کربلا ای خاک اندوه و بلا

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

کرْبَلا، لا زِلْتِ کَرْباً وَبَلا،
ما لقی عندک آل المصطفى

کربلا ای خاک اندوه و بلا،
لاله ‌زار سرخ آل مصطفی

کَمْ عَلى تُرْبِکِ لمّا صُرّعُوا،
مِن دَم سال و مِن دَمع جرى

خاک تو آغشته‌ ی خون است و اشک،
از به خاک افتادن آلاله‌هاست

یا رسول الله لو عایَنتَهم،
و هُم ما بَینَ قَتلى وسِبی

یا محمد بنگر این آل تو است،
یا قتیل دشت خون یا مبتلا

قَتَلوه بَعد علم مِنهُم،
 انه خامس اصحاب الکسا

قاتلانش با خبر بودند اوست،
پنجمین دردانه آل عبا

غَسَلُوهُ بِدَمِ الطّعْنِ، وَمَا،
کَفّنُوهُ غَیرَ بَوْغَاءِ الثّرَى

پاره پاره پیکرش مانده به خاک،
 غسلش از خون و کفن از بوریا

کيفَ لَم يَستَعجِلِ اللهُ لَهُم،
 بانقلابِ الأرضِ أورَجمِ السَّماء

از چه رو از هم نمی پاشد زمین؟
 آسمان در هم نمی ریزد چرا؟

لَيسَ هذا لِرسولِ اللهِ، يا، أُمّةَ الطُغيانِ والبَغی، جَزا!

اجر پیغمبر به قرآن این نبود،
بی وفایان ننگ بادا بر شما

لَم يَذوقوا الـماءَ حتّی اجتَمَعوا،
 بِحَدّی السيفِ علی ورد الرّدی

تشنه بودند و گلویی تر نکرد،
زان میان جز نیزه ها و دشنه ها

حَمَلُوا رأساً يُصَلُّونَ علی،
جدَّه الأکرَمِ طوعاً و إبا

آسمان ها را به غارت برده اند،
 مانده بر نی آیه های والضّحی

ميِّتُ تبکی لَه فاطمةُ،
وابوها و علیّ ذوالعُلی

این صدای گریه های فاطمه است،
هم نوای مصطفی و مرتضی است

شعر عربی: مرحوم سید رضی (ره)
شعر فارسی: محمد مهدی سیار