پر بسته بود و وقت پریدن توان نداشت

(زمان خواندن: 1 دقیقه)

 

پر بسته بود و وقت پریدن توان نداشت
مرغی که بال داشت ولی آسمان نداشت

خو کرده بود با غم زندان خود ولی
دیگر توان صبر در آن آشیان نداشت

جز آه زخم های دهن باز کرده اش
در چارچوب تنگ قفس هم زبان نداشت

آنقدر زخمی غل و زنجیر بود که
اندازه ی کشیدن یک آه جان نداشت

زیر لگد صداش به جایی نمی رسید
زیر لگد شکست و توان فغان نداشت

با تازیانه ساخت که دشنام نشنود
دیگر ولی تحمل زخم زبان نداشت

هر چند میزبان تنش تخته پاره شد
هر چند روی پل بدنش سایبان نداشت

دیگر تنش اسیر سم اسب ها نشد
دیگر سرش به خانه ی نیزه مکان نداشت

بر زندانبان امام موسی بن جعفر علیه السلام لعنت

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page