سمت چشمان شما را شرق حيرت گفته اند *** غربت اندوه ما را غرب حسرت گفته اند
يازده خورشيد نوراني تشعشع کرده اند *** زير آن چادر که آلاچيق عصمت گفته اند
ساکنان باغهاي آبي هفت آسمان *** يک صدا بانوي کوثر را مديحت گفته اند
کوچه هاي معرفت تا رهگذار گام توست *** خاک آن را اصل عرفان مهر طينت گفته اند
نيستي هم با شعاع هستي تو جان گرفت *** پرد و نام تو را آهنگ خلقت گفته اند
بس که خون باريده ام از ديده با ياد شما *** قلب ما را کربلاي داغ غيرت گفته اند
اي حجاز معرفت بعد از تو ياران علي *** از نجف تا کوفه ار اقليم غربت گفته اند
آرمان شهر مني اي سرزمين عشق و نور *** خانه ات را تا کجا آباد حکمت گفته اند
روز ديدار تو رستاخيز احساسات ماست *** عالم شيدايي ما را قيامت گفته اند
«اعظم السادات ميرسليمي»