در سایه هادی امت

(زمان خواندن: 7 - 13 دقیقه)

 

در سایه هادی امت

احمدمحیطی اردکانی
ءامام هادی‏علیه السلام فرزند امام جوادعلیه السلام در 15ذیحجه سال 212 ه .ق در «صریا» (1) -روستای نزدیک مدینه - به دنیا آمد. (2) و درسوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی درشهر «سامرا» (3) بر اثر زهری که با دسیسه‏«معتز» (سیزدهمین خلیفه عباسی) توسط‏«معتمد عباسی‏» برادر زاده «معتز» به آن‏حضرت خورانده شد، به شهادت رسید، و درمنزل خودش در «سامرا» واقع در شمال عراق،مدفون گردید. (4) و تا امروز زیارتگاه‏دوستداران اهل‏بیت پیامبرصلی الله علیه وآله می‏باشد.
نام مادر آن حضرت، سمانه، (5) کنیه‏اش،اباالحسن، مشهورترین القاب وی‏های و نقی‏است. (6)
امام هادی‏علیه السلام بعد از شهادت پدربزرگوارش امام جوادعلیه السلام در سال 220 ه .ق‏در سن شت‏سالگی به امامت رسید. در این‏مدت سی و سه سال امامتش با شش تن ازطاغوت‏های عباسی رو به رو بود:
1 - معتصم عباسی، در بقیه حکومت او،حدود هفت‏سال.
2 - واثق پسر معتصم، پنج‏سال و هفت ماه.
3 - متوکل برادر واثق، چهارده سال.
4 - منتصر پسر متوکل، شش ماه.
5 - مستعین پسرعموی منتصر، شش سال‏و نه ماه.
6 - معتز پسردیگر متوکل، حدوددوسال. (7)
موضعگیری‏های امام هادی‏علیه السلام
امام هادی‏علیه السلام مثل اجداد طاهرینش، درمقابل زورگویان و خلفای بنی‏عباس، هرگز تسلیم‏نشد و هیچ گاه آن‏ها را تایید نکرد، بلکه با کنایه وگاهی آشکار، آن‏ها را طاغوت و ظالم معرفی نمود.وی نسبت‏به دوستان و شیعیان نیز - که تعدادشان‏در آن زمان کم نبود.- حضورا یا به وسیله وکلای‏خود با آن‏ها در ارتباط بود. و با ظرافتی خاص،مشکلات شرعی و اقتصادی آن‏ها را حل می‏کرد.
احمدبن محمدبن عیسی نامه امام هادی‏علیه السلام‏به موالی بغداد، مدائن و عراق را - که توسط «ابن‏راشد» برای آن‏ها فرستاده شد.- چنین نقل می‏کند:«... من «ابوعلی بن راشد» را به منصب «علی بن‏الحسین بن عبدربه‏» و وکلای قبلی خود برگزیدم. اونزد من به منزله علی بن الحسین بن عبدربه است. وهمان اختیاراتی را که نمایندگان سابق من‏داشتند، او نیز دارد، تا حق مرا دریافت کند... شمانیز برای پرداخت وجوهات نزد او روید و روابط خودرا با وی تیره نسازید... اطاعت از او، اطاعت ازمن وعصیان از دستورات او، عصیان از من است...» (8)
رفتار حکام بنی‏عباس
زمامداران حکومت عباسی، با آن که دچارضعف و مشکلات داخلی فراوانی بودند، وخوشگذرانی و عیاشی، آنان را از انجام‏کارهای مهم باز می‏داشت، لیکن هیچگاه ازعلویان و حرکت‏های آنان، حتی در دورترین‏نقاط کشور پهناور اسلامی غافل نبودند.
در این میان متوکل عباسی نسبت‏به آنان‏از همه سرسخت‏تر و کینه توزتر بود.
ابوالفرج اصفهانی می‏نویسد: «متوکل‏نسبت‏به فرزندان ابوطالب خیلی بدرفتاری‏می‏کرد و با خشونت و تندی با آنان برخوردمی‏نمود. و کینه سختی از آن‏ها بردل داشت وپیوسته نسبت‏به آنان بدگمان بود و آن‏ها رامتهم می‏کرد... کار بدرفتاری متوکل نسبت‏به‏علویان در حدی بود که هیچ یک از خلفای بنی‏عباس با آنان چنین رفتاری نکرده بودند.» (9)
ابراهیم بن مدبر می‏گوید: «محمدبن بن‏صالح علوی از من خواست تا دختر عیسی بن‏موسی یا خواهرش را... برای او خواستگاری‏کنم، چون نزد پدر دختر رفتم و موضوع را با اودر میان گذاشتم، نپذیرفت و در پاسخ من‏گفت: به خدا قسم، موافقت نکردن من با این‏ازدواج، نه به خاطر آن است که کسی راشریفتر و مشهورتر از محمدبن صالح، سراغ‏دارم; بلکه بدان خاطر است که از متوکل وفرزندان او، بر جان و مالم بیم دارم...» (10)
تقیه یا مبارزه مخفی
یکی از شیوه‏های مبارزاتی ائمه‏معصومین‏علیهم السلام و تربیت‏شدگان مکتب‏اهل‏بیت‏علیهم السلام با دشمنان اسلام، در عصرخفقان، شیوه «تقیه‏» یا مبارزه مخفی است.
«تقیه‏» از جمله عناوین و برنامه هایی است‏که گاهی مورد سوء استفاده و بد فهمی قرارمی‏گیرد. علت آن هم، جدا ساختن «تقیه‏»ازمعنای واقعی وهدف اصلی آن است.
«تقیه‏» در حقیقت‏یک دستورالعمل‏سیاسی است که نوعی پنهانکاری به شمارمی‏آید و اهداف زیر را دنبال می‏کند:
الف: حفظ نیروهای مؤمن از متلاشی شدن‏به دست ناصالحان.
ب: هدر نرفتن توان عناصر مؤمن درراههای کم ثمر و ذخیره سازی آن‏ها برای‏شرایط حساس و سرنوشت‏ساز.
ج: حفظ اسرار و خط مشی‏ها و برنامه‏ها ازقرارگرفتن در اختیار دشمن.
د: جای دادن عناصر مؤمن در تشکیلات‏دشمن به منظور بهره‏گیری از قدرت وامکانات دشمن علیه خودش.
این‏ها نکاتی است که از لابه لای روایات‏تقیه به دست می‏آید. و با توجه به این نکات،اهمیت و نقش آن در حفظ نظام تفکر شیعی‏و جامعه شیعیان دانسته می‏شود. (11)
امام باقرعلیه السلام می‏فرماید: «تقیه از برنامه‏های‏دین من و پدران من است و کسی که به وظیفه‏تقیه عمل نکند، ایمان ندارد.» (12)
امام صادق‏علیه السلام می‏فرماید: «پدرم هماره‏این نکته را یادآور می‏شد که هیچ چیز به‏اندازه «تقیه‏» چشم مرا روشن نمی‏سازد. زیرا«تقیه‏» سپر مؤمن است.» (13)
این که امام صادق‏علیه السلام «تقیه‏» را سپرمؤمن‏می‏داند، یعنی مؤمنی که درحال مبارزه‏است، برای قاومت‏بیشتر در مقابل دشمن،احتیاج به سپر دارد. نه این که «تقیه‏» بهانه‏ای‏باشد برای گوشه‏گیری و ترک مبارزه بلکه‏«تقیه‏» یعنی فعالیت‏برعلیه دشمن به طورمخفیانه و دور از چشم دشمن.
امام هادی‏علیه السلام به شخصی به نام «داود»می‏فرماید: «اگر بگویی تارک تقیه مثل تارک‏نماز است، راست گفته‏ای.»
و در روایت دیگر می‏فرماید: ... امام صادق‏علیه السلام‏فرمود: «از مانیست کسی که تقیه را لازم نداندو ما را از مردم پست‏حفظ نکند.» (14)
در زمان اختناق بنی عباس با این که ائمه‏معصومین‏علیهم السلام در تنگنا و فشار شدیدی بودند،هیچگاه دست از مبارزه با دشمنان برنداشتندالبته گونه‏ای که حرکت و مبارزه آن‏ها، تا حد امکان‏دور از چشم حکام جور و جاسوسان آن‏ها بود.
در مدینه
امام هادی‏علیه السلام در مدینه از چنان موقعیت‏و محبوبیتی برخوردار بود که فرماندار آن‏شهر قدرت موضعگیری علیه آن حضرت وتحمیل امری بر او را نداشت. ولی آن حضرت‏بسیار سعی می‏کرد تا فعالیت‏هایش دور ازچشم عاملان حکومت‏باشد و تمام برنامه‏هایش را به صورت سری انجام دهد.
محمدبن شرف می‏گوید: همراه امام‏هادی‏علیه السلام در مدینه راه می‏رفتم. امام‏علیه السلام‏فرمود: «آیا تو پسر «شرف‏» هستی؟» عرض‏کردم: «آری.» آنگاه خواستم از حضرت‏پرسشی کنم. امام‏علیه السلام از من پیشی گرفت وفرمود: «ما در حال عبور از شاهراه هستیم واین محل برای طرح سؤال مناسب نیست.» (15)
درعین حال رفت و آمدهای فراوان مردم‏ازنقاط دور و نزدیک به خانه امام‏علیه السلام، نفوذ ومحبوبیت آن حضرت در میان قشرهای‏مختلف مردم از دید عمال حکومت عباسی‏پنهان نبود. و همین امر سبب شد تا آنان ازناحیه امام‏علیه السلام احساس خطر کرده، وجود او رادر «مدینه‏» به زیان حکومت‏بدانند.
بریحه عباسی که حاکم و متصدی نماز «مکه‏» و«مدینه‏» بود، طی نامه‏ای به «متوکل‏» نوشت:
«اگر تو را به حرمین (مکه و مدینه) نیازی‏هست، «علی بن محمد» را از این دو شهربیرون کن; زیرا او مردم را به سوی خودخوانده است و گروه زیادی دعوتش راپذیرفته‏اند.» (16)
بدین سبب متوکل برآن شد که امام‏هادی‏علیه السلام را از مدینه به مرکز خلافت‏بیاورد ومحدودیتها و مراقبت‏های بیشتری را در موردوی اعمال کند.
تبعید به سامرا
یحیی بن هرثمه با در دست داشتن نامه‏متوکل و ماموریت‏بررسی و ارزیابی اوضاع‏سیاسی «مدینه‏» و بازرسی منزل امام‏علیه السلام واحضار او به «سامرا»، وارد مدینه شد.
وقتی مردم مدینه از ورود هرثمه وماموریت او آگاه شدند، فریاد اعتراض برآورده،شیون و ناله سردادند، به گونه‏ای که خودهرثمه می‏گوید: «من تا آن روز آن چنان ضجه‏و ناله‏ای نشنیده بودم.» (17)
امام هادی‏علیه السلام علی رغم برخورداری ازپایگاه مردمی در «مدینه‏»، مخالفت علنی وموضعگیری آشکار علیه دستگاه خلافت رامصلحت ندید. بلکه همان سیاست مبارزه‏مخفی (تقیه) که روش پدر و جد بزرگوارشان‏بود، را دنبال نمود.
امام هادی‏علیه السلام سه روز پس از دریافت نامه‏متوکل، همراه فرزند خردسالش امام حسن‏علیه السلام ودیگر اعضاء خانواده با اتفاق یحیی بن هرثمه مدینه‏را به مقصد سامرا ترک کردند. در بین راه حوادثی‏رخ داد و کرامات و معجزاتی از آن حضرت دیده شدکه در تاریخ ثبت است. (18)
نکته مهم و در خورتوجه، خط مشی عملی‏امام‏علیه السلام در برابر مامور ویژه متوکل در طول‏سفر است. بدون شک یکی از ماموریت‏های‏مهم یحیی بن هرثمه گزارش چگونگی‏برخورد امام‏علیه السلام با نامه و خواسته متوکل وهمچنین رفتار و حرکات آن حضرت با ماموران‏حکومتی و افراد مختلف دیگر در طول سفر بود.
ولی امام‏علیه السلام با سیاست مبارزه مخفی خود(تقیه) آن چنان حساب شده و با دقت مسائل‏را دنبال کرد که نه تنها بهانه‏ای به دست‏دشمن نداد، بلکه به گونه‏ای رفتار کرد که‏پیک ویژه متوکل اعتراف نمود: «سوگند به‏خدا، جز خوبی چیزی از او سراغ ندارم.» (19)
درسامرا
متوکل عباسی در ادامه سیاست کینه‏توزانه‏اش نسبت‏به خاندان پیامبرصلی الله علیه وآله وتحقیر آنان، هنگام ورود امام هادی‏علیه السلام به‏«سامرا»، خود را به آن حضرت نشان نداد ودستور داد امام‏علیه السلام را در کاروانسرای ویژه‏گدایان و مستمندان که به «خان الصعالیک‏»معروف بود، فرود آورند. (20)
پس از گذشت‏یک روز از توقف امام‏علیه السلام در«خان الصعالیک‏» آن حضرت را به دستورمتوکل به خانه‏ای که از قبل برای او در نظرگرفته شده بود، منتقل کردند.
از آن جا که هدف متوکل ازاحضار امام‏علیه السلام‏به «سامرا»، تحت نظر گرفتن و دورنگهداشتن‏آن حضرت از فعالیت‏های اجتماعی و فرهنگی بود،طبعا منزلی که برای آن بزرگوار در نظر گرفته بودند،متناسب با هدف یاد شده بود.
از بیان شیخ صدوق برمی‏آید که منزل یادشده در اردوگاه و محله ویژه نظامیان عباسی‏بود و به همین جهت‏به آن حضرت نیز مانندفرزندش امام حسن‏علیه السلام، «عسکری‏»می‏گفتند. خانه یاد شده برای امام‏علیه السلام‏درحقیقت‏حکم زندان را داشت. چون که ازسوی متوکل جاسوسانی تحت عنوان دربان وخدمتکار برای آن حضرت گمارده بود که‏تمامی حرکت‏ها و ارتباطهای امام‏علیه السلام راکنترل و گزارش می‏کردند و مانع رفت و آمدشیعیان به خانه آن حضرت می‏شدند. (21)
شیخ مفید می‏نویسد: «پس از انتقال امام‏هادی‏علیه السلام به «سامرا»، متوکل در ظاهر نسبت‏به آن حضرت احترام واکرام می‏کرد ولی درعمل در صدد توطئه و نیرنگ بر ضد آن‏حضرت بود.» (22)
اما توطئه‏های متوکل نسبت‏به امام‏هادی‏علیه السلام یکی پس از دیگری با شکست‏مواجه می‏شد و هر روز که برزندگی حضرت‏هادی‏علیه السلام می‏گذشت ابعاد وجودی و چهره‏الهی و ملکوتی آن گرامی، در میان مردم‏وحتی درباریان تجلی بیشتری پیدا می‏کرد وهمین امر، خشم و کینه متوکل را نسبت‏به آن‏حضرت افزون‏تر می‏کرد; به گونه‏ای که وجودامام‏علیه السلام برای وی غیر قابل تحمل شد وتصمیم گرفت آن حضرت را به قتل برساند.
ابن اورمه می‏گوید: در روزگار متوکل به‏«سامرا» رفته و بر «سعید حاجب‏» وارد شدم; واین در وقتی بود که متوکل «ابوالحسن‏علیه السلام‏» رابه او سپرده بود تا او را بکشد. سعید رو به من‏کرد و (از روی تمسخر و استهزا) گفت:
- آیا دوست داری خدای خود را ببینی؟
- سبحان الله! خدا که با چشم دیده نمی‏شود!
- منظورم کسی است که شما او را امام می‏دانید.
- بی‏میل نیستم.
- ماموریت‏یافته‏ام او را بکشم و فردا این کاررا خواهم کرد; هم اکنون پستچی آن جاست;وقتی بیرون آمد، نزد او برو.
وقتی پستچی بیرون آمد وارد اتاقی شدم‏که آن حضرت زندانی بود; دیدم قبری درپیش روی امام‏علیه السلام کنده شده است. سلام‏کردم و سخت گریستم. امام‏علیه السلام از علت‏گریه‏ام پرسید، عرض کردم:
- برای آنچه می‏بینم. فرمود:
- برای این موضوع گریه مکن; زیرا آنان به‏مقصودشان نمی‏رسند. سپس فرمود: «دو روزبیشتر طول نمی‏کشد که خداوند خون او ویارانش را که دیدی خواهد ریخت.»
سوگند به خدا، دو روز بعد، متوکل کشته شد. (23)
ارتباط با شیعیان
امام علی‏النقی‏علیه السلام در برقراری ارتباط باشیعیان - که در شهرها و مناطق گوناگون و دورو نزدیک سکونت داشتند.- ناگزیر همین‏روش را رعایت می‏کرد و وجوه وهدایا ونذرهای ارسالی از طرف آن‏ها را با نهایت‏پنهانکاری دریافت می‏کرد.
«محمدبن داود قمی‏» و «محمد طلحی‏» نقل‏می‏کنند: اموالی از قم و اطراف آن که شامل‏«خمس‏» و نذور وهدایا و جواهرات بود، برای‏امام ابوالحسن‏هادی‏علیه السلام حمل می‏کردیم. درراه پیک امام رسید و به ما خبر داد که‏بازگردیم; زیرا موقعیت‏برای تحویل این اموال‏مناسب نیست. ما بازگشتیم و آن‏چه نزدمان‏بود، همچنان نگه داشتیم تا آن که پس ازمدتی امام دستور داد اموال را بر شترانی که‏فرستاده بود، بارکنیم و آن‏ها را بدون ساربان‏به سوی او روانه کنیم. ما اموال را به همین‏کیفیت‏حمل کردیم و فرستادیم. بعد از مدتی‏که به حضور امام رسیدیم، فرمود: «به اموالی‏که فرستاده‏اید، بنگرید!» دیدیم درخانه امام،اموال به همان حال محفوظ است. (24)
گرچه روشن نیست که این جریان در زمان‏اقامت امام‏علیه السلام در مدینه اتفاق افتاده یا درسامرا; اما در هرحال نمونه بارزی ازارتباطهای محرمانه و دور از دید جاسوسان‏دربار خلافت عباسی به شمار می‏رود. (25)
_______________________________
1 - در المناقب، ابن شهر آشوب، ج 4، ص 382، آمده‏است که «صریا» قریه‏ای است که امام موسی بن‏جعفر(ع) در فاصله 3 میلی مدینه احداث نمود.
2 - الارشاد، شیخ مفید، با ترجمه رسولی محلاتی،ج 2، ص 285.
3 - جلاءالعیون، علامه مجلسی، ص 568.
4 - المناقب، ج 4، ص 401.
5 - کشف الغمة فی‏معرفة‏الائمة، علی بن‏عیسی‏اربلی، ج 3، ص 166.
6 - المناقب، ج 4، ص 401.
7 - اعلام الوری باعلام الهدی، ابی‏علی الفضل بن‏الحسن طبرسی، طبع سوم، ص 355.
8 - اختیارمعرفة‏الرجال (رجال کشی)، ص 513 و514.
9 - مقاتل الطالبیین، ابوالفرج اصفهانی، ص 395.
10 - همان، ص 399.
11 - ر.ک: امام باقر(ع)، جلوه امامت در افق دانش،احمدترابی، ص 128.
12 - بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 431.
13 - همان، ص 432.
14 - وسائل الشیعه، ج 11، ص 466، حدیث 26 و27.
15 - کشف الغمة فی‏معرفة‏الائمه، ج 3، ص 178.
16 - بحارالانوار، ج 50، ص 209.
17 - مروج الذهب، مسعودی، ج 4، ص 170، طبع‏بیروت، دارالفکر.
18 - ر.ک: تحلیلی ازتاریخ دوران دهمین خورشیدامامت، امام هادی(ع)، مرکز تحقیقات اسلامی سپاه،ص 80 - 85.
19 - مروج الذهب، ج 4، ص 170.
20 - اعلام الوری باعلام الهدی، ص 365 و 366.
21 - ر.ک: تحلیلی ازتاریخ دوران دهمین خورشیدامامت، امام هادی(ع)، ص 87 و 88.
22 - الارشاد، ج 2، ص 299.
23 - بحارالانوار، ج 50، ص 195 و 196.
24 - همان، ص 185.
25 - ر.ک: سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص‏572 و 573
.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page