56- ملاقات با برادر

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 عقیل به حضور علی (ع) آمد، علی (ع) را نگران دید، پرسید: چرا گریه می کنی؟ خداوند چشم های تو را نگریاند.
حضرت علی (ع) در پاسخ فرمود: برادرم! سوگند به خدا گریه ام در مورد قریش و طرفداران آنها است که راه گمراهی را پیمودند و از حق روی برتافتند، و به فساد و جهالت خود بازگشتند، و به وادی اختلاف و نفاق و در بیابان سرگردانی افتادند، و برای جنگیدن با من همدست شدند، چنان که قبلاً برای جنگیدن با رسول خدا (ص) همدست گشتند، خداوند آنها را به مجازات برساند که رشته قرابت با مرا پاره کردند و حاکمیت پسر عمویم پیامبر(ص) را از دست ما بیرون بردند، آن گاه بلند گریه کرد و فرمود: انا لله و انا الیه راجعون و این اشعار را به عنوان تمثیل خواند:
فان تسلینی کیف انت فاننی - صبور علی ریب الزمان صلیب یعز علی ان تری بی کابة - فیشمت عاد اویساء حبیب
اگر از حال من بپرسی که چگونه ای؟، می گویم: در سختی های روزگار صبر می کنم و در دشواری ها به سر می برم، بر من سخت است که آثار اندوه در من دیده شود تا دشمن شادی کند و دوست ناراحت شود.(60)

60) بیت الاحزان، ص 133 و 134