اندوه دختران فاطمه

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 

اندوه دختران فاطمه

اظهار بى اطلاعى برخى از تاريخنگاران كم خرد از مسأله اى چنين واقعى و انكارناشدنى، بسيار ساده لوحانه است. فاجعه عظيم كربلا، كه گريبانگير اهل بيت(عليهم السلام)شد، زنان آل على(عليه السلام) جملگى در آن حضور داشتند، و حزن و اندوه و اشكى هميشگى بر شهداى ايشان، در وجود آنان بر جاى مى گذاشت; رنج اسارت، غم اهانت، درد حضور در مجالس دشمنان، و
زخم گوشهوكنايه هاى بدخواهان، بى آنكه ملاحظه اصول شريعت يا حرمتِ حريم محترم اهل بيت را كنند، رويداد ساده نيست. حال، آيا فرد عاقل، در درستىِ اين قصه، و مسأله تعدد همسرانِ آن حضرت، و داستان زندگىِ بى بندوبارى كه اين ساده لوحان درباره حضرت سكينه(عليها السلام)ساخته اند، كمترين احتمال صحت را مى دهد تا آن را، تا حدى، باور كند؟ اين، جداى از شاخصه هاى دينى است كه اهل بيت، اعم از زن و مرد بدان
شهره اند. گذشته از اين، حالت روحى و روانىِ بازماندگانِ اين خاندان، هرگز اين چنين زندگى بى بندوبار، و ازدواجهاى پياپى، آن هم با زبيريان،
مروانيان و امويان، را بر نمى تابد. حتى اگر اين ازدواجهاى ساختگى، با اشخاصى از بنى هاشم هم باشد، ممكن است بتوان به سبب وجودِ هم شأنى و شايستگى دينى و عرفى در بنى هاشم، آن را پذيرفت، اما آيا اين همسران مى توانند از دشمنان اهل بيت(عليهم السلام) باشند؟امام صادق(عليه السلام) اندوه دختران فاطمه(عليها السلام) را چنين بيان مى نمايد:تا پنج سال، هيچ زنى از بنى هاشم خضاب و رنگ نكرد و آرايش ننمود; دود از اجاقى از خانه هاى ايشان (كه نبودِ پختوپز و
نخوردن غذاى پخته نشانه عزادارى است) برنخاست، تا اينكه عبيدالله بن زياد به درك واصل شد».(1)
و حتى زمانى كه حضرت آمنه، يعنى سكينه دخت امام حسين(عليه السلام)، در مدينه به مسجد پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) رسيد، فرياد ناله برآورد كه: يا رسول الله، از آنچه بر ما گذشت به نزد تو شكوه مى كنم. والله
كه سنگدل تر، كافرتر، مشرك تر، ظالم تر و بى حياتر از يزيد نديده ام. او با چوبدستى اش به دندانهاى پدرم مى زد و مى گفت:
«حسين درباره ]جنگ و[ زدوخورد چه نظرى دارى».(2)حال كسى كه اين گونه از سوز و اندوهِ مصيبتِ خود سخن مى گويد،
مى تواند آن را به فراموشى بسپارد و به چنين زندگى اى، همراه همسران متعدد و متنوّع روى آورد؟
مادر ايشان، رباب، آن قدر بر حضرت اباعبدالله گريست، كه اشك چشمانش خشك شد، و برخى از كنيزانِ ايشان، براى جارى شدن
اشكهايش براى ايشان نوعى غذا به نام سويق تهيه نمودند.امام سجاد(عليه السلام) ياران خود و ساير مردم را به عزادارى و گريستنِ بر حادثه كربلا و مصيبت امام حسين(عليه السلام) دعوت مى كرد، و از كسى كه با شنيدن اين حادثه اندوهگين نمى شد و نمى نگريست تعجب مى كردند. ايشان در خطبه خود، كه هنگام بازگشت به مدينه فرموده اند، پس از حمد و
ستايش خدا، چنين فرمودند:«اى جماعت، خداى متعال، كه حمد ويژه اوست، ما را به بلاها و آزمونهاى سنگين، و وارد شدنِ ضربه اى دشوار بر دين، آزمود. اباعبدالله الحسين(عليه السلام) و خاندانشان كشته شدند، زنان و دختران
او به اسارت رفتند و سر مقدس او را بر فراز نيزه در شهرها گرداندند، و اين مصيبتى است بى مانندومثل.اى مردم، كدام مرد پس از شهادت او ياراى شادى كردن دارد؟ نيز كدامين دل است كه براى او اندوهبار نگردد؟ كدامين ديده مى تواند اشك خود را نگه دارد و نگذارد سرازير شود؟ هفت آسمانِ سختْ بينان در شهادتش گريستند. دريا با خيزابهايش و آسمانها با اركان مستحكمشان و زمين از همه
سويش و درختان و شاخساران و ماهيان و ژرفاى درياها و فرشتگان مقرّب و آسمان نشينان همگى بر وى گريستند.
اى مردم، كدامين دل مى تواند از شهادتِ او از هم نپاشد؟ كدامين قلب مى تواند براى او ننالد و مويه سر ندهد؟ كدامين
گوش است كه صداى پديد آمدن شكاف بر پيكر اسلام را بشنود و كر نشود؟ اى مردم، رانده شده و از هم گسيخته شديم و از
وطن خود دورافتاده ايم، انگار ما فرزندان تركان و كابليانيم! بى جرم و بى جنايت، و بى آنكه خطايى كرده باشيم، با ما چنين
كردند، حتى همانند اين را درباره نياكانمان نشنيده ايم، و اين چيزى نيست، جز تزوير. به خدا سوگند اگر رسول الله(صلى الله عليه وآله وسلم) به جاى آن سفارشها، فرمان مى دادند كه با ما جنگ كنند، بيش از اين نمى توانستند بكنند. انا لله و انا إليه راجعون، چه مصيبت
دهشتبارى! چه مصيبت عظيمى! چه مصيبت دلخراشى و چه اندوه بنيان كنى! از خداوند پاداش اين مصيبت را ـ كه به ما روى
آورده است ـ خواستاريم، كه پيروز و انتقام گيرنده اوست».اين است سفارش امام سجاد(عليه السلام) به شيعيان خود درباره ضرورتِ
مداومت بر حزن و اندوه بر سيّدالشهدا(عليه السلام) و ذكر مصيبت ايشان، آن چنان كه شايسته آنان است، چه رسد به خواهر پاكدامنِ ايشان حضرت آمنه و ديگر زنان فاطمى، كه البته آنها جاى خود دارند.
پس بايد چهره حقيقت را برآشفت حال كه با غم اهل بيت(عليهم السلام) و حزن و اندوه ايشان در اين مصيبت دردناك، آشنا شديم درخواهيم يافت كه اين اندوه، و عزادارىِ پيوسته، ضربه و محكوميتى است عليه امويان و پيروانشان. ايشان اين غم ماندگار را
شعار مظلوميت خويش ساخته بودند، و دشمنان قصد داشتند آن را بر هم زنند و چنان وانمود كنند كه ميان اين دو جريان و دو خاندان، تفاهم و همسويى وجود دارد. ضمن آنكه مى كوشيدند غم و اندوه ايشان را مسأله اى زودگذر بنمايانند، به گونه اى كه زندگى عادى اهل بيت(عليهم السلام) از سر گرفته شد و نه تنها روابط، آن گونه كه پيروان ايشان مى پندارند، نيست، بلكه
اصلاً واقعه كربلا جدالى بود براى رسيدن به قدرت، كه با پيروز شدنِ يكى از طرفين پايان يافته و دوباره رابطه دوستانه ميان دو طرف برقرار شده است. آنها مسأله تعدد همسران زبيرى و اموىِ حضرت سكينه(عليها السلام) را شاهد گفته هاى خويش مى گيرند و ضمن نيك جلوه دادن روابط ميان دو طرف و از ميان بردن نماد اعتراض اهل بيت بر دشمنان خود، يعنى غم و اندوه
مصيبت ايشان، سعى در محو و نابودى خاطره هاىِ حوادثِ گذشته داشتند.در خلال اين مصيبت، احوال حضرت «آمنه»(عليها السلام) به گونه اى ديگر به نظر مى رسد. او در زندگىِ شاد و آرامى به سر مى برد كه خاطرات واقعه
كربلا در آرامش آن هيچ اثرى نداشت. اين تصويرى است از احوال زنى كه بايد غم و اندوه، همراه هميشگى او باشد، در حالى كه، گويى سرگرم زندگى طبيعى خويش است. مردان بنى هاشم چه؟ آيا آنان با داشتن زندگى عادى خود، و در صورت برقرارى رابطه دوستانه با امويان و زبيريان، بر زنان خويش مقدم نيستند؟ پس وقتى كه يك زن هاشمى چنين شادمانه زندگى مى كند، لابد مردان هاشمى نيز چنين اند، و اصلاً اين جدايى ميان طرفين تخيلات كسانى است كه نمى خواهند رضايت و دوستى ميان
طرفين را نشان بدهند.آنچه گذشت، تلاش سازندگان اخبار دروغين حضرت آمنه، يعنى
سكينه(عليها السلام)است، براى از ميان بردن مظلوميت و احوال دادخواهى اهل بيت(عليهم السلام). زيرا اين دادخواهى و مظلوميت، به معناى محكوميت دشمنان و نشانه مظلوميت ايشان در دورى از حقوق خود و سيطره دشمنان بر مقاماتى است كه خداوند براى آنان مقرر ساخته است. حال اگر اخبار و احوال ازدواج حضرت سكينه(عليها السلام) با برنامه ها و اهداف اموى و زبيرى
همسو نشان داده شود، و فساد و بيهودگى از مظاهرِ اساسىِ زندگى ايشان باشد، و براى خواننده ]اين اخبار [ديدگاه جديدى طرح شود و ببيند كه روابط هر دو گروه همسو و هم جهت است، ديگرچه قداستى و مظلوميتى براى اهل بيت(عليهم السلام) مى ماند، و چگونه شأن و احترام ايشان درنزد مردم ماندگار مى شود؟ بارى، سخن از هر دو گروهى است كه در ايمان و عقيده با هم اختلاف
دارند، و اين اختلاف بدين معناست كه اهل بيت(عليهم السلام) هيچ گاه با اهداف دشمنان خود همسو نبوده و نخواهند بود، برخلاف تلاشِ بسيارِ جاعلان براى طبيعى و هماهنگ جلوه دادن روابط اين دو گروه. در برابر آنان گروه ستمكار دنياپرست است كه هرگونه بدى را به جان خريده و شادخوارى و فساد را از حد گذرانده اند.
وقتى كه حقيقت وارونه شود... سرانجام، كار دروغپردازان و جاعلان بدانجا مى رسد كه رواياتى نقل
كنند كه حتى با عقل و خرد سازگار نيست و هدفى جز كاستن از شأن اهل بيت(عليهم السلام) و رسيدن به مقاصد شوم خود ندارند.
ابوالفرج اصفهانى از ابى الازهر و حماد بن اسحاق و پدر خود و او از ميثم بن عدى، و او نيز از صالح بن حسان و از ديگران نقل مى كند كه:سكينه در عقد عمرو بن حكيم بن حزام بود، و سپس به عقد زيد بن عمرو بن عثمان بن عفان درآمد. بعد از آن با مصعب بن زبير
ازدواج نمود. زمانى كه مصعب كشته شد، ابراهيم بن عبدالرحمان بن عوف از وى خواستگارى كرد و سكينه براى او
پيغام فرستاد: «آيا نادانى و حماقت تو به جايى رسيده كه براى سكينه دختر فرزند رسول الله، حسينِ فاطمه، خواستگار
مى فرستى و از او خواستگارى مى كنى؟ بيش از اين حماقت نكن».و ادامه مى دهد:
روزى بنانه كنيز سكينه(س) چنان آه سردى از عمق جان برآورد كه نزديك بود قالب تهى كند. سكينه به او گفت: «واى بر تو چه
اتفاقى افتاده؟»گفت: «دوست دارم در اين خانه شاهد هياهوى جشن و عروسى باشم».بنابراين سكينه خادم مورد اعتماد خود را به نزد ابراهيم بن عبدالرحمان بن عوف فرستاد و گفت: «مانعى كه ما تو را از خود دور كرديم، اينك برطرف شده است. تو از اقوام رسول خدايى، خاندانت را مهيا ساز و بفرست».بنابراين ابراهيم نيز، جمعى از قبيله بنى زهرة، قريش و بنى جمح و ديگران را كه در حدود هفتاد يا هشتاد نفر مى شدند، جمع كرد و نزد على بن الحسين و حسن بن حسن(عليه السلام) و افراد ديگرى از بنى هاشم فرستاد. زمانى كه خبر به بنى هاشم رسيد،
همگى جمع شدند و گفتند: «اين دختر بى خرد مى خواهد با ابراهيم بن عبدالرحمان بن عوف ازدواج كند؟»سپس گرد آمدند و پيمان بستند كه هرگز كسى نمى آيد، مگر آنكه همراه خود چوبى بياورد. سرانجام، آمدند و بدون اينكه سخنى بر زبان آورند، درگيرى را آغاز كردند، و با بنى زهره به جنگ و زدوخورد پرداختند. آن روز، بيش از صد مجروح برجاى ماند. سپس مردان بنى هاشم سؤال كردند: «سكينه كجاست؟»گفتند: «در اندرون خانه است».درون خانه رفتند و به سكينه گفتند: «اين كار توست؟»سپس پارچه بزرگى آوردند و سكينه را در آن قرار دادند و اطراف و چهارسوى آن را گرفتند و بردند.و سكينه به بنانه گفت: «هياهو را در اين خانه ديدى؟»
گفت: «آرى به خدا، اما بسيار سخت و جانكاه بود».(3) آرى، اين افسانه هايى است كه آنان بدون هيچ قيدوبند عقلى و دينى به
هم مى بافند كه هرگز در ذهن و خيال انسان سالم نمى گنجد. ]آيا بنى هاشم كه در تاريخ بشرى به صلح، دوستى، خردمندى و خونخواهى شهره اند، چنين كارى مى كنند؟
_________________________
1. مقتل الحسين، سيد مقرم، ص 376.
2. همان.
3. الاغاني، ج 16، ص 161
.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page