امام تمام و مظهر حق

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 یا امام الموحدّین نظری

از ولایت مرا گشای دری

با ولای تو و محبّت تو

نیست در راه هیچ کس خطری

تخم مهر تو هر که می کارد

می خورد از حیات خویش بری

تاجم از دوستی تُست، عدو

در عداوت ببند گو کمری

دل نترسد ز تیغ دشمن تو

که به مهر تو هست جان سپری

به ولای تو هر که یک رنگ است

برفرازد به هر دو کون سری

خبر از هر چه هست باز دهد

هر که را از تو می شود خبری

ای امام تمام و مظهر حق

ظاهر از تو ولایت مطلق

ای صبا هر نفس هزار سلام

ببر از من به آستان امام

[597]

برسان باز از خصایص او

به سوی گوش جان من پیغام

تا بگویم چه داده است به او

حضرت ذی الجلال و الاکرم

ای تو و مصطفی ز کوثر فضل

ریخته باده عطا در جام

ای تو نفس رسول و جان جهان

تابع جود تو وجود انام

ای تو و مصطفی ز یک فطرت

بوده هر دو به عرش حق با نام

آدم و خاتم ولایت کل

سید اولیا، امام تمام

ای امام تمام و مظهر حق

ظاهر از تو ولایت مطلق

ای علی ولی، جلیل جمیل

وارث سیرت حبیب و خلیل

طاق عرش از ولای تو روشن

اولیا را ز نور تو قندیل

نه تو را در مقام علم بدل

نه تو را در طریق عدل عدیل

تقوی تو به فضل تو برهان

بر کمال تو علم تُست دلیل

افضل و اکمل، اورع و اتقی

اقدم و اعلم، احسن التأویل

پای بر منبر و سلونی گوی

دل به بالای عرش حق، بی قیل

هر چه رأی تو نیست نیست سنی

هر چه راه تو نیست نیست سبیل

ای امام تمام و مظهر حق

ظاهر از تو ولایت مطلق

شاه داعی شیرازی

دیوان/ 81