1. تحریک حس ریاست طلبی رقیبان علی بن ابی طالب علیه السلام :

(زمان خواندن: 2 - 4 دقیقه)

 روزی که آن شش تن به شور نشستند جز علی علیه السلام و عثمان هیچ یک از نفوذ اجتماعی و سیاسی بهره چندانی نداشتند.به همین سبب با انتخاب عثمان هیچ کدامشان در خود قدرت انقلاب و مخالفت نمی دید. بنابراین ،حکومت عثمان تا سال ها بدون آشوب پیش می رفت و اگر هم روزی دچار آشفتگی می شد ، بدی شیوه سیاسی عثمان عامل آن شناخته می شد ، نه قدرت یافتن رقیبان او. پس از عثمان نیز ، آن که به خلافت دست می یافت اگر چون عثمان می اندیشید و رفتار می کرد - که با سخاوت های بی حد ،رقیبانش را آرام می نمود - این رقیبان در جبهه مخالف وی قرار نخواهند گرفت.اما هر گاه کسی مانند علی علیه السلام به حکومت رسد که ادامه دهنده راه عثمان و همفکر او نباشد ، این افراد سرسخت ترین دشمنان او خواهند گردید. زیرا آنان هر چند در آغاز خلافت عثمان از شهرت و شکوه اجتماعی بهره ای نداشتند اما در دوره طولانی خلافت عثمان ، می توانستند قدرت و شهرتی کسب کنند و به مخالفت با علی علیه السلام برخیزند ، چنان که در آغاز خلافت علی علیه السلام مشاهده شد.
جز عبدالرحمن بن عوف که پیش از زمامداری امام علی علیه السلام در گذشت ، شورش طلحه و زبیر بر ضد امام در دوره زمامداری ایشان حاکی از عمق تاثیر آن وصیت در روح این دو واز پیامدهای زیانبار آن است. سعد بن ابی وقاص نیز که کمترین امتیازی بر علی علیه السلام نداشت از بیعت با آن حضرت امتناع ورزید و چون یارای مخالفت نداشت گوشه نشین شد و عاقبت ، فرزندش عمر بن سعد در نینوا فرزند علی علیه السلام را که رقیب پدرش سعد بود به شهادت رساند. در حقیقت آن وصیت به گونه ای طراحی شده بود که تا سال ها مردم از رهبری علی علیه السلام محروم بمانند و اگر به فرض پس از عثمان نیز علی علیه السلام بر سر کار آید ،داعیه دارانی ریاست طلب رقیب وی شوند و کار بر او آرام نگذرد.خلیفه دوم می دانست که این افراد به منظور دستیابی به خلافت با یکدیگر به مخالفت بر می خیزند و اگر این کوشش اختلاف انگیز در زمان عثمان بروز نکند خلیفه بعدی از آن نمی رهد.
شک نیست که جز علی علیه السلام و عثمان که به خلافت رسید ، آن چهار تن اگر در شورا عضویت نمی یافتند هیچ یک چشم طمع به خلافت نمی دوختند. امتیاز عضویت آنها در شورا علاوه بر همردیف سازی آنان با علی علیه السلام ،باور شایستگی زمامداری امت و احساس برتری بر دیگر مسلمانان را در نهاد آنان بیدار ساخت. (782)
این نکته ، از نظر معاویه نیز دور نبود. او به ابن حصین می گوید : گمان می کنی علیت اختلاف مسلمانان و دگرگونی افکار آنها چه بود ؟ وی گفت :کشته شدن عثمان.معاویه گفت : سخن تازه ای نگفتی. وی جواب داد :مبارزه علی با تو... یا با طلحه ،زبیر و عایشه .معاویه رای او را نپذیرفت و گفت : آنچه اوضاع مسلمانان را دچار آشوب و اختلاف کرد ، شورای عمر بن خطاب بود. زیرا آن شورا در اختیار شش نفر قرار گرفت. هر کس مایل بود آن را به طرف خود جلب کند و قوم او نیز در انتظار خلافت وی بودند و برای تصاحب کرسی خلافت و مناصب اجتماعی ، گردن فرازی می کردند. اگر عمر مانند ابوبکر یک نفر را جایگزین خود می کرد این اختلاف پدید نمی آمد. (783)
این نکته افزودنی است که پس از رحلت رسول اکرم صلی الله علیه و آله از میان مهاجران ،نه امویان به حکومت رسیدند نه هاشمیا: جناح میانی قریش (تیم و عدی ،که ابوبکر و عمر نماینده ایشان بودند به قدرت رسیدند. با طرح خلیفه دوم ،نماینده بنی امیه نیز به خلافت دست یافت و حال وقت آن بود دیگر طوایف قریش بهره ای از ریاست ببرند و نامزد کردن آن چند تن ، این فرصت طلبی را دامن زد

782) ابن ابی الحدید ضمن تایید مطلب فوق می نویسد : این امر آنان را همچنان به خود مشغول داشت تا در زمان علی کار به اختلاف بعدی رسید. شرح نهج البلاغة ، ج 9 ،ص 28 و 29.
783) العقد الفرید ، ج 4 ، ص 281 ،مختصر تاریخ دمشق ،ج 9 ،ص 85.