اين راوى والا منزلت، نيز از جمله اصحاب اجماع و از ياران امام موسى بن جعفر(ع) وامام رضا و امام جواد(ع) است. فقيه و راوى ثقه اى است كه نخست مذهب واقفيان را داشته، سپس با ديدن معجزاتى از امام رضا(ع) مستبصر شده است. وى در نزد حضرت امام رضا(ع) مرتبه و منزلتى والا يافت، به حدّى كه شبى از شبها كه در معيّت صفوان بن يحيى و محمد بن سنان و عبداللّه بن مغيره يا عبداللّه بن جندب به حضور با بركت آقا على بن موسى الرضا(ع) رسيده بودند، در موقع بازگشت، حضرت از او خواست كه بماند و او آن شب در خانه حضرت ماند؛ پس از صرف شام و گفتگوى علمى، حضرت بستر پهن كردند و او در بستر امام استراحت كرد.
استاد كاظم مدير شانه چى، در مورد معروف بودن ابى نصر به «بزنطى» مى گويد:
بزنطى، منسوب به «بيزانطيه» [بيزانس] است كه نام يكى از مستعمرات يونانى بوده است كه توسط «قسطنطين كبير» [كنستانتين اوّل] در سده هفتم قبل از ميلاد، تجديد بنا شد و پايتخت امپراطورى روم شرقى (دولت بيزانس) قرار گرفت و به همين مناسبت، بعدا نام قسطنطنيه بر آن گذارده شد (منجد الأعلام). بعيد نيست خود يا پدران بزنطى در جنگهاى بين مسلمين و روم شرقى، اسير و به ديار اسلامى منتقل شده باشند، يا به خواسته خويش به بلاد بين النهرين هجرت نموده و در كوفه سكونت اختيار كرده باشند. احتمال اسارت وى از تعبير علامه نسبت به او (مولى السكونى) تقويت مى شود؛ چه به احتمال قوى، معناى مولى در اينجا «آزاد كرده» است كه معلوم مى شود وى نخست غلام سكونى (كه خود از اصحاب حضرت صادق ـ ع ـ وقاضى بصره و مردى موجّه بوده است) بوده. احتمال ديگرى نيز موجود است و آن اين كه مولى به معنى حليف و هم پيمان باشد؛ ولى اين نيز احتمال اسارت يا مهاجرت بزنطى را تأييد مى كند؛ زيرا معمولا افراد غير عرب، خود را به شخصيت ها يا قبايل معروف منتسب و هم پيمان مى كردند.
اين رواى جليل القدر، روايات فراوانى در همه ابواب اصول و فروع نقل كرده است و نام شريفش در حدود 788 مورد از سلسله اسناد واقع شده است.
مشايخ ايشان، طبق احصاى علامه ميرزا غلامرضا عرفانيان يزدى، 119 نفرند. در كتب رجالى، اسامى راويان از او به تفصيل مسطور است، از جمله: محمّد بن حسين بن ابى الخطاب، احمد بن هلال، يحيى بن سعيد اهوازى، احمد بن محمد برقى، محسن بن موسى الخشّاب.
يكى از محققان معاصر مى نويسد:
ابو نصر بزنطى، اصلا از خاندانهاى ايرانى بوده كه پدران او در كوفه زندگى مى كردند. خاندان او به آل مهران معروف بودند و به اصطلاح آن روز، جزء موالى ـ كه به غير اعراب گفته مى شد ـ به شمار مى رفتند.
شمارى از تأليفات وى عبارت است از:الجامع(معروف به «جامع بزنطى»)، دو كتاب «النوادر»، مارواه الرضا(ع)، المسائل.
شيخ طوسى درباره وى مى گويد:
ثقة، لقى الرضا(ع) وكان عظيم المنزلة عنده.
نجاشى نيز از منزلت والاى او نزد امامان رضا و جواد (ع) ياد كرده است.
شيخ در «عدّة» گويد:
انّه لايروى الاّ عن ثقة.
و در «ذكرى» آمده است:
انّ الأصحاب أجمعوا على قبول مراسيله.
علاّمه حلّى درباره وى گفته است:
لقى الرضا(ع) وكان عظيم المنزلة عنده، وهو ثقة جليل القدر.
بزنطى در سال 221 يا 222 چشم از جهان فروبست و به سراى باقى شتافت. احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى
احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى
- بازدید: 2259