آشکار شدن حکمت از زبان لقمان علیه السلام

(زمان خواندن: 1 - 2 دقیقه)

 از پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم نقل شده: روزی لقمان در وسط روز برای استراحت خوابیده بود، ناگهان صدایی شنید که: ای لقمان! آیا می خواهی خداوند تو را خلیفه در زمین قرار دهد که در میان مردم به حق قضاوت کنی؟
لقمان در پاسخ گفت: اگر پروردگارم مرا مخیر کند، راه عافیت را می پذیرم، و تنه به این آزمون بزرگ نمی دهم، ولی اگر فرمان دهد فرمانش را به جان پذیرا می شوم، زیرا می دانم اگر چنین مسؤولیتی بر دوش من بگذارد، قطعاً مرا کمک می کند، و از لغزش ها نگه می دارد.
فرشتگان - در حالی که لقمان آن ها را نمی دید - گفتند: ای لقمان! برای چه قضاوت را نمی پذیری؟
لقمان گفت: برای این که داوری در میان مردم سخت ترین منزل گاه ها و مهمترین مراحل است، و امواج ظلم و ستم از هر سو متوجه آن است، اگر خدا انسان را حفظ کند، شایسته نجات است، و اگر راه خطا برود، از راه بهشت منحرف شده است، کسی که در دنیا سر به زیر، و در آخرت سربلند باشد، بهتر از کسی است که در دنیا سربلند و در آخرت سر به زیر باشد، و کسی که دنیا را برای آخرت برگزیند به دنیا نخواهد رسید، و آخرت را نیز از دست خواهد داد.
فرشتگان از منطق فرشتگان شگفت زده شدند، لقمان پس از این سخن، در خواب فرو رفت، خداوند نور حکمت را در دل او افکند، هنگامی که بیدار شد، زبان به حکمت گشود، و حضرت داوود علیه السلام را با حکمت های سرشار خود (در حل مشکلات) موعظه و یاری می کرد، حضرت داوود علیه السلام به او فرمود:
طُوبی لَکَ یا لُقمانُ! اُعطِیتَ الحِکمَةُ؛
خوشا به سعادتت ای لقمان که حکمت به تو عطا شده است.(960)

960) مجمع البیان، ج 8، ص 315 و 316؛ در مورد صبر و سکوت پر معنای لقمان، هنگام دیدار زره بافی داوود علیه السلام قبلا (در ذکر داستان های جالب زندگی داوود علیه السلام) داستان جالبی ذکر شد، به آن جا رجوع کنید.