اصحاب، محدثان و علماى امامى رى(تا پايان قرن چهارم)

(زمان خواندن: 19 - 37 دقیقه)

تعداد محدثان ، عالمان و فقهاى مذهبى در يك منطقه ، نشان ازميزان شيوع آن آيين در آنجا دارد. بدين جهت ، احصا و معرفى‏ عالمان مذهبى ، يكى از شيوه هاى نشان دادن سير تكوين و تكامل وگسترش مذاهب مختلف در هر منطقه است .
فقر منابع و مستندات تاريخى مربوط به قرون اوليه اسلامى ،بويژه درباره تاريخ تشيع ، سبب گرديده است كه احصا و معرفى‏محدثان و عالمان اين فرقه در مناطق مختلف سرزمين هاى اسلامى ،از مناسب ترين روشهاى تحقيقى در نشان دادن سير تاريخى تكوين وگسترش و ميزان پراكندگى و نفوذ مذهب اماميه در آن مناطق ونهايتا سرزمين هاى لافت ‏باشد .
در اين مقاله ، سعى گرديده تا با اين روش ، به روشن شدن سيرتكوين و گسترش مذهب اماميه در قرون اول تا چهارم هجرى در شهررى كه يكى از معدود شهرهاى بزرگ ، ثروتمند و آباد سرزمين هاى‏اسلامى بوده پرداخته شود. بدين منظور ، ابتدا به معرفى اجمالى‏شهر و سپس فقها ، محدثان و راويان احاديث ائمه اثناعشرى آن ونهايتا به نتيجه گيرى در دو محور و با توجه به مستندات تاريخى‏مى پردازيم :
1) روند تكوين و گسترش تشيع اماميه در شهر رى ، با تكيه برشمار محدثان و عالمان در قرون مورد تحقيق ;
2) بررسى ميزان اعتبار عقيدتى و علمى و التزام محدثان وعالمان قمى به مذهب اماميه .
رى ( رگا ) يكى از كهن ترين مراكز باستانى ايران است كه نامش‏در اوستا و كتيبه بيستون ( قرن ششم قبل از ميلاد ) آمده است. (1) در دوره فتوحات مسلمين ، اين شهر به سال 23 قمرى (2) ( و به قولى‏20 قمرى (3) ) ، توسط اعراب فتح گرديد .
در دوران خلافت منصور دوانيقى ، مهدى عباسى در كنار رى قديم‏شهرى بنا كرد و براى آن ، مسجد جامع ساخت و بر دور آن ، خندق‏حفر كرد و آن را ( محمديه ) ناميد ( سال 185ق ) .
در كمتر از نيم قرن ، محمديه ، جاى رى قديم را گرفت ; (4) ولى‏رى ، هيچ زمان به محمديه مشهور نشد و اين اسم رايج نگرديد .
موقعيت ژئوپلتيك رى كه مسير ارتباطى تمدنهاى شرق و غرب از آن‏مى گذشت و چهار راه ارتباطى سرزمين هاى خلافت‏بود ، (5) سبب رونق‏تجارت ، انباشت ثروت و آبادانى اين شهر گرديده بود. عباراتى‏كه جغرافى دانان اسلامى در توصيف شكوه و عظمت اين شهر آورده‏اند ، مى‏تواند بيان كننده موقعيت و ميزان اهميت اين شهر دردوره اسلامى باشد. از جمله توصيفاتى كه از رى شده ، اينهاست :
عروس شهرها ، (6)
آبادترين ، پر نعمت ترين و پر عمارت ترين شهر مشرق ،بزرگترين شهر مشرق بعد از نيشابور ، (7)
داراى كاروانسراهاى نيكو و بازارهاى بزرگ ، (8)
داراى خيابانهاى پهن ، (9)
داراى گرمابه هاى تميز ، مدارس و كتابخانه هاى پرآوازه ،ميوه هاى بسيار ، تجارتى پر سود ، آب فراوان و هواى خوش . (10)
به علاوه ، ميزان خراجى كه اهالى رى در دوره خلافت عباسى مى‏پرداختند ( ده تا دوازده ميليون درهم ) در مقايسه با خراجى كه‏اهالى نيشابور ، بزرگترين شهر مشرق خلافت مى پرداختند ( چهارميليون درهم ) (11) خود ، نشان دهنده رى ثروتمند و آباد است .
بناهاى رى ، اغلب گلى بوده و در آنها از گچ و سنگ ، به ندرت‏استفاده مى شده (12) و وسعت آن ، يك فرسنگ و نيم در يك فرسنگ و نيم‏بوده است . (13)
ابن فقيه ، رى را داراى هفده رستاق ( روستا ) مى داند كه ازآنهايند : خوار ، دنباوند ، ويمه و شلنبه. وى اضافه مى كند كه‏اينها رساتيقى هستند كه در آنها منبر ( كه نشانى از وسعت وجمعيت زياد آنها بوده ) وجود دارد . (14)
اصطخرى نوشته :
و در ناحيت رى ، ديه هاست ، بزرگتر از اين شهرها ، چون : ورامين و ارنبويه و رزنين و دزا و قوسين. شنوده ام كه در هردهى از اين ، قرب ده هزار مرد [ ، بلكه ] زيادت بود و روستاهاى‏قصرانبن درونى و بيرونى و بهزان و السن و بسا و دماوند و كها ومركوى . (15)
كلين فشاپويه ، (17) جاموران ، تهران ، (18) شهرستانك ، مهران (19) و...
محدثان و علماى امامى رى
اما محدثان و علماى امامى رى تا پايان قرن چهارم به ترتيب‏حروف الفباى نامشان ، به شرح زير هستند :
1. ابراهيم بن على بن عيسى رازى ( ق‏4 ): ابن بابويه در ( تاريخ رى ) از او نام مى برد و مى گويد : وى از شيوخ شيعه بوده‏كه از احمد بن محمد بن يحيى عطار روايت مى‏كند و ابوالفتح‏عبيدالله بن موسى بن احمد حسينى و جعفر بن محمد يونسى ، از اوروايت مى‏كنند . (20)
2. ابواسحاق ابراهيم بن محمد بن عبدالله رازى ( ق‏3 ) : وى‏از نظر نقل حديث ، مجهول و از سلسله روات شيخ طوسى است . (21)
3. ابن ابى يحيى/ابو يحيى رازى ( ق‏2 ) : وى در نقل حديث ،مجهول و از اصحاب امام صادق ( ع ) است . (22)
4. ابواسماعيل صيقل رازى ( ق‏2 ) : وى مجهول و از اصحاب امام‏صادق ( ع ) است . (23)
5. ابوبكر رازى ( ق‏2 ) : مجهول و از اصحاب امام هادى ( ع ) است . (24)
6. ابوالحسن رازى( ق‏2و3 ) : جعفر بن معروف ، از او و او ازاسماعيل بن مهران روايت مى‏كند . (25)
7. ابوحسين رازى( ق‏3 ): مجهول و از اصحاب امام رضا ( ع) است . (26)
8. ابوطبيب رازى( ق‏4 ) : وى در نقل حديث ، ممدوح و از جمله‏متكلمان اماميه است و كتابهاى متعددى در امامت ، فقه و نيز دراخبار نگاشته است . (27) كتاب ( زياره الرضا ( ع ) و فضله ومعجزاته ) از اوست . (28)
9. ابوعبدالله جامورانى رازى ( ق‏3 ) : وى در نقل حديث ،ضعيف است. نجاشى مى‏گويد كه در عقيده‏اش ارتفاع است. (29) قمى‏هاكتاب ( نوادر الحكمه )اش را استثنا دانسته و قبول كرده‏اند. (30)
10. ابومحمد رازى ( ق‏3 ) : مجهول و از سلسله روات كلينى وشيخ طوسى است . (31) عطاردى او را از اصحاب امام هادى ( ع ) معرفى كرده است . (32)
11. ابو هلال / ابن هلال رازى ( ق‏2 ) : مجهول و از اصحاب‏امام صادق ( ع ) است . (33)
12. ابو يحيى ابن ابى يحيى رازى ( ق‏2 ) : مجهول و از اصحاب‏امام صادق ( ع ) است. (34)
13. احمد بن ابراهيم كلينى ( ق‏3و4 ) : حسن (35) و معروف به‏علان كلينى و از ممدوحين (36) و فضلا و افراد نيك (37) و اهل دين (اماميه ) است. (38)
14. احمد بن اسحاق رازى ( ق‏3 ) : ثقه واز وكلاى امام هادى(ع) و از مختصين به ناحيه مقدسه بوده است. (39)
15. ابو على احمد بن حسن رازى ( ق‏4 ) : حسن (40) و از ممدوحين‏اماميه است. (41) تلعكبرى با اجازه از او روايت مى‏كند. (42)
16. ابوعلى احمد بن على بن ابراهيم بن هاشم بن خليل قمى (ق‏4 ) : ممدوح و ساكن رى بوده است. او از بزرگان شيعه (43) و ازمشايخ مشهور شيخ صدوق است كه صدوق براى او طلب رحمت كرده است . (44) ابن بابويه در ( تاريخ رى ) از او ياد كرده و گفته است : (از پدرش و سعد بن عبدالله و عبدالله بن جعفر حميرى و احمد بن‏ادريس و استماع حديث كرد ) و صدوق از او روايت مى‏كند. (45)
17. ابوالعباس احمد بن على خصيب ايادى رازى ( ق‏4 ) : غالى‏است. (46) حديث او سالم و ناسالم دارد و در مذهب او ارتفاع است. (47) او صاحب كتابهايى است ، از جمله : ( الشفاء و الجلاء فى‏الغيبه ) ( كه شيخ طوسى آن را تحسين مى كند ) ، (48) ( الفرائض ) و ( الاداب ). (49)
18. احمد بن محمد بن نصر رازى سمسار ( ق‏4 ) : ابن بابويه در( تاريخ رى ) از او ياد كرده و مى گويد كه از بزرگان و شيوخ‏اماميه است. على بن محمد قمى از او و وى از جعفر بن حسن بن‏شهريار قمى روايت مى كند. (50)
19. احمد بن محمد بن هيثم عجلى ( ق‏4 ) : ثقه و از مشايخ‏صدوق است كه صدوق از او راضى است. (51)
20. اعين رازى ( ق‏2 ) : امامى ، مجهول (52) و از اصحاب امام‏باقر ( ع ) است. (53)
21. بكربن صالح رازى ( ق‏2 ) : ضعيف (54) و از اصحاب امام‏كاظم (55) و امام رضا ( ع ) است. (56) ابن داوود ، يك بار او راتوثيق (57) و دوبار تضعيف مى كند ; (58) اما ديگر رجاليان ، او رابسيار ضعيف معرفى مى كنند. (59) از تاليفات اوست : ( كتاب فى‏درجات الايمان و وجوه الكفر و الاستغفار ) (60) ، ( الجهاد ) و (النوادر ). (61)
22. ابو عبدالله جعفر بن احمد وندك رازى ( ق‏4 ) : حسن (62) واز متكلمان و محدثان اماميه و صاحب ( كتاب فى الامامه ) است كه‏كتاب مشهورى بوده است. (63)
23. جعفر بن محمد بن ابى زيد / ابى يزيد ( ق‏2 ) : مهمل (64) واز اصحاب امام رضا ( ع ) است و محمد بن عيسى از او روايت مى‏كند. (65)
24. ابومحمد جعفر بن يحيى بن علاء رازى ( ق‏2 ) : ثقه و پدرش‏از اصحاب امام صادق ( ع ) است. كتاب وى با كتاب پدرش درآميخته‏و معلوم نشده كه از كدام است. (66)
25. ابومحمد حسن بن احمد بن محمد بن هيثم عجلى ( ق‏4 ) : ثقه‏و از بزرگان اصحاب اماميه است و پدر و جدش نيز از ثقات هستند وهر سه اهل رى بوده اند ; اما وى ، اواخر عمرش را در كوفه سكناگزيده (67) از كتابهاى او ( المثانى ) و ( الجامع ) را مى توان‏نام برد. (68)
26. حسن بن جهم رازى ( ق‏2 ) : ثقه (69) و از اصحاب امام كاظم (ع ) است. (70)
27. حسن بن عباس بن حريش رازى ( ق‏3 ) : ضعيف و از اصحاب‏امام جواد ( ع ) است. (71) وى صاحب كتاب ( ثواب قراءه اناانزلناه فى ليله القدر ) است كه به گفته شيخ طوسى ، كتابى باالفاظ فاسد و مضطرب است. (72)
28. حسن بن عبدالله رازى تميمى ( ق‏2 ) : متقى ، نيك (73) و ازاصحاب امام رضا ( ع ) است. (74)
29. حسن بن على خياط رازى ( ق ) : حسن (75) و از فضلا وممدوحين است. (76)
30. حسين بن ابراهيم بن احمد بن هشام مودب رازى ( ق‏4 ) : حسن (77) و از مشايخ شيخ صدوق است كه صدوق از او راضى است و بر اورحمت مى فرستد. (78)
31. حسين بن جهم رازى ( ق‏2 ) : ثقه (79) و از اصحاب امام رضا( ع) است. (80)
32. ابوعبدالله حسين بن حسن حسينى اسود رازى ( ق‏2و3 ) : حسن (81) و از فضلا و ممدوحين است. (82)
33. حسين بن محمد اشنانى رازى ( ق‏4 ) : ثقه (83) و از اساتيدشيخ صدوق است. (84)
34. حسين بن محمد رازى ( ق‏2و3 ) : ثقه (85) ، عادل و از اصحاب‏امام كاظم (86) و امام هادى ( ع ) بوده است. (87)
35. حسين بن يزيد نوفلى ( ق‏2 ) : از اصحاب امام رضا ( ع ) است. وى شاعر و اديب و تمام عمر خود را ساكن رى بوده و همان‏جا مدفون گرديده است. عده اى از قمى ها مى گويند كه وى در آخرعمرش غالى شد ; ولى روايتى از او كه بر اين مطلب گواه باشد ،وجود ندارد. كتابهاى اوست : ( التقيه ) و ( السنه ). (88)
و ممدوح است. (90) امام حسن عسكرى (ع ) در توقيعى براى اسحاق بن اسماعيل نيشابورى مى نويسد كه‏حقوق ما را به ابراهيم بن عبده بده تا او به رازى بدهد. نام‏او در كتب رجالى مشخص نشده است. (91)
37. سهل بن زياد آدمى ( ق‏3 ) : ضعيف و از اصحاب امام جواد ، (92) امام هادى (93) و امام حسن عسكرى ( ع ) است (94) و با امام عسكرى( ع ) به سال 255ق ، به توسط محمد بن عبدالحميد عطار مكاتبه‏داشته است. (95) شيخ طوسى ، يك بار او را جزء ( ثقات ) (96) و يك‏بار جزء ( ضعفا ) آورده ; (97) ولى ديگر رجاليان ، او را تضعيف‏مى كنند. (98) احمد بن محمد بن عيسى ، به دروغگويى و غاليگرى وى‏شهادت داد و او را از قم اخراج كرد و وى نيز در رى سكونت‏اختيار كرد. (99) او صاحب كتاب است. (100)
38. ابو الخير صالح بن ابى حماد رازى ( ق‏3 ) : حسن ،امامى (101) و از اصحاب امام جواد ، (102) امام هادى (103) و امام ابن غضائرى او را تضعيف كرده (106) و فضل بن‏شادان از او رضايت داشته و او را مدح كرده است. (107) ازكتابهاى اوست : ( خطب اميرالمومنين ( ع )] و ( النوادر ). (108)
39. ابوالقاسم عبدالعظيم بن عبدالله بن على بن حسن بن زيدبن حسن بن على بن ابى طالب ع ( ق‏3 ) : حسن ، عابد ، زاهد ومورد رضايت علماى رجالى و از اصحاب امام هادى (109) و امام حسن‏عسكرى ( ع ) است. (110) او به سبب اعتقادات شيعى ، تحت تعقيب‏حكومت قرار گرفت و به رى آمد و در سرداب خانه يكى از شيعيان‏مخفى شد .
او در آن سرداب ، روزها را روزه مى گرفت و شبها را به عبادت‏مى گذراند و گاهى پنهانى به زيارت مزار يكى از فرزندان امام‏كاظم ( ع ) مى رفت. بعد از مدتى ، خبر اختفاى وى به يك يك‏شيعيان رسيد (111) و آن سرداب ، به محفل علمى شيعيان بدل گرديد ; (112) اما طولى نكشيد كه او بيمار شد و از دنيا رحلت كرد. (113) وى كتابهايى نيز نگاشته (114) كه از جمله آنهاست : ( خطب اميرالمومنين ( ع )]. (115)
40. عبدالله بن احمد رازى ( ق‏3 ) : علماى رجالى در وى توقف‏كرده و هيچ حكمى نداده اند. (116) محمد بن احمد بن يحيى ، از وى‏و او از بكر بن صالح ، روايت مى كند. (117)
41. عبدالله بن محمد بن حماد رازى ( ق‏3 ) : مجهول و ازاصحاب امام جواد ( ع ) است. (118)
42. عبدالله بن محمد بن على بن عباس رازى تميمى ( ق‏2 ) : ممدوح (119) و از اصحاب امام رضا ( ع ) و صاحب نسخه‏اى از آن امام‏همام است. (120)
43. عبيدالله بن محمد رازى ( ق‏3 ) : از اصحاب امام جواد ( ع) (121) بوده است. محتمل است كه او همان عبدالله بن محمد رازى‏باشد .
44. عطيه بن نجيح رازى ( ق‏2 ) : امامى ، مجهول (122) و ازاصحاب امام صادق ( ع ) است. (123)
45. علاء بن حسن رازى ( ق‏3 ) : حسن است. (124) در كتب رجالى‏نقل شده كه رقعه اى از ناحيه مقدسه از جانب امام عسكرى ( ع ) صادر شده كه توسط ابوحامد ( كه از بزرگان اماميه بوده ) به‏علاء بن حسن رازى داده شده است. (125) مامقانى مى گويد : اين‏مطلب ، گواه آن است كه او از امنا و بزرگان شيعه است ; وگرنه‏ابوحامد رقعه را به وى نمى داده است. (126)
46. على بن ابراهيم بن وراق رازى ( ق‏4 ) : حسن (127) و ازمشايخ شيخ صدوق است كه صدوق برايش طلب رحمت مى‏كند . (128) مامقانى مى‏گويد : وى بايد از شيعيان پاكى باشد كه از توثيق، مستغنى اند. (129)
47. ابوالقاسم على بن احمد بن محمد بن عمران دقاق ( ق‏4 ) : ممدوح و از مشايخ شيخ صدوق است كه صدوق از وى راضى است. (130)
48. على بن عباس جرادينى رازى ( ق‏3 ) : غالى و بسيارضعيف (131) و صاحب كتابهايى است كه از آنهاست : ( فى الممدوحين‏والمذمومين ) ( گفته اند كه اين كتاب بر خبث طينت او گواه است) ، ( الاداب والمروات ) و ( الرد على السمانيه ) ( سمانيه ،طايفه اى از غلات بوده‏اند ). (132)
49. على بن عثمان رازى ( ق‏2 ) : مهمل (133) و از اصحاب امام‏كاظم ( ع ) است. (134)
50. على بن عبدالله بن وراق رازى ( ق‏4 ) : ممدوح و از مشايخ‏صدوق است كه صدوق از او راضى است و بر او رحمت مى‏فرستد. (135)
51. ابوالحسن على بن محمد بن ابراهيم بن ابان كلينى (ق‏3و4): ثقه ، معروف به ( علان ) و از بزرگان اماميه است. (136) و ازمشايخ اوست. (138) صاحب كتابهايى است كه از جمله آنهاست : (اخبار القائم ( ع )]. او در سال 328 ق ، از جانب امام زمان (ع ) اذن حج‏يافت. او را از اين كار نهى كردند ; اما وى حركت‏كرد. و در راه مكه او را كشتند. (139) ابن اثير ، بعد از آوردن‏اين خبر ، او را از پيشوايان و علماى اماميه معرفى مى‏كند . (140)
52. على بن نعمان رازى ( ق‏2 ) : مهمل (141) و از اصحاب امام‏صادق ( ع ) است. (142)
53. على خزاز رازى ( ق ) : حسن ، (143) متكلم ، جليل القدر ،مانوس با فقه و صاحب كتاب در علم كلام است. مقيم رى بود و درآنجا فوت كرد. (144)
54. عمرو بن عثمان رازى ( ق‏2 ) : از اصحاب امام كاظم ( ع ) است. (145)
55. ابو جعفر عيسى بن ماهان رازى ( ق‏2 ) : امامى ، (146) ممدوح (147) و از اصحاب امام صادق ( ع ) است. (148)
56. قاسم بن محمد رازى ( ق‏3 ) : مجهول و از سلسله روات‏كلينى است. (149)
57. محمد بن ابراهيم كلينى ( ق‏4 ) : معروف به علان كلينى ،حسن (150) و از فضلا و نيكان است. (151)
58. محمد بن ابى زيد رازى ( ق‏3 ) : امامى ، مجهول ، (152) اصلا قمى و صحابى امام جواد ( ع ) است. (153)
59. محمد بن احمد بن عبدالله / ابى عبدالله رازى ( ق‏3 ) : احمد بن ادريس از او و او از جرير بن صالح ، روايت مى‏كند . (154)
60. محمد بن احمد دوريستى ( ق‏4 ) : فقيه ، عالم و فاضل بوده‏است. پسرش جعفر از او و او از شيخ صدوق ، روايت مى كند. (155)
61. ابوعاصم محمد بن اسحاق بن عاصم براد رازى ( ق‏4 ) : ابن‏بابويه در ( تاريخ رى ) از او نام برده است و از ابوالقاسم‏برادر زاده زراعه نقل مى‏كند كه او گفت : محمد بن اسحاق ،حديثى از من استماع كرد كه من در شام از شيخ خود شنيده بودم واو خود مستقيما از شيخ من روايت كرد. به او گفتم : ( كجا اين‏شيخ را ملاقات كردى ؟ ). گفت : ( در بغداد ). در حالى كه اودروغ مى گفت و شيخ مذكور ، هيچ زمانى به بغداد نرفته بود .
محمد بن اسحاق ، در سال 308ق ، وفات يافت. (156)
62. محمد بن اسماعيل رازى ( ق‏3 ) : مجهول (157) و از اصحاب‏امام جواد ( ع ) است. (158)
63. ابو جعفر محمد بن بكران بن عمران رازى ( ق‏4 ) : حسن (159) و از بزرگان اماميه و ساكن كوفه بوده است. (160) از كتابهاى‏اوست : ( الكوفه ) ، ( موضع قبر اميرالمومنين ( ع )] و ( مشرف‏التربه ). (161)
64. ابو جعفر محمد بن جرير بن رستم طبرى ( ق‏4 ) : رافضى وصاحب تاليفاتى است كه از آنهاست : ( كتاب الرواه عن اهل البيت( ع )]. عبدالعزيز كتانى ، او را به رفض متهم كرده است. ابن‏بابويه در ( تاريخ رى ) از وى نام مى برد و مى گويد : او آملى‏بود ; اما به رى رفت و در آنجا ساكن شد. او از بزرگان متكلمان‏معتزله بود و صاحب تصانيف است. ابومحمد حسن بن حمزه رعينى ازوى و او از ابوالفرج اصفهانى ، روايت مى كند. (162)
65. محمد بن جعفر بن عون اسدى ( ق‏3و4 ) : ثقه و صحيح الحديث‏است ; ولى از ضعفا روايت مى كند و گويند به جبر و تشبيه اعتقادداشته است. (163)
نقل شده كه وى يكى از نواب امام زمان ( ع ) است. (164) برقى‏او را از اصحاب امام صادق ( ع ) دانسته (165); ولى سال وفات وى‏312 ق ، است (166) و محال است هم عصر امام صادق ( ع ) بوده باشد . صاحب كتابهايى است كه از آنهاست : ( الرد على اهل الاستطاعه ) (167) يا ( الجبر والاستطاعه ). (168)
66. محمد بن حسان رازى ( ق‏3 ) : ضعيف و حديث او ( بينابين ) است. (169) از اصحاب امام هادى ( ع ) (170) و صاحب كتابهايى است ،از جمله : ( ثواب القرآن ) ، (171) ( العقاب ) ، ( ثواب اناانزلناه ) ، ( ثواب الاعمال ) ، ( الشيخ والمشيخه ). (172)
67. محمد بن حسن رازى ( ق‏2 ) : مجهول و از سلسله روات شيخ‏طوسى است. (173)
68. ابوالعباس محمد بن خالد رازى ( ق‏3 ) : امامى ، مجهول (174) و از اصحاب امام هادى ( ع ) است. (175)
69. محمد بن سهل بجلى رازى ( ق‏2 ) : از اصحاب امام رضا (ع) است. (176)
70. ابوجعفر محمد بن عبدالرحمان بن قبه رازى ( ق‏4 ) : ثقه (177) و از متكلمان حاذق و عظيم القدر و همچنين شيخ اماميه درزمان خودش بوده است. (178) در مباحثات كلامى ، قوى بوده است . ابتدا معتزلى بوده و سپس مذهب اماميه را اختيار كرده است. (179) وى صاحب كتبى است كه از آنهاست : ( الانصاف فى الامامه ) ، (التعريف ( الرد ) على الزيديه ) ، ( الرد على ابى على الجبائى) ( المساله المفرده فى الامامه ) ، ( المستثبت ) ، ( نقض كتاب‏ابى القاسم البلخى ). (180)
راوى بنام ، ابوالحسين ، از ثقات نقل مى كند كه كتاب ابوجعفررا نزد ابوالقاسم بلخى بردم ; نقض بر آن نوشت. به رى آمدم ونقض را به ابوجعفر دادم و او نقضى بر آن نقض نوشت. سپس دوباره‏نقض وى را به بلخى باز گرداندم ; نقضى بر آن نوشت. وقتى به رى‏باز گشتم ، ابوجعفر فوت كرده بود. (181)
71. ابوجعفر محمد بن على بن حسين بن موسى بن بابويه قمى (ق‏4 ) : ثقه ، جليل القدر ، حافظ احاديث‏بسيار ، بصير به علم‏رجال و نقاد خبر بوده است و در كثرت علم و حفظ احاديث در ميان‏قمى ها مانند نداشته است. (182)
سال ولادت وى در كتب نيامده ; اما گمان مى رود كه در دهه اول‏قرن چهارم و به قولى سال 306ق ، بوده است. پدرش ، از علماى‏بزرگ و از متقى ترين مردم زمان خود بود. او و پدرش هر دو به (صدوق ) و ( ابن بابويه ) مشهور بوده اند ; اما متاخران ، پدررا ( صدوق اول ) و ( ابن بابويه قمى ) ( مدفون قم ) خوانده اند
وى در سال 338ق ، به دعوت اهالى رى از قم بدان جا هجرت كرد (كه نشان از رشد و گسترش تفكر شيعى در آن شهر دارد ) و ، تا سال‏352ق ، در رى سكونت داشت و سپس از ملك ركن الدوله بويه براى‏زيارت امام رضا ( ع ) اجازه گرفته ، به خراسان رفت ; از طوس به‏نيشابور سفر كرد و از تمام مشايخ آنجا استماع حديث نمود. درهمان سال ، به بغداد رفته ، از تمام مشايخ آن شهر نيز استماع‏حديث كرد. سپس در سال 354ق ، وارد كوفه شد و از مشايخ آنجانيز حديث‏شنود و به قصد حج ، راهى حرمين شد و پس از سفر حج نيزبه همدان رفت و از شيوخ تمامى اين شهرها اخذ حديث كرد. (183)
ابوجعفر در سال 355ق ، بار ديگر به بغداد رفت. ابن داوود وعلامه حلى نوشته اند كه در اين سال ، تمام شيوخ اماميه دربغداد از او استماع حديث كردند. (184) در سالهاى 367 و 368ق ،دوبار به زيارت امام رضا ( ع ) رفت و سپس در سفرش به ماوراءالنهر ، در بلخ و سرخس و ايلاق ، توقف نمود و از مشايخ اين‏شهرها حديث‏شنيد .
كتابهاى تاليفى او را حدود سيصد جلد نوشته اند. (185) كثرت‏مسافرتها و كتب او ، نشانى از روح بلند و همت عالى و كم نظيراو دارد. فهرست كتابهاى او در ( الرجال ) نجاشى (186) (الفهرست) شيخ طوسى (187) آمده است. ابوجعفر صدوق به سال 381ق ، وفات‏يافت. (188)
72. محمد بن عقيل كلينى ( ق‏3 ) : مجهول و از مشايخ كلينى‏است. (189)
73. محمد بن محمد بن عاصم كلينى ( ق‏4 ) : مجهول ، از راويان‏كلينى و از مشايخ شيخ صدوق است ( صدوق ، روايات كلينى را به‏واسطه او نقل مى‏كند ). (190)
74. محمد بن هيثم عجلى رازى ( ق‏3 ) : ثقه و اهل رى است. اوپدر احمد و پدر بزرگ حسن ، از علماى ثقه اماميه است. (191)
75. محمد بن يزداد رازى ( ق‏3 ) : حسن (192) و از اصحاب امام‏عسكرى ( ع ) (193) بوده و روايات قابل قبولى دارد. (194)
76. ابو جعفر محمد بن يعقوب بن اسحاق كلينى ( ق‏3و4 ) : ثقه‏شيخ و بزرگ اماميه در زمان خود و در علم حديث ، موثق ترين ودر ثبت آن ، دقيق ترين فرد بوده است. (195)
كلينى ، صاحب كتابهايى است كه از آن جمله است : ( الكافى ) كه از اركان چهارگانه حديث‏شيعه است و علماى بزرگ شيعه ، درطول تاريخ ، اين كتاب را بر كتب شيعه برترى داده‏اند. وى اين‏كتاب را در طول بيست‏سال نوشته كه مشتمل بر سه بخش ( الاصول ،الفروع ، الروضه ) است. از ديگر كتب وى است : ( الرد على‏القرامطه ) ، ( تعبير الروياء ) ، (196) ( رسائل الائمه ( ع )] ،( الرجال ) ، ( ما قيل فى الائمه ( ع ) من الشعر ) (197) است . وى در سال 318 يا 329ق ( سال تناثر نجوم ) ، وفات يافت. (198)
77. محمد بن يوسف مقرى رازى ( ق‏3 ) : حسن است (199) و ظاهرانجاشى به او اعتماد دارد. (200) احمد بن محمد بن سعيد به سال‏281ق ، از او روايت مى‏كند. (201)
78. ابو القاسم مخلد بن موسى رازى ( ق‏3و4 ) : مهمل است (202) وبا امام زمان ( ع ) مكاتبه داشته است. (203)
79. ابو الحسن منصور بن عباس رازى ( ق‏3 ) : مضطرب الامر (204) و از اصحاب امام جواد و امام هادى ( ع ) است. (205) او صاحب‏كتاب معروف ( النوادر ) است. (206)
80. موسى بن ابى الحسن رازى ( ق‏2 ) : مجهول و از اصحاب امام‏رضا (ع) است. (207)
81. موسى بن نصر رازى ( ق‏2 ) : مجهول و از اصحاب امام رضا(ع) است. (208)
82. نعمان رازى ( ق‏2 ) : امامى ، مجهول (209) و از اصحاب امام‏صادق ( ع ) است. (210)
83. وليد بن ابان ضبى رازى ( ق‏2 ) : امامى ، مجهول (211) و ازاصحاب امام رضا ( ع ) است. (212)
84. هشام بن مثنى رازى ( ق‏2 ) : مجهول (213) و از اصحاب امام‏صادق ( ع ) است. (214)
85. يحيى بن ابى بكر رازى ( ق‏3 ) : امامى و مجهول است. (215) وى نابينا بوده و از اصحاب امام هادى (ع) است. (216)
86. ابوجعفر يحيى بن علاء بجلى رازى ( ق‏2 ) : ثقه و اصالتاكوفى است. (217) او از اصحاب امام صادق (ع) (218) و صاحب كتاب‏است. (219)
87. يحيى بن محمد بن سديد / سيبويه رازى ( ق‏2 ) : مجهول واز سلسله روات شيخ طوسى است. (220)
88. ابو زكريا يحيى بن محمد رازى : ( ق‏2 ) : مجهول و ازسلسله روات شيخ طوسى است. (221)
نتيجه گيرى
به نظر مى رسد فضاى مناسبى كه در فاصله زمانى براندازى‏امويان و روى كار آمدن عباسيان ، قيام زيد بن على ( ع ) و درپى آن ، قيام فرزندش يحيى در خراسان و حمايت گسترده ايرانيان‏از آنها ( از جمله شركت مردمانى از رى در قيام زيد (222) ) ،تبليغات وسيع داعيان عباسى در فراخوانى به پيروى از آل‏محمد(ص) و نهايتا قيامهاى شيعى ، همچون قيام عبدالله بن معاويه ، (223) زمينه بسيار مساعدى را براى گسترش تشيع در ايران فراهم‏آورد. رى نيز از اين قاعده مستثنا نبود و ارتباط و پيونداهالى رى با ائمه اماميه ( ع ) كه در زمان امام باقر ( ع ) باوجود يك صحابى رازى ايجاد گرديده بود ، در سطح وسيعترى ادامه‏يافت و در زمان امام صادق ( ع ) تعداد صحابيان رازى به ده تن‏رسيد كه نشان از نفوذ تشيع در اين شهر و پيدايش زمينه نشرافكار اماميه دارد .
گزارشى از وجود حاكمى شيعى مذهب در رى در عصر امام كاظم (ع) كه شيعيان آن حضرت را تحت‏حمايت‏خود داشته است ، در كتاب (قضاء حقوق المومنين ) ، تاليف قرن ششم هجرى وجود دارد. (224) هرچند در اين كتاب ، نام اين حاكم ذكر نگرديده ; ولى در صورت صحت‏خبر ، وجود چنين شخصى در راس حكومت‏شهر رى ، مى توانسته به‏پيشرفت فزاينده تشيع در اين شهر ، بسيار كمك كند و موقعيت‏مطلوبى را براى شيعيان فراهم آورد .
مجموعا پنج نفر از صحابيان امام كاظم ( ع ) ، رازى هستند كه‏با توجه به محدوديت ها و فضاى بسته سياسى زمان و نوپايى نهال‏تشيع در رى ، منطقى به نظر مى رسد. با ورود امام رضا ( ع ) به‏ايران و تصدى ولايت عهدى مامون و حمايت آشكار مامون از عقايدمعتزلى و شيعى ، تشيع در تمامى مناطق ايران رشد و گسترش يافت . وجود يازده صحابى رازى در جمع اصحاب امام رضا ( ع ) ، زمينه‏مساعدى را براى نشر احاديث آن امام در رى فراهم ساخت و ارتباط‏اين شهر را با ائمه ( ع ) ، به اوج خود رسانيد .
در ميان اصحاب جواد الائمه ( ع ) به نه صحابى رازى بر مى‏خوريم. پيوستگى ارتباطات اهل رى با ائمه ( ع ) در زمان امام‏هادى ( ع ) به عمق يافتن اعتقادات شيعيان رى و استوارى تشيع‏اماميه در اين شهر انجاميد. از بين صحابيان امام هادى ( ع ) ،ده نفر رازى هستند كه با احتساب عبدالعظيم حسنى ( كه پناهنده‏شدن وى به اين شهر ، خود نشان از وجود يارانى وفادار به او وهمچنين پايگاه قابل اعتماد شيعيان در اين شهر دارد ) به يازده‏نفر مى رسد. وجود يكى از نواب و وكلاى مورد وثوق امام هادى(ع) در رى ، خود دليلى بر اين مدعاست .
در زمان امام عسكرى ( ع ) كه به واسطه گسترش تشيع در جهان‏اسلام ، امام شديدا تحت نظر بودند ( و حتى معتمد عباسى سعى‏داشت‏با كشتن فرزندى كه قرار بود براى امام به دنيا بيايد ،ريشه امامت را خشك كند ) تعداد صحابيان رازى امام به شش نفر مى‏رسد. در زمان غيبت صغراى امام زمان ( عج ) نيز دو تن كه يكى‏از نواب و وكلاى امام زمان است ( با نام محمد بن جعفر اسدى ) وديگرى از مكاتبه كنندگان با امام ( با نام مخلد بن موسى رازى ) ارتباط مستقيمى با ناحيه مقدسه داشته‏اند .
در مجموع ، شهر رى با احتساب 44 صحابى ، بعد از شهر قم باحدود 140 صحابى ، (225) بالاترين ارتباط و پيوند را با ائمه‏اماميه ( ع ) در سرزمين‏هاى شرقى خلافت داراست. (226) شايدبتوان گفت كه علت اصلى نسبتهاى ناصبى گرى و افراطى گرى كه به‏مردمان رى در قرون مورد بحث داده مى شود ، نزديكى اين شهر به‏قم ( پايگاه تشيع ) بوده است ; چرا كه در كنار مركز جهان تشيع‏در قرن سوم ، وجود شهرى كه مردم آن غالبا سنى مذهب بوده‏اند ،بيشتر نمود داشته تا شهرهاى بزرگ ديگر كه از مركز تشيع ، دوربوده‏اند .
اما از لحاظ روند تكوين و گسترش تشيع اماميه در شهر رى ، باتكيه بر شمار محدثان در قرون يك ، دو ، سه و چهار ، بايد گفت : در قرن اول هجرى ، هيچ نشانى از تشيع در رى وجود ندارد ; امااز مجموع 88 نفر محدثان و صحابيان اهل رى ، سى نفر ( 09/34درصد ) متعلق به قرن دوم هجرى ، 31 نفر ( 22/35درصد ) متعلق به قرن سوم هجرى و 25 نفر ( 40/ 28درصد ) متعلق به قرن‏چهارم هجرى هستند ( رجوع شود به نمودار آتى ). (227)
از لحاظ ميزان اعتبار عقيدتى و علمى و التزام محدثان وعالمان قمى به مذهب اماميه ، در قرون مذكور ، وضعيت‏بدين قراراست : از مجموع 88 محدث ، شانزده نفر ثقه ( 18/18درصد ) ،پانزده نفر حسن ( 04/17درصد ) ، يك نفر امامى ممدوح ( 13/1درصد ) ، پنج نفر ممدوح ( 68/5درصد ) ، دو نفر شيخ الاماميه( 27/2درصد ) ، يك نفر متقى و نيك ( 13/1درصد ) ، يك نفرفقيه و فاضل و عالم ( 13/1درصد ) ، هفت نفر امامى و مجهول (95/7درصد ) ، نوزده نفر مجهول ( 59/21درصد ) ، پنج نفرضعيف ( 68/5درصد ) چهار نفر مهمل ( 54/4درصد ) ، دو نفرغالى ( 27/2درصد ) ، يك نفر مضطرب الامر ( 13/1درصد ) ، يك‏نفر رافضى ( 13/1درصد ) ، يك نفر كاذب ( 13/1درصد ) .
________________________________
1. فرهنگ فارسى ، محمد معين ، چاپ هشتم ، اميركبير ، 1371 ،ذيل ( رى ) .
2. تاريخ يعقوبى ، ابن واضح يعقوبى ، چاپ پنجم ، علمى وفرهنگى ، 1366 ، ج‏2 ، ص‏46 .
3. فتوح البلدان ، بلاذرى ، ترجمه : محمد توكل ، چاپ اول ،نقره ، ص‏445 .
4. همان ، ص‏449 .
5. مختصر كتاب البلدان ، ابن فقيه ، افست از طبع ليدن ،دارصادر ، بيروت ، 1302ق ، ص‏270-271 .
6. احسن التقاسيم فى معرفه الاقاليم ، مقدسى ، ترجمه : علينقى منزوى ، چاپ اول ، شركت مولفان و مترجمان ايران ، 1361ش ج‏2 ، ص‏575 .
7. مسالك و ممالك ، اصطخرى ، به اهتمام : ايرج افشار ، چاپ‏سوم ، علمى و فرهنگى ، 1368 ، ص‏166-167 .
8. احسن التقاسيم ، ج‏2 ، ص‏582-583 .
9. المسالك و الممالك ، ابن خردادبه ، ترجمه : حسين قره‏جانلو ، چاپ اول ، نشر نو ، 1370 ، ص‏147 .
10. احسن التقاسيم ، ج‏2 ، ص‏582-583 .
11. فتوح البلدان ، ص‏450 ; المسالك والممالك ، ابن خردادبه‏ص‏28 .
12. صوره الارض ، ابن حوقل ، الطبعه الثانيه ، دارصادر ،بيروت ، ص‏371 .
13. مسالك و ممالك ، ص‏167 .
14. مختصر كتاب البلدان ، ص‏274 .
15. مسالك و ممالك ، ص‏171 .
16. معجم البلدان ، ياقوت حموى ، تحقيق : فريد عبدالعزيزالجندى ، دارالكتب العلميه ، ج‏2 ، ص‏506 ، 550 و 551 .
17. قصص العلماء ، محمد تنكابنى ، چاپ دوم ، علميه اسلاميه‏1364 ، ص‏396-397 .
18. معجم البلدان ، ج‏4 ، ص‏58-59 .
19. رى باستان ، حسين كريمان ، انتشارات دانشگاه شهيد بهشتى‏1371 ، ج‏2 ، ص‏576 و 626 .
20. لسان الميزان ، ابن حجر العسقلانى ، حققه وعلق عليه : محمد عبدالرحمان المرعشلى ، الطبعه الاولى ، داراحياء التراث‏العربى ، بيروت ، 1995م ، ج‏1 ، ص‏124 .
21. تهذيب الاحكام ، محمد بن حسن الطوسى ، حققه وعلق عليه : سيد حسن الخرسان ، الطبعه الثالثه ، دارالاضواء ، بيروت ، ج‏6 ،ص‏40 .
22. الكافى ، محمد بن يعقوب الكلينى ، صححه و علق عليه : على اكبر الغفارى ، دارالاضواء ، بيروت ، 1405ق ، ج‏5 ، ص‏159 ;جامع الرواه ، الاردبيلى ، منشورات مكتبه آيه الله المرعشى‏النجفى ، ج‏2 ، ص‏429 .
23. الكافى ، ج‏2 ، ص‏14 ; معجم رجال الحديث ، ابوالقاسم‏الخوئى ، الطبعه الثالثه ، بيروت ، 1403ق ، ج‏21 ، ص‏24-25 .
24. مسند الامام الهادى ( ع ) ، عزيزالله العطاردى ،الموتمر العالمى للامام الرضا ( ع ) ، 1410ق ، ص‏312 .
25. معجم رجال الحديث ، ج‏22 ، ص‏123 .
26. التهذيب ، محمد بن حسن الطوسى ، ج‏6 ، ص‏171 ; مسندالامام الرضا ( ع ) ، عزيزالله العطاردى ، منشورات الموتمرالعالمى للامام الرضا ( ع ) ، 1406ق ، ج‏2 ، ص‏515 ; معجم رجال‏الحديث ، ج‏2 ، ص‏127 .
27. الفهرست ، محمد بن حسن الطوسى ، منشورات الشريف الرضى ،قم ، ص‏190 ; رجال ابن داوود ، منشورات جامعه طهران ، 1342ش ،ص‏401 ; رجال العلامه الحلى ، صححه : السيد محمد صادق بحرالعلوم، الطبعه الثانيه ، منشورات المطبعه الحيدريه ، النجف ، 1381ق/ 1916م ، ص‏188 .
28. الفهرست ، الطوسى ، ص‏190 .
29. رجال الطوسى ، منشورات الشريف الرضى ، قم ، 1380ق/1961م ، ص‏519 ; رجال ابن داوود ، ص‏498 و 568 ; رجال العلامه ،ص‏268 .
30. فهرست اسماء مصنفى الشيعه ( رجال النجاشى ) ، محمد بن‏على النجاشى ، منشورات جماعه المدرسين بقم المشرفه ، ص‏456 ;مجمع الرجال ، القهپائى ( كوهپايى اصفهانى ) ، صححه و علق عليه: السيد ضياء الدين العلامه ، اصفهان ، سنه 1384ق ، ج‏1 ، ص‏129; رجال العلامه ، ص‏256 .
31. الكافى ، ج‏1 ، ص‏11 .
32. مسند الامام الهادى ( ع ) ، عزيزالله العطاردى ، ص‏317 .
33. الكافى ، ج‏6 ، ص‏129 ; اعيان الشيعه ، السيد محسن الامين، حققه واخرجه : حسن امين ، دارالتعارف للمطبوعات ، بيروت‏1403ق ، ج‏2 ، ص‏441 ; معجم رجال الحديث ، ج‏22 ، ص‏7978 .
34. همان ، ص‏23 ; اعيان الشيعه ، ج‏2 ، ص‏445 ; معجم رجال‏الحديث ، ج‏22 ، ص‏84 .
35. تنقيح المقال ، المامقانى ، چاپ سنگى ، 1349ق ، ج‏1 ، ص‏8.
36. رجال ابن داوود ، ص‏23 .
37. رجال الطوسى ، ص‏438 ; جامع الرواه ، ج‏1 ، ص‏40 .
38. رجال العلامه ، ص‏18 .
39. رجال الطوسى ، ص‏410 ; رجال ابن داوود ، ص‏23 ; رجال‏العلامه ، ص‏14 ; مسند الامام الهادى ( ع ) ، عزيزالله العطاردى، ص‏320 .
40. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏8 .
41. الرجال ، الطوسى ، ص‏444 ; الرجال ، ابن داوود ، ص‏25 .
42. الرجال ، الطوسى ، ص‏444 .
43. لسان الميزان ، ابن حجر ، ج‏1 ، ص‏352 .
44. معجم رجال الحديث ، ج‏2 ، ص‏164 .
45. لسان الميزان ، ج‏10 ، ص‏352 .
46. الرجال ، الطوسى ، ص‏455 .
47. رجال النجاشى ، ص‏96 ، رجال ابن داوود ، ص‏387 و 420 ;مجمع الرجال ، ج‏1 ، ص‏126 .
48. الفهرست ، الطوسى ، ص‏30 .
49. رجال النجاشى ، ص‏96 ، الفهرست ، الطوسى ، ص‏30 ; رجال‏العلامه ، ص‏308 .
50. لسان الميزان ، ابن حجر ، ج‏1 ، ص‏461 .
51. معجم رجال الحديث ، الخوئى ، ج‏2 ، ص‏323 .
52. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏17 .
53. رجال الطوسى ، ص‏107 .
54. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏21 .
55. رجال النجاشى ، ص‏109 ; رجال العلامه ، ص‏207 .
56. رجال الطوسى ، ص‏370 ; رجال البرقى ، منشورات جامعه‏طهران ، 1342ش ، ص‏55 .
57. رجال ابن داوود ، ص‏72 .
58. همان ، ص‏543532 .
59. رجال النجاشى ، ص‏109 ; مجمع الرجال ، ص‏274 ، رجال‏العلامه ، ص‏207 .
60. الفهرست ، الطوسى ، ص‏39 .
61. رجال النجاشى ، ص‏109 .
62. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏26 .
63. رجال النجاشى ، ص‏123 ; تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏213 .
64. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏27 .
65. اعيان الشيعه ، ج‏4 ، ص‏150 ; معجم رجال الحديث ، ج‏4 ،ص‏102-103 .
66. رجال النجاشى ، ص‏126 ; رجال ابن داوود ، ص‏90 ; رجال‏العلامه ، ص‏33 .
67. همان ، ص‏65 ; رجال ابن داوود ، ص‏103 ; رجال العلامه ،ص‏44 .
68. همان ، ص‏65 .
69. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏30 .
70. رجال البرقى ، ص‏52 .
71. رجال الطوسى ، ص‏400 ; رجال النجاشى ، ص‏60 ; مجمع الرجال‏ج‏2 ، ص‏188 ; رجال العلامه،ص‏214;رجال ابن داوود ، ص‏44 .
72. الفهرست ، الطوسى ، ص‏53 .
73. جامع الرواه ، ج‏1 ، ص‏253 .
74. مسند الامام الرضا ( ع ) ، ج‏2 ، ص‏525 ; جامع الرواه ،ج‏1 ، ص‏206 .
75. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏37 .
76. رجال الطوسى ، ص‏462 ; رجال ابن داوود ، ص‏111 .
77. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏315 .
78. علل الشرائع ، محمد بن على الصدوق ، قدم له : السيدمحمدصادق بحر العلوم، منشورات المكتبه الحيدريه، النجف، 1385ق ، ص‏69 .
79. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏39 .
80. رجال الطوسى ، ص‏373 .
81. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏40 .
82. رجال الطوسى ، ص‏462 ; رجال ابن داوود ، ص‏104 .
83. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏41 .
84. معجم رجال الحديث ، ج‏6 ، ص‏74 .
85. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏41 .
86. مسند الامام الكاظم ( ع ) ، عزيزالله العطاردى ، الطبعه‏الاولى ، منشورات الموتمرالعالمى للامام‏الرضا(ع) ، 1409ق‏ج‏3 ، ص‏366 .
87. مسند الامام الصادق ( ع ) ، الكفائى ، منشورات مطبعه‏الاداب ، 1380ق/1961م ، ص‏333 .
88. معجم رجال الحديث ، ج‏6 ، ص‏113-114 .
89. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏53 .
90. رجال ابن داوود ، ص‏149 .
91. اختيار معرفه الرجال ( رجال الكشى ) ، محمد بن حسن‏الطوسى ، صححه وعلق عليه : حسن المصطفوى ، منشورات جامعه طهران‏1341ش ، ص‏579 ; رجال ابن داوود ، ص‏408-409 ; رجال العلامه ،ص‏7-19 .
92. رجال الطوسى ، ص‏401 ; رجال الكشى ، ص‏566 .
93. رجال الطوسى ، ص‏416 ; رجال الكشى ، ص‏566 ; رجال البرقى‏ص‏58 .
94. مسند الامام العسكرى ( ع ) ، عزيزالله العطاردى ،منشورات الموتمر العالمى للامام الرضا (ع) ، 1410ق ، ص‏316-317
95. رجال النجاشى ، ص‏185 ; رجال العلامه ، ص‏228 .
96. رجال الطوسى ، ص‏416 .
97. الفهرست ، الطوسى ، ص‏80 .
98. رجال النجاشى ، ص‏185 ; مجمع الرجال ، ج‏3 ، ص‏180 .
99. رجال العلامه ، ص‏228 ; رجال النجاشى ، ص‏185 .
100. الفهرست ، الطوسى ، ص‏80 .
101. تنقيح المقال ، ج‏2 ، ص‏198 .
102. رجال الطوسى ، ص‏402 .
103. همان ، ص‏416 .
104. همان ، ص‏432 .
105. رجال النجاشى ، ص‏198 ; رجال العلامه ، ص‏25 و 230 .
106. مجمع الرجال ، ج‏3 ، ص‏203 .
107. رجال الكشى ، ص‏566 .
108. الفهرست ، الطوسى ، ص‏84 ; رجال النجاشى ، ص‏198 .
109. رجال ابن داوود ، ص‏226 .
110. رجال الطوسى ، ص‏417 .
111. الفهرست ، الطوسى ، ص‏121 .
112. رجال النجاشى ، ص‏247 248 .
113. همان ، ص‏249 .
114. الفهرست ، الطوسى ، ص‏121 .
115. رجال العلامه ، ص‏130 ; رجال النجاشى ، ص‏247 .
116. همان ، ص‏238 ; تنقيح المقال ، ج‏2 ، ص‏167 .
117. رجال النجاشى ، ص‏348 ; معجم رجال الحديث ، ج‏10 ، ص‏106
118. رجال الطوسى ، ص‏403 .
119. رجال ابن داوود ، ص‏212 .
120. رجال النجاشى ، ص‏228 .
121. التهذيب ، ج‏9 ، ص‏126 .
122. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏102 .
123. رجال الطوسى ، ص‏264 .
124. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏104 .
125. معجم رجال الحديث ، ج‏2 ، ص‏16 و ج‏11 ، ص‏166 .
126. تنقيح المقال ، ج‏2 ، ص‏256 .
127. همان ، ج‏2 ، ص‏295 .
128. عيون اخبار الرضا ( ع ) ، محمد بن على الصدوق ، صححه : مهدى الحسينى اللاجوردى ، جهان ، ص‏64 .
129. تنقيح المقال ، ج‏2 ، ص‏125و259 ; عيون اخبار الرضا ( ع‏ص‏138 .
130. رجال النجاشى ، ص‏255 ; مجمع الرجال ، ج‏4 ، ص‏203 ; رجال‏ابن داوود ، ص‏54و84 ; رجال العلامه ، ص‏284 .
131. مجمع الرجال ، ج‏4 ، ص‏203 ; رجال العلامه ، ص‏284 .
132. رجال النجاشى ، ص‏255 .
133. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏108 .
134. مسند الامام الكاظم ( ع ) ، عزيزالله العطاردى ، ج‏3 ،ص‏470 ; معجم رجال الحديث ، ج‏12 ، ص‏92 .
135. تنقيح المقال ، ج‏2 ، ص‏297 .
136. رجال النجاشى ، ص‏260 ; رجال ابن داوود ، ص‏48 ; رجال‏العلامه ، ص‏100 .
137. طبقات اعلام الشيعه ، آقا بزرگ الطهرانى ، تحقيق : علينقى منزوى ، منشورات دارالكتاب العربى،1390ق ، ج‏1 .
138. الكافى ، ج‏5 ، ص‏541 .
139. رجال النجاشى ، ص‏260 .
140. الكامل فى التاريخ ، ابن اثير ، تحقيق مكتب التراث ،الطبعه الرابعه ، منشورات‏التاريخ العربى، بيروت، 1414ق ، ج‏8ص‏346 .
141. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏110 .
142. معجم رجال الحديث ، ج‏12 ، ص‏216 .
143. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏106 .
144. الفهرست ، الطوسى ، ص‏100 ; رجال ابن داوود ، ص‏247 ;معجم رجال الحديث ، ج‏12 ، ص‏10 .
145. مسند الامام الكاظم ( ع ) ، ج‏3 ، ص‏483 .
146. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏120 .
147. رجال ابن داوود ، ص‏268 .
148. رجال الطوسى ، ص‏257 .
149. الكافى ، ج‏1 ، ص‏485 .
150. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏131 .
151. رجال الطوسى ، ص‏496 ، رجال ابن داوود ، ص‏290 ، رجال‏العلامه ، ص‏148 .
152. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏131 .
153. رجال الطوسى ، ص‏407 ، رجال البرقى ، ص‏57 ، معجم رجال‏الحديث ، ج‏14 ، ص‏243 .
154. معجم رجال الحديث ، ج‏15 ، ص‏327 و ج‏16 ، ص‏10 .
155. مشايخ فقه و حديث ، عزيزالله العطاردى ، چاپ اول ،عطارد ، 1373ش ، ص‏141 158 ; معجم رجال الحديث ، ج‏16 ، ص‏9 .
156. لسان الميزان ، ج‏5 ، ص‏703 .
157. تنقيح المقال ، ج‏2 ، ص‏82 .
158. الكافى ، ج‏4 ، ص‏169 .
159. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏133 .
160. رجال النجاشى ، ص‏394 ; رجال ابن داوود ، ص‏300 .
161. رجال النجاشى ، ص‏394 .
162. لسان الميزان ، ج‏5 ، ص‏762 .
163. رجال النجاشى ، ص‏373 ; رجال ابن داوود ، ص‏32 ،ص‏501و549 ; رجال العلامه ، ص‏160 .
164. رجال الطوسى ، ص‏496 ; رجال ابن داوود ، ص‏302 .
165. رجال البرقى ، ص‏20 .
166. رجال النجاشى ، ص‏373 ; رجال العلامه ، ص‏275 .
167. الفهرست ، طوسى ، ص‏151 .
168. رجال النجاشى ، ص‏373 .
169. همان ، ص‏338 ; رجال ابن داوود ، ص‏502-547 ; رجال الطوسى‏ص‏506 ; رجال العلامه ، ص‏255 .
170. رجال الطوسى ، ص‏425 .
171. الفهرست ، الطوسى ، ص‏147 .
172. رجال النجاشى ، ص‏338 .
173. التهذيب ، ج‏6 ، ص‏20 .
174. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏136 .
175. رجال الطوسى ، ص‏424 .
176. همان ، ص‏389 .
177. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏139 .
178. رجال العلامه ، ص‏143 .
179. الفهرست ، الطوسى ، ص‏132 ; رجال النجاشى ، ص‏375 ; رجال‏ابن داوود ، ص‏321 .
180. همان ، ص‏132 ; رجال النجاشى ، ص‏375 .
181. رجال النجاشى ، ص‏132 ; رجال العلامه ، ص‏143 .
182. رجال الطوسى ، ص‏495 ; رجال ابن داوود ، ص‏324 ; رجال‏العلامه ، ص‏147 .
183. الامالى للصدوق ، الاعلمى ، منشورات موسسه الاعلمى‏للمطبوعات، بيروت لندن،1980م،ص‏5 8 و10 ( المقدمه ) .
184. رجال ابن داوود ، ص‏324 ; رجال العلامه ، ص‏147 .
185. الفهرست ، طوسى ، ص‏156 ; رجال النجاشى ، ص‏389 ; رجال‏ابن داوود ، ص‏324 ; رجال العلامه ، ص‏147 .
186. رجال النجاشى ، ص‏392389 .
187. الفهرست ، الطوسى ، ص‏157 .
188. رجال ابن داوود ، ص‏324 .
189. الكافى ، ج‏4 ، ص‏224 .
190. عيون اخبار الرضا ( ع ) ، ص‏120 .
191. معجم رجال الحديث ، ج‏18 ، ص‏345 .
192. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏146 .
193. رجال الطوسى ، ص‏436 .
194. رجال الكشى ، ص‏530 ; رجال ابن داوود ، ص‏341-388 ; رجال‏العلامه ، ص‏153 .
195. رجال الطوسى ، ص‏495 ; رجال النجاشى ، ص‏377 ; رجال ابن‏داوود ، ص‏341 ; رجال العلامه ، ص‏145 .
196. الفهرست ، الطوسى ، ص‏135 .
197. رجال النجاشى ، ص‏377 .
198. الفهرست ، الطوسى ، ص‏135 .
199. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏147 .
200. همان ، ج‏1 ، ص‏202 .
201. معجم رجال الحديث ، ج‏18 ، ص‏68 .
202. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏147 .
203. الكافى ، ج‏4 ، ص‏538 ; معجم رجال الحديث ، ج‏18 ، ص‏160 ;تنقيح المقال ، ج‏3 ، ص‏207 .
204. رجال النجاشى ، ص‏413 ، رجال ابن داوود ، ص‏520و547 ;رجال العلامه ، ص‏259 .
205. معجم رجال الحديث ، ج‏18 ، ص‏351 .
206. رجال النجاشى ، ص‏413 .
207. مسند الامام الرضا ( ع ) ، ج‏2 ، ص‏552-553 .
208. همان جا .
209. تنقيح المقال ، ج‏3 ، ص‏272 .
210. رجال الطوسى ، ص‏325 ; الكافى ، ج‏2 ، ص‏14 ; رجال البرقى‏ص‏44 ; معجم رجال الحديث ، ج‏19 ، ص‏170-171 .
211. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏160 .
212. رجال الطوسى ، ص‏394 ; رجال البرقى ، ص‏54 ; مسند الامام‏الرضا (ع) ، ج‏2 ، ص‏553 .
213. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏163 .
214. رجال الطوسى ، ص‏332 .
215. تنقيح المقال ، ج‏1 ، ص‏164 .
216. رجال الطوسى ، ص‏426 .
217. رجال النجاشى ، ص‏444 ; رجال ابن داوود ، ص‏375 ; رجال‏العلامه ، ص‏182 .
218. رجال الطوسى ، ص‏333 ; رجال البرقى ، ص‏31 .
219. رجال النجاشى ، ص‏444 .
220. رجال الكشى ، ص‏437 .
221. همان ، ص‏588 .
222. مقاتل الطالبيين ، ابوالفرج الاصفهانى ، شرح و تحقيق : السيد احمد صقر ، الطبعه الاولى ، منشورات الشريف الرضى ،1414ق ، ص‏132 .
223. نثر الدر ، ابو سعيد منصور الحسينى الابى ، تحقيق : محمد على قرنه ، الهيئه المصريه العامه للكتاب ، ج‏1 ، ص‏427 .
224. تراثنا ، السنه الاولى ، العدد الثالث ، ص‏186-187 .
225. ( علما و خاندانهاى امامى جبال و خراسان ) ( پايان‏نامه كارشناسى ارشد تاريخ ) ، محمد حاج تقى ، پژوهشگاه علوم‏انسانى و مطالعات فرهنگى ، تهران ، زمستان. 1375
226. شهر نيشابور كه بزرگترين شهر سرزمين هاى شرقى خلافت ويكى از مهمترين مراكز فرهنگى قرون نخستين اسلامى بوده است ،بيش از بيست صحابى ندارد ( ر. ك : ( علما و خاندانهاى امامى‏جبال و خراسان )] .
227. متاسفانه تاريخهاى محلى رى كه مهمترين منبع اطلاعاتى‏در مورد بافت علمى شهر و نام و نشان علماى آن است ، از بين‏رفته اند. كتاب ( تاريخ رى ) شيخ منتجب الدين ، دانشمند قرن‏ششم ، كلا از بين رفته و فقط قسمتهاى كوتاهى از آن در ( طبقات‏الشافعيه ) سبكى و ( لسان الميزان ) ابن حجر آمده است ( ر. ك: مقالات تاريخى ، رسول جعفريان ، دفتر دوم ). در اين مقاله‏از اين مختصر استفاده شده است. لذا شايد يكى از دلايل افت‏نسبى علماى قرن چهارم نسبت‏به قرن دوم و سوم در رى ، نابودى‏منابع اطلاعاتى باشد و شايد در قرن دوم و سوم ، به دليل پيوندعلما با ائمه ( ع ) در كتب رجالى و غير آن ، نام ايشان بيشترمضبوط مانده است
.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page