برائت از مشرکان در حج ابراهیمی

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

مکتب زیارت
حج ظهور جلوه یار و تابش بارقه ملکوت است که دل را خلوتگاه دوست و اندیشه را معراج معرفت و شهود حق می‏کند آنجا که حرم است جائی برای نامحرم نیست و آنجا که ‏مظهر خداست جولان گاهی برای شیطان نیست که فرموده ‏اند القلب حرم الله فلاتسکن حرم‏ الله غیر الله. «دل حرم الهی است و نشاید که در حرم خدا غیر او جای گیرد»


حرکت زائر حج ‏بر اساس معرفت و عشق است و این دل و فکر است که باید در جای این‏ اعمال حضور داشته باشد. از همان ابتدا باید برائت و بیزاری خویش را از شرک تکرارکنی و گوش جان را بدان آشنا سازی.
«لبیک، اللهم لبیک، لبیک لاشریک لک لبیک‏»: خدایا ترا اجابت می‏کنم به تو روی‏ آورده‏ ام شریکی نداری با دل و جان خویش فرمانت را پذیرایم.
زائر به بهانه استفاده از امکانات رفاهی و صنعت و تکنولوژی سلطه شرک را پذیران می‏شود که این آهنگ دلنشین مشعل فروزنده راه و مقصد زائر است که «ان الحمدوالنعمه لک والملک لاشریک لک لبیک‏» ستایش و نعمت از آن توست و قدرت و سلطنت‏ مخصوص ذات یکتائی تو. تا دل در گرو دیگران داری، چگونه می‏توان به حجی که مقصودیار است، واصل شوی؟ پیام توحید پیام دل بریدن از غیر خدا و اعلام برائت و طرد ورد هر گونه مظاهر شرک است.
خانه‏ای که بنیاد این خانه توحید است و خود سمبلی است از کلمه توحید«لااله ‏الاالله‏» بدین جهت است که در حج، اصل برائت از مشرکین در قرآن و سیره‏ معصومین(ع) جایگاه ویژه‏ای دارد که به اختصار به آن می‏پردازیم.
قرآن و مساله برائت
سال نهم هجرت مکه فتح و تمام سردمداران کفر به هلاکت‏ رسیده یا وحشت زده و هراسان از قدرت و عظمت اسلام به بیغوله‏ ها خزیدند. کعبه‏ می‏ بایست از هر گونه مظاهر شرک و بت‏پرستی پاک می‏شد تا جز موحدان بر گرد آن طواف‏نکنند خبر رسید زنی از مشرکان برهنه بر گرد خانه کعبه طواف نموده است و توجه‏ دلهای مریض و چشمان بیمار را به خود جلب کرده است آیات آغازین سوره برائت نازل‏ می‏شود و این حکم الهی را اعلام می‏دارد: از این پس خدا و رسولش از عهد مشرکانی که‏با شما مسلمین بسته‏ اند، بیزاری جست؟
پس شما مشرکان تا چهار ماه دیگر مهلت داده می‏شوید که در زمین «مکه‏» گردش وآسایش کنید ...
البته همانگونه که در آیه چهارم سوره برائت آمده است، منظور از مشرکین که با آنان پیمان بسته شده آنهایند که در پی نقض عهد برآمده ‏اند و بر پیمان خویش ‏استوار نمانده ‏اند چنانکه می‏فرماید: مگر آن گروه از مشرکان که با آنها عهدکرده‏اید و عهد شما را نشکستند و هیچیک از دشمنان شما را یاری نکرده باشند پس با آنها عهد را تا مدت مقرر، نگاه دارید که خدا متقیان را دوست می‏دارد.
اما این رسالت را چه فردی می‏بایست انجام دهد در آغاز ابوبکر ماموریت می‏یابدآن را اعلام کند اما جبرئیل به پیامبر(ص) خبر می‏دهد که این مسئولیت را به علی(ع)واگذار نماید و می‏فرماید یا محمد لایودی عنک الا رجل منک: بیزاری از مشرکان رااعلام نکند مگر فردی که از خودت باشد.
امیرالمؤمنین(ع) این مسئولیت را به عهده می‏گیرد اما چه وقت و چه زمان باید آن‏را اعلام کند قرآن کریم می‏فرماید:
«واذان من الله ورسوله الی الناس یوم الحج الاکبر ان الله بری من المشرکین‏ ورسوله ...»: در روز حج ‏بزرگ، خدا و رسولش اعلام می‏دارند که بعد از این از مشرکان بیزارند.
پس زمان اعلام، روز حج اکبر است در اینکه حج اکبر چه روزی است احتمالات مختلفی‏ داده شده است اما آنچه روایات آن را تایید می‏کند اینست که روز حج اکبر روز عیدقربان و دهم ذی حجه است علامه طباطبائی می‏نویسد: یکی از احتمالاتی که در این باب ‏عرضه داشته ‏اند این ست که منظور از حج اکبر روز عید قربان از سال نهم هجری است‏بدین خاطر که در این روز مسلمانان و مشرکان اجتماع نموده و دیگر بعد از آن‏مشرکی حج نگذارد و این نظر به احادیث رسیده از اهل بیت مورد تایید قرار گرفته ‏و با اعلام برائت نیز مناسب‏ تر است علاوه بر اینکه دلیل ذیل هم بر آن مساعدت می‏کند زیرا که روز دهم بزرگترین روزی بود که مسلمانان و مشرکین حج‏ گزار در آن اجتماع‏ نمودند که در نتیجه بهترین زمان برای اعلام برائت ‏به شمار می‏آمد. روشن است که‏این تکرار آیه اول سوره برائت نخواهد بود زیرا آیه اول «برائه من الله‏»بیانگر اعلام برائت‏ به مشرکان است تا آنان وظائف خویش را بشناسند و این آیه خطاب‏به مردم و مسلمین است که بدانند پس از چهار ماه چه برخوردی با عهدشکنان وآمادگی جهت این ماموریت الهی داشته باشند چنانکه می‏فرماید «و اذان من الله ورسوله الی الناس‏».
بدین ترتیب بود که امیرمومنان(ع) در روز دهم ذی‏الحجه بر فراز جمره عقبه قرارگرفت و آیات آغازین سوره برائت را قرائت نمود و پیام الهی را در جمع مسلمین ومشرکان ابلاغ کرد.
همان پیام که بانی بزرگ کعبه ابراهیم خلیل الرحمن آن را در مقابل مشرکین ‏فریاد کرد و آن را برای همیشه تاریخ در زندگی انسانها و فرزندان خویش به یادگارگذاشت چنانکه در قرآن کریم می‏خوانیم «و اذ قال ابراهیم لا بیه و قومه اننی براءمما تعبدون الا الذی فطرنی فانه سیهدین وجعلها کلمه باقیه فی عقبه‏»:
ای رسول ما یاد آر وقتی را که ابراهیم با پدر و قومش گفت ای بت‏پرستان من ازمعبودان شما سخت‏ بیزارم و جز آن خدائی را که مرا آفریده و البته ما را هدایت ‏خواهد کرد نمی‏پرستم و این خداپرستی را بر همه فرزندان خود کلمه ماندگار وباقی قرار داد و بر این اساس امامان معصوم، فرزندان راستین ابراهیم(ع) برائت ازطاغوت‏ها را در کنگره حج توجه می‏داده و خود بدان عمل نموده و مردم را به سوی‏ ولایت راستین اولیاء الهی فراخواندند.
نمونه ‏های ذیل از آن موارد است:
الف سخنرانی امام حسین(ع) در سرزمین منی
امامان معصوم به پیروی از پیامبراسلام(ص) و امیر مومنان(ع) سعی می‏نمودند که از اجتماع مسلمین در حج استفاده لازم‏ را جهت روشنگری مردم بنمایند و آنان را از مستکبران و طاغوت های زمان خویش برحذر دارند. از جمله در تاریخ می‏ خوانیم: دو سال قبل از مرگ معاویه، امام حسین(ع) درسرزمین منی از تعداد زیادی از بنی ‏هاشم و اصحاب رسول گرامی(ص) و دیگر مسلمانانی‏ که به خوبی معروف بودند، دعوت به عمل آورد و در جمع آنان که به هفتصد نفرمی‏رسید به سخنرانی پرداخت و پس از حمد و سپاس الهی فرمود: فان هذا الطاغیه قدصنع بنا وبشیعتنا ما علمتم و ... شما از کارهای این طاغوت مطلع هستید که باشیعیان ما چه برخوردی داشته است از شما درباره چیزی سؤال می‏کنم اگر آن را راست‏ بدانید مرا تصدیق کنید و پس از برگشتن به وطن های خویش به کسانی که به آنان‏ اعتماد دارید آن را ابلاغ کنید زیرا می‏ترسم حق فراموش شود سپس آیات و روایات‏پیامبر(ص) را که در فضیلت اهل بیت وارد شده است‏ برخواند و همه سخن به تصدیق ‏حضرت گفتند سپس حضرت فرمود شما را قسم می‏دهم آیا می‏دانید که رسول گرامی روز عیدغدیر علی(ع) را به ولایت و جانشینی خویش منصوب نمود و فرمود که حاضرین به غائبان‏ برسانند همه گفتند آری این را می‏دانیم که در اینجا آنان را طبق فرموده ‏پیامبر(ص) متوجه مسئولیت‏سنگین خویش نموده تا پس از حج آن را به تشنگان حقیقت و طالبان کوثر ولایت هدیه کنند.
ب بی‏ اعتنائی امام زین العابدین(ع) به عبدالملک در حال طواف
علامه مجلسی ازامام باقر(ع) نقل می‏کند که عبدالملک در حال طواف خانه خدا بود و امام ‏زین‏ العابدین(ع) در پیشاپیش او و بی ‏اعتنای به قدرتش طواف می‏نمود عبدالملک که آن‏حضرت را نمی‏شناخت ‏یا تجاهل می‏کرد، پرسید «من هذا الذی یطوف بین ایدینا ولایتلفت‏الینا» این کیست که بی اعتنای به ما در مقابل و پیش روی‏مان طواف مینماید؟
گفته شد علی بن الحسین‏8 است دستور داد که حضرت را به نزدش آورند هنگامی که‏ حضرت را مشاهده نمود گفت ای علی بن الحسین من قاتل پدرت نیستم چرا به نزد ما نمی ‏آیی امام فرمود قاتل پدرم زندگی دنیائی‏ اش را بهم زد اما در عوض پدرم آخرت‏ قاتلش را تباه نمود. «فان احببت ان تکون کهو فکن‏»: اگر تو نیز دوست داری‏ همانند او آخرت خویش را تباه کنی آنگونه باش.
و در همین راستاست که حضرت، فرزدق، شاعر دربار هشام را به پاس آن چکامه که درمکه و در حمایت از اهل بیت و ولایت راستین علوی سرود تشویق نموده و او را بر این‏کار می ‏ستاید زیرا که ترویج ولایت و برائت از ستمگران اصلی است که در همه جا موردرضایت و قرب الهی می‏باشد.
ج خطابه پرشور امام صادق(ع) در مکه سید ابن طاووس به سند معتبر از امام ‏صادق(ع) این چنین نقل می‏کند: در یکی از سالها هشام‏ بن عبدالملک به حج آمده و من‏نیز در خدمت پدرم به حج رفته بودم در یکی از روزها در جمع مردم گفتم حمد و سپاس‏ خدائی را سزد که محمد(ص) را به حق به پیامبری فرستاد و ما را بواسطه آن حضرت‏ گرامی داشت پس مائیم برگزیدگان خدا بر خلق او و شایستگان از بندگان او وجانشینان خدا در زمین فالسعید من اتبعنا والشقی من عادانا وخالفنا نیک بخت کسی ‏است که از ما پیروی کند و بدبخت کسی است که با ما دشمنی کند و به مخالفت مابرخیزد این سخنرانی که بیانگر موضع امام صادق(ع) و امام باقر(ع) بود آنهم دراجتماع شکوهمند مکه که از نقاط مختلف بلاد اسلامی در آنجا حضور یافته بودند موجب‏شد که هشام پس از مراجعت از مکه پیکی بسوی فرماندار مدینه بفرستد و آن دو امام‏ بزرگوار را به نزد خود فرا خواند زیرا بیش از همه طاغوت زمان هشام‏بن عبدالملک ‏از آن سخنرانی احساس خطر کرده و آن را به عنوان پیام ولایت علوی و برائت ازستمگران تلقی نموده که اینچنین به موضع‏گیری تندی علیه آن دو بزرگوار اقدام‏ می‏کند.
در همین راستا امام باقر(ع) می‏فرماید تمام الحج لقاء الامام: کامل شدن حج‏ به‏ ملاقات با امام است و نیز فرمود به مردم دستور داده شده است که بسوی این سنگ ها بیایند و دور آن طواف نمایند سپس بنزد ما بیایند و همبستگی و ولایت پذیری خویش ‏را بر ما عرضه بدارند.