تا بفهمد در حدود چهارده قرن پیش، امام (علیه السلام) چه اصول عالی و بلندپایه ای را به بشریت عرضه داشته و چه حقوقی را برای مردم در برابر مسئولان امور قائل بوده است که در دموکراسی ترین کشورهای جهان در عصر ما، هنوز هم برقرار نشده است؟
در یکی از نامه ها که حضرت امام علی (علیه السلام) به یکی از والیان امور مرقوم فرموده است، دستور می دهد:
«فاخْفِضْ لهم جَناحَک وَ أَلِنْ لَهُمْ جانِبَک وَ ابْسُطْ لَهُمْ وَجْهَک وَ آسِ بَینَهُمْ فِی اللَّحْظَةِ وَ النَّظْرَةِ حَتّی لا یطْمَعَ الْعُظَماءُ فِی حَیفِک وَ لا ییأَسَ الضُّعَفاءُ مِنْ عَدْلِک» (19)؛
«برای رعیت، بال تواضع و فروتنی را فرو آر، نرم خو و مهربان باش و رویت را بر ایشان گشاده ساز، و در نگاه واشاره، بین آنها به تساوی رفتار کن، تا بزرگان به ظلم تو طمع نکنند و ضعیفان از عدل تو مأیوس نگردند».
در نهج البلاغه، به خصوص روی اصل عدالت اجتماعی و حسن رابطه حاکم و مسئولان امور با مردم، تأکیدات بلیغ شده و تعلیمات حضرت امام علی (علیه السلام) هدف های اسلام را در نظام حکومت و اجتماع اعلام می دارد؛ ازجمله در خطبه ۲۱۶ می فرماید:
«أَمّا بَعْدُ: فَقَدْ جَعَلَ اللهُ سُبْحانَهُ لِی عَلَیکمْ حَقّاً بِوِلایةِ أَمْرِکمْ» (20)
«پس از حمد و ستایش خدا، خداوند سبحان برای من بر شما به جهت سرپرستی حکومتتان حقی قرار داده است».
و در خطبه ۲۲۴ می فرماید:
«وَ اللهِ لَاَنْ أَبِیتَ عَلی حَسَک السَّعْدانِ مُسَهَّداً» (21)
«به خدا سوگند اگر شب را در حال بیداری بر روی خارهای سعدان به سر ببرم...».
و نامه آن حضرت به عثمان بن حنیف و خطبه ها و نامه های دیگر.
این عدالت، هدف اسلام، هدف قرآن، هدف مکتب حضرت محمّد (ص) و حضرت امام علی (علیه السلام) و هدف ظهور خاتم الاوصیاء حضرت مهدی (علیه السلام) است.
رسول خدا(ص) و امیر المؤمنین (علیه السلام) عدالت را در فرصتی کوتاه و در یک بُعد زمانی و مکانی محدود، به مردم نشان دادند و چهره مطلق و جامع و کاملش، به وسیله حضرت مهدی (علیه السلام) آشکار می گردد و از بارزترین و روشن ترین صفات و علایم، مهدی موعود (علیه السلام) است که در بیش از صد حدیث، آن رهبر دادگستر به این صفت (عدالت گستری) توصیف و معرفی شده است.
در نظام امامت، حاکم در برابر پرخوری ستمگران و گرسنگی مظلومان و افراط و تفریطی که در امور واقع شود، مسئول است.
امام علی (علیه السلام) این مسئولیت را در خطبه «شقشقیه» چنین اعلام می دارد:
«أَما وَ الَّذِی فَلَقَ الْحَبَّةَ وَ بَرَأَ النَّسَمَةَ لَوْلا حُضُورُ الْحاضِرِ وَ قِیامُ الْحُجَّةِ بِوُجُودِ النّاصِرِ وَ ما أَخَذَ اللهُ عَلَی الْعُلَماءِ أَلاّ یقارُّوا عَلی کظَّةِ ظالِمٍ وَ لاَ سَغَبِ مَظْلُوم لَاَلْقَیتُ حَبْلَها عَلی غارِبِها» (22)؛
«سوگند به خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر حضور انبوه بیعت کننده ها نبود و حجت به داشتن کمک و یاور قائم نمی شد، و خدا از علما پیمان نگرفته بود، که در برابر پرخوری ستمگر و گرسنگی مظلوم سکوت نکنند، هرآینه مهار خلافت را بر کوهان آن انداخته و رهایش می کردم».

پاورقی :
(1) مائده، ۸.
(2) انعام، ۱۵۲.
(3) نحل، ۹۰.
(4) نهج البلاغه، حکمت ۳۷۴ (ج۴، ص۹۰)؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۹۷، ص۸۹.
(5) مغربی، شرح الاخبار، ج۱، ص۳۷۳.
(6) نهج البلاغه، خطبه ۱۵ (ج۱، ص۴۶)؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۷۷؛ ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج۱، ص۲۶۹.
(7) نهج البلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۱۰۲)؛ ابن شعبه حرانی، تحف العقول، ص۱۴۲؛مجلسی، بحارالانوار، ج۳۳، ص۶۰۸؛ ج۷۴، ص۲۵۸.
(8) طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۱۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ج۱۶، ص۲۲۹.
(9) احمد بن حنبل، مسند، ج۴، ص۱۰۰؛ ابوداوود سجستانی، سنن ابی داوود، ج۲، ص۵۲۵؛ طبرسی، مکارم الاخلاق، ص۲۵.
(10) نازعات، ۲۴؛ «من پروردگار برتر شما هستم».
(11) کهف، ۱۱۰.
(12) مجلسی، بحارالانوار، ج۷۰، ص۲۰۶؛ همو، مرآة العقول، ج۱۰، ص۱۹۸.
(13) نهج البلاغه، حکمت۳۷ (ج۴، ص۱۰ - ۱۱)؛ منقری، وقعة صفین، ص۱۴۴؛ ابن شهرآشوب، مناقب آل ابی طالب، ج۱، ص۳۷۲.
(14) نهج البلاغه، حکمت ۳۲۲ (ج۴، ص۷۶ - ۷۷)؛ اسکافی، المعیار والموازنه، ص۱۹۳؛ طبری، تاریخ، ج۲، ص۴۵؛ ابن اثیر جزری، الکامل فی التاریخ، ج۳، ص۳۲۴ - ۳۲۵.
(15) نهج البلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۸۲ - ۱۱۱).
(16) به کتاب الامام علی صوت العدالة الانسانیه تألیف جرج جرداق، نویسنده مسیحی که بین این عهدنامه و مواد اعلامیه حقوق بشر مقایسه کرده و علاوه بر صراحت و دقت متن و ابتکار، امتیازات دیگر این عهدنامه را یادآور شده است؛ ج۱، ص۱۰۳ - ۲۴۵؛ و به کتاب رمضان در تاریخ تألیف نگارنده رجوع شود.
(17) نهج البلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۸۶).
(18) نهج البلاغه، نامه ۵۳ (ج۳، ص۸۶).
(19) نهج البلاغه، نامه ۲۷ (ج۳، ص۲۷).
(20) نهج البلاغه، خطبه ۲۱۶ (ج۲، ص۱۹۸).
(21) نهج البلاغه، خطبه ۲۲۴ (ج۲، ص۲۱۶)؛ عاملی نباطی، الصراط المستقیم، ج۱، ص۱۶۳؛ قندوزی، ینابیع الموده، ج۱، ص۴۴۲.
(22) نهج البلاغه، خطبه ۳ (ج۱، ص۳۶ - ۳۷)؛ صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۱۵۱؛ ابن مردویه اصفهانی، مناقب علی بن ابی طالب(علیه السلام) ، ص۱۳۵طبرسی، الاحتجاج، ج۱، ص۲۸۸.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page