در كوران حوادث اجتماعى و فرهنگى گاه مسألهاى سر برمىآورد كه بيش از اصل محتواى آن، بايد به علل و اسباب شكلگيرى آن انديشيد.اخيرا گفته شد كه نامهاى عبدالحسين يا عبدالعلى شبهه ناك هستند و براى حل آن بايد از اين پس از اين نوع نامگذارى پرهيز كرد.
1) در زمانى كه اسمهاى اسلامى رو به فراموشى مىرود و نام هاى بيگانه يا بىمعنا بر نسل جديد ما نمودار مىشود و اساسا نامهائى چون عبدالحسين به ندرت گذاشته مىشود، بيان اين مطالب از سوى مهمترين دستگاههاى مذهبى ما چه ضرورت يا اولويتى دارد؟!
2) صدها شخصيت علمى و اجتماعى در طول تاريخ همين نامها را داشتهاند و اتفاقا بسيارى از آنها در مناطق سنى مىزيسته اند، آيا آنها نادرستى چنين نامگذارى را نمىفهميدند؟!
3) گيرم كه ديگر اين نامها را بر كسى نگذاشتيم، با فاميلهاى عبدالعلى، عبدالحسينى و ... چه كنيم؟
البته آنها كه شبهه مىكنند، با عبدالحسين شرف الدين و عبدالحسين امينى به عنوان رموز شيعه، كار دارند؛
نام آنها را چگونه حذف كنيم؟!
چه كنيم كه وقتى همه اين نامها را برداشتيم، تازه مىگويند شما تقيه مىكنيد چون توسل و تبرك و نذر چيزى جز بندگى حسين(علیه السلام) و على(علیه السلام) نيست؟!
4) اگر قرار باشد كه از هر چه موجب شبهه ديگران مىشود، دست برداريم، بايد از بسيارى عقايد و احكام خود عقب نشينى كنيم؛ چرا كه سبب شبهه مىشود.
5) پس زيارت و توسل و سينه زنى و ... همه بايد تعطيل شود. اين منطق تا چه اندازه قابل دفاع است؟
6) كلمه "عبد" مثل كلمه "مولى"، "غلام" و امثال آن در عرف عرب يك معناى عام دارد و به معناى خدمت گذار و سرسپرده ديگرى است.
اين معنا از قبل از اسلام رواج داشته (عبدمناف و عبدالدار و عبدالمطلب) و در قرآن و در تاريخ مسلمين هم همواره به همين معناى عام به كار رفته است؛
وهابيت در دهههاى اخير با شبهاتى از اين دست، ذهن برخى شيعيان را هم به خود مشغول داشته است.
تو را به عزيزانتان قسم! از يك خانواده شيعه بپرسيد كه از عبدالرضا و عبدالعلى بندگى ائمه (علیهم السلام) را مى فهمند؟!
محمد تقى سبحانى
حوزه علمیه قم