ندادن امتیاز به دشمن

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

 یکی از اموری که انسان در جنگ با آن مواجه و گرفتار خواهد شد
این است که دشمن ناحق خواستار امتیاز می شود که هم امتیازی به دست آورد و هم بهانه ای برای عقب نشینی داشته باشد که رزمندگان اسلام و مدافعان حق در این گونه مواقع و در برابر این جور خواسته ها، ظاهراً دو راه بیشتر در پیش ندارند:
1 - از نظر شرع جنگیدن چه حکم دارد؟ واجب یا حرام است؟ اگر واجب است، باید جنگید و امتیاز و صلح به هیچ وجه معنی ندارد، اگر اشکال دارد چون اداکه جنگ به زیان اسلام و مسلمین است و در موقعیتی قرار دارد که اگر پا فشاری و اصرار بر جنگ نماید به گونه ای ضربه بخورد که دیگر اثری از وی نباشد، مانند موقعیت امام حسن مجتبی علیه السلام که چاره ای جز صلح شرافتمندانه نداشت، در این صورت پافشاری در جنگ نادرست است.
ولی باید به شکل و گونه ای جنگ را پایان داد که در عین خاتمه دادن به جنگ، حیثیت اسلام، و ابهت و آبروی امت اسلامی نرود و ضعیف، ناتوان و شکست خورده قلمداد نگردد و نکند با دادن امتیاز، دشمن را جری تر و به طمع اندازد.
البته تشخیص این گونه وضعیت و شرایط در نظام اسلامی در زمان معصومین علیهم السلام با آنها و در عصر غیبت با ولایت فقیه است، و در جاهائی که برای اسلامی کردن نظام، مشغول مبارزه هستند، این رسالت بسیار مهم و خطیر، به دوش عالمان با تقوا، متعهد، مسؤول، دلسوز، آشنا به مسائل سیاسی و آگاه از اوضاع جهان است، که پیدا است هر عالم و دانشمندی این صفات در وی نیست، و به فرموده امام علیه السلام: رب عالم قد قلته جهله و علمه معه لا ینفعه (207)
بسا دانشمندی که جهلش او را کشته در حالی که علمش به حالش مفعی و سودی نمی دهد.
2 - اگر چه مؤمن و معتقد به امدادهای غیبی هستیم ولی در عین حال، وضعیت و قدرت خویش و حال دشمن را در نظر بگیرد و رویش دقت و مطالعه کند که اگر توان ادامه جنگ شکست نمی خورد و صلاح هم در ادامه است باید بجنگند، و اگر ندارد، نه.
لذا هنگامی که امام علیه السلام در موقعیتی قرار می گیرد که نباید امتیاز داد، در برابر خواسته و تقاضای بی مورد و امتیازطلبی معاویه قاطعانه می ایستد و راضی نمی شود کوچکترین امتیازی به وی بدهد:
و اما طلبک الی الشام، فانی لم اکن لا عطیک الیوم ما منعتک امس (208)
اما اینکه خواسته ای شام را به تو واگذارم، من چیزی را که دیروز از تو منع کردم به تو نخواهم بخشید (و امتیاز نخواهم داد).
بی جهت نیست که حضرت تمام گرفتاری ها و مشکلات را به جان می پذیرد و حاضر نمی شود به معاویه امتیاز دهد، زیرا امتیاز مساوی با امضاء و صحه گذاشتن عملکردهای نادرست او است، و امتیاز سوژه درست جلوه دادن کارهای ناشایستش خواهد شد.

207) نهج البلاغه، حکم 104، فیض الاسلام، ص 1135
208) نهج البلاغه، نامه 17، فیض الاسلام، ص 863