فضایل امام باقر (علیه السلام)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

اول، علم و دانش: در کشف الغمة از حافظ عبد العزیز بن اخضر جنابذی در کتابش موسوم به معالم العترة الطاهرة از حکم بن عتیبه نقل شده است که در مورد آیه ان فی ذلک لایات للمتوسمین (1) گفت: «به خدا سوگند محمد بن علی در ردیف همین هوشمندان است» .

ابو نعیم در حلیة الاولیاء نوشته است: مردی از ابن عمر درباره مسئله‏ای پرسش کرد.ابن عمر نتوانست او را پاسخ گوید.پس به سوی امام باقر (ع) اشاره کرد و به پرسش کننده گفت : نزد این کودک برو و این مسئله را از او بپرس و جواب او را هم به من بازگوی.آن مرد به سوی امام باقر (ع) رفت و مشکل خود را مطرح کرد.امام نیز پاسخ او را گفت.مرد به نزد ابن عمر بازگشت و وی را از جواب امام باقر (ع) آگاه کرد.آنگاه ابن عمر گفت: اینان اهل بیتی هستند که از همه علوم آگاهی دارند.
در حلیة الاولیاء آمده است: محمد بن احمد بن حسین از محمد بن عثمان بن ابی شیبه، از ابراهیم بن محمد بن ابی میمون، از ابو مالک جهنی، از عبد الله بن عطاء، نقل کرده است که گفت: من هیچ یک از دانشمندان را ندیدم که نسبت به دانشمندی دیگر کم دانش‏تر باشند مگر نسبت به ابو جعفر.من حکم را می‏دیدم که در نزد او چون شاگردی می‏کرد.
شیخ مفید در کتاب ارشاد می‏نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از محمد بن قاسم شیبانی، از عبد الرحمن بن صالح ازدی، از ابو مالک جهنی، از عبد الله بن عطاء مکی، روایت کرده است که گفت: هرگز دانشمندی را ندیدم که نسبت به دانشمندی دیگر آگاهیهایش کمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر محمد بن علی بن حسین.من حکم بن عتیبة را با آن آوازه‏ای که در میان پیروانش داشت می‏دیدم که در مقابل آن حضرت چونان طفلی می‏نمود که در برابر آموزگارش قرار گرفته است.
ابن جوزی در تذکرة الخواص، می‏نویسد: عطاء می‏گفت هیچ یک از دانشمندان را ندیدم که دامنه دانایی‏اش نسبت به دانشمندی دیگر کمتر باشد مگر نسبت به ابو جعفر.من حکم را دیدم که در نزد آن حضرت چونان پرنده‏ای ناتوان بود.ابن جوزی می‏گوید: «منظور وی از حکم همان حکم بن عتیبه بود که در روزگار خود دانشمندی بزرگ به شمار می‏آمد» .
این سخن، چنان که ملاحظه گردید، از عطاء نقل شده و باز به همان گونه که شنیدید ابو نعیم اصفهانی و شیخ مفید آن را از عبد الله بن عطاء روایت کرده‏اند.محمد بن طلحه نیز در کتاب مطالب السؤول، این روایت را به همین نحو نقل کرده است.البته در این باره ملقب شدن آن حضرت به لقب باقر العلم و شهرت وی در میان خاص و عام و در هر عصر و زمان بدین لقب کفایت می‏کند.
ابن شهر آشوب در کتاب مناقب از محمد بن مسلم نقل کرده است که گفت: من سی هزار حدیث از آن حضرت پرسیدم.شیخ مفید نیز در کتاب اختصاص، به نقل از جابر جعفی آورده است: ابو جعفر امام باقر (ع) هفتاد هزار حدیث برایم گفت که هرگز از کسی نشنیده بودم.
شیخ مفید می‏نویسد: از هیچ کدام از فرزندان امام حسن (ع) و امام حسین (ع) این اندازه از علم دین و آثار و سنت و علم قرآن و سیره و فنون ادب که از امام باقر (ع) صادر شده، ظاهر نشده است.
ما در صفحات آینده از بزرگان مسلمان از صحابه، تابعان و فقیهان و نویسندگان و بسیاری دیگر که از علم و دانش آن حضرت بهره‏مند گشته‏اند، یاد خواهیم کرد.تحقیقا بسیاری از دانشمندان از آن حضرت کسب علم کرده و بدو اقتدا نموده بودند و گفتار آن حضرت را پیروی می‏کردند و از فقه و دلایل روشنی بخش حضرتش در توحید و فقه و کلام کمال استفاده را به عمل می‏آوردند.
گفتار آن حضرت درباره توحید
بنابر نقل مدائنی، روزی یکی از اعراب بادیه به خدمت ابو جعفر محمد بن علی آمد و از وی پرسید: آیا به هنگام عبادت خداوند هیچ او را دیده‏ای؟ امام پاسخ داد: من چیزی را که ندیده باشم عبادت نمی‏کنم.اعرابی پرسید: چگونه او را دیده‏ای؟ فرمود: دیدگان نتوانند او را دید اما دلها با نور حقایق ایمان او را می‏بینند.با حواس به درک نمی‏آید و با مردمان قیاس نمی‏شود.با نشانه‏ها شناخته شود و با علامتها موصوف گردد.در کار خود هرگز ستم روا نمی‏دارد.او خداوندی است که جز او معبودی نیست.اعرابی با شنیدن پاسخ امام باقر (ع) گفت: خداوند خود آگاه‏تر است که رسالتش را کجا قرار دهد.
احتجاج آن حضرت با محمد بن منکدر از زاهدان و عابدان بلند آوازه عصر خویش
شیخ مفید در ارشاد، نویسد: شریف ابو محمد حسن بن محمد از جدم، از یعقوب بن یزید از محمد بن ابی عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از ابو عبد الله امام صادق (ع) نقل کرده است که فرمود: محمد بن منکدر می‏گفت: گمان نمی‏کردم کسی مانند علی بن حسین، خلفی از خود باقی گذارد که فضل او را داشته باشد، تا اینکه پسرش محمد بن علی را دیدم.
می‏خواستم او را اندرزی گفته باشم اما او به من پند داد.ماجرا چنین بود که من به اطراف مدینه رفته بودم ساعت بسیار گرم می‏بود.در آن هنگام با محمد بن علی مواجه شدم.او هیکل‏مند بود و به دو نفر از غلامانش تکیه داده بود.من با خودم گفتم: یکی از شیوخ قریش در این گرما و با این حال در طلب دنیا کوشش می‏کند.به خدا او را اندرز خواهم گفت.پس نزدیک او شدم و سلامش دادم او نیز در حالی که عرق می‏ریخت با گشاده‏رویی جوابم گفت.به وی عرض کردم: خداوند کار ترا اصلاح کناد! یکی از شیوخ قریش در این ساعت و با این حال برای دنیا کوشش می‏کند! به راستی اگر مرگ فرا رسد و تو در این حال باشی چه می‏کنی؟ او دستان خود را از غلامانش برگرفت و به خود تکیه کرد و گفت: به خدا سوگند اگر مرگ من در این حالت فرا رسد مرگم فرا رسیده در حالی که من به طاعتی از طاعات الهی مشغولم.در حقیقت من با این طاعت می‏خواهم خود را از تو و از دیگران بی‏نیاز کنم.بلکه من هنگامی از مرگ باک دارم که از راه برسد در حالی که من مشغول به یکی از معاصی الهی باشم.
محمد بن مکندر گوید: گفتم: «خدا ترا رحمت کند! می‏خواستم اندرزت گفته باشم اما تو به من اندرز دادی» .
کلینی در کافی، مانند همین روایت را از علی بن ابراهیم، از پدرش و محمد بن اسماعیل، از فضل بن شاذان و هم او، از ابن ابی عمیر، از عبد الرحمن بن حجاج، از امام صادق (ع) نقل کرده‏اند.
نگارنده: معنای سخن محمد بن منکدر که گفته بود: «می‏خواستم اندرزت گفته باشم ولی تو به من اندرز دادی» این است که وی همچون طاووس یمانی و ابراهیم ادهم و...از متصوفه بود و اوقات خود را به عبادت سپری می‏کرد و دست از کسب و کار شسته بود و بدین سبب خود را سربار مردم کرده بود.و بار زندگی خود را بر دوش مردم نهاده بود او می‏خواست امام باقر (ع) را نصیحت کند که مثلا شایسته نیست آن حضرت در آن گرمای روز به طلب دنیا برود.امام (ع) نیز بدو پاسخ می‏دهد که: بیرون آمدن وی برای یافتن رزق و روزی است تا احتیاج خود را از مردمان ببرد که این خود از برترین عبادات است.اندرزی که این سخن برای ابن منکدر داشت این بود که وی در ترک کسب و کار و انداختن بار زندگیش بر دوش مردم و اشتغالش به عبادت راهی خطا در پیش گرفته است.به همین جهت بود که ابن منکدر گفت: «می‏خواستم اندرزت گفته باشم...»
بنابر همین اصل است که از صادقین (ع) دستور اشتغال به کسب و کار و نهی از افکندن بار زندگی بر دوش دیگران صادر شده است.از آنان همچنین روایت شده است که اگر کسی به عبادت خدای پردازد و شخص دیگری در پی کسب و کار روانه شود، عبادت این شخص اخیر بالاتر و برتر از آن دیگری است.امام صادق (ع) از پیامبر (ص) نقل کرده است که فرمود: «ملعون است ملعون است کسی که خود را سربار مردمان قرار دهد» .
____________________________
1 ـ حجر/75: و در این (عذاب) هوشمندان را عبرت و بصیرت بسیار است
.

 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page