47- تدفین پیامبر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 چون مسلمانان از نماز فارغ شدند، به عادت اهل مکه عباس بن عبدالمطلب کسی را فرستاد تا عبیدة بن جراح مکی ها و ضریح ساز آنها را حاضر کند و نیز به دنبال ابو طلحه زید بن سهل، حفار مدینه فرستاد تا بیاید و لحدی برای رسول خدا (ص) ترتیب دهد ابو طلحه حضور یافته و لحدی برای پیغمبر ترتیب داد و علی و عباس و فضل و اسامه به دفن پیغمبر پرداختند.
انصار از پشت دیوار حجره صدا زدند: یا علی تو را به خدا سوگند امروز راضی مشو حقی که ما به رسول خدا (ص) داریم نابود گردد. یکی از ما را هم اجازه بده تا در دفن پیغمبر (ص) شرکت نماید. علی (ع) فرمود: اوس بن خولی بیاید و در تدفین آن حضرت شرکت کند. اوس مردی فاضل و از مردم بنی عوف خزرج بوده و پیکار بدر را هم دریافته چون وارد شد، علی (ع) فرمود: وارد قبر شو چون داخل شد علی (ع) بدن مبارک را به دست وی داد و دستور داد چگونه بدن آن حضرت را روی خاک بگذارد، چون آن بدن پاک را در روی خاک قبر گذارد، حضرت امیر فرمود: خارج شو، آنگاه خود وارد قبر شده بند کفن پیغمبر را گشود و طرف راست صورت نازنینش را رو به قبله گذارده خشت بر روی بدنش چید و خاک بر روی آن ریخت.(50)

50) الارشاد، ص 175 - 174.