جنگ با مسلمین

(زمان خواندن: 3 - 5 دقیقه)

 موضوعی که در جنگ گاهی دردسر ایجاد می کند و برای ساده اندیشان تزلزل به وجود می آورد و قدرت تصمیم گرفتن را از آنها سلب می نماید و حتی ممکن است در مقابل جنگ وادار به جبهه گیری و مخالفت کند، مسأله جنگ با مسلمان ها است.
چون وقتی هر دو طرف درگیر با شعارهای اسلامی وارد صحنه درگیری می شوند و هر دو جانب دم از اطاعت و پیروی قرآن می زنند و خویش را جان نثاران و پرچمداران اسلام می تراشند، اینجا است که برخی جمله اسلام ما را به ظاهر مکلف نموده را مطرح و سرلوحه عمل قرار می دهند و راه بی تفاوتی به اسلام یا میهن و جامعه، یا صلاح ندانستن شرکت و همکاری در جنگ را انتخاب، یا حتی ایستادگی و مخالفت با جنگیدن را بر می گزینند.
البته گاهی این مسأله - شعارهای اسلامی در دو طرف درگیر - برای برخی ساده اندیش ها یا خشکه مقدس ها یا تنبل ها بهانه خوبی جهت فرار و گریز از زیر بار مسوولیت و وسیله شانه خالی کردن از انجام مسوولیت، تلاش، قبول زحمت و تحمل رنج گردیده است.
که عامل اساسی در به وجود آمدن این گونه اندیشه و فکر ظاهراً دو چیز است:
1 - نبودن شناخت عمیق از دشمن و نداشتن بینش و بصیرت لازم نسبت به عملکرد و موضع گیریهای دشمن.
2 - نداشتن آگاهی و علم لازم حق و باطل زیرا هنگامی که چهره حق و باطل برایش روشن و آشکار بود، اعمال و کارهای دیگران را به آن مقایسه و تطبیق می کند، اگر در مسیر حق در حرکت بود و در این راه گام بر می داشت تایید و حمایت، و اگر راه باطل را می پیمود و از صراط مستقیم منحرف شده بود از آن دوری و با آن مبارزه می نمایند.
این درسی است که علی علیه السلام می آموزد: وقتی حارث به امام می گوید: آیا تصور می کنی و می پنداری که من اصحاب جمل را در ضلالت و گمراهی می دانم؟
امام بعد از آنکه به او خاطر نشان ساخت: توبه سخنان باطل آنها گوش فرا داده ای و توجهی به کلام حق نکرده ای، فرمود:
انک لم تعرف الحق فتعرف اهله و لم تعرف الباطل فتعرف من اتاه (215)
تو حق را نشناختی تا کسی که حق را اخذ نموده بشناسی و نیز باطل را هم نشناخته ای تا کسانی را که طرفداران آن هستند بشناسی.
آنچه از این جمله آموزنده امام به دست می اید این است که: لازم است معیار، ضابطه و میزان قضاوت، در جهت شناخت و ارزیابی حق و باطل، حق و باطل را قرار داد، نه اینکه حق و باطل را از طریق شخصیت ها شناخت، که در غیر این صورت دچار اشتباه و گرفتار تردید خواهد شد و به بیراهه خواهد رفت.
در جمله ای که نسبت داده می شود به حضرت عیسی علیه السلام آمده:
خذوا الحق من اهل الباطل و لا تاخذوا الباطل من اهل الحق، کونوا نقاد الکلام (216)
حق را بگیرید و بپذیرید اگر چه از اهل باطل، اما باطل را هرگز نگیرید و نپذیرید و لو از اهل حق خودتان صراف سخن و حق شناس باشید.
لذا روشن می گردد که در جنگ میان مسلمان ها بایست با کمال دقت و به دور از تعصب و گرایش منطقه ای، نژادی و... طرفین درگیر را حق عرضه نمود و پس از تطبیق باید موافقتش را تایید و حمایت، مخالفش را رد و رسوی ساخت، و بدین وسیله رسالت و مسوولیت خویش را انجام داد.
با توجه به این مطالب معلوم می شود که چرا وقتی که جنگ جمل که پرچمدارانش اصحاب و همسر پیامبر صلی الله علیه و آله بودند، آغاز گردید، امام علیه السلام در خطبه ای اشاره فرمود که در این جنگ کسانی پرچم داران لشکر من خواهند شد که دارای بینش درست و آگاهی به حق باشند:
و قد فتح باب الحرب بینکم و بین اهل القبله، و لا یحمل هذا العلم الا اهل البصر و البصر و العلم بمواقع الحق (217)
هم اکنون آتش نبرد بین شما و اهل قبله روشن گشته است. و این پرچم را جز افراد بینا، با استقامت، و آگاه به موارد حق به دوش نمی کشند.
یعنی در این جنگ و ستیز با مسلمان ها، کسی را یاری برافرازی و به دست گرفتن این بیرق و پرچم و قدم گذاردن در میدان رزم است، که دارای بینش، استقامت و شناخت از حق باشد.
بگذریم از انگیزه حرکت و قیام سران اصحاب جمل؛ چه باعث شد که عده ای اطراف انها را گرفتند و آنها را همراهی کردند و برای آنها با علی علیه السلام جنگیدند؟
گویا این عده به این جهت به راه غلط و اشتباه افتادند که فریب ظاهر مقدس مأبانه آنها را خوردند و حق و باطل را با معیار غیر خودش سنجیدند و به جای اینکه حرکت شان را با معیار حق و باطل بسنجند، سراغ همسر رسول خدا بودن، و سابقه صحابه داشتن رفتند، و از این قبیل....
لذا امیرالمؤمنین علیه السلام در مقام جنگ با این دسته از مسلمان ها، فریاد می کشد:
الا و قد قطعتم قید الاسلام، و عطلتم حدوده، و امتم احکامه، الا و قد امرنی الله بقتال اهل البغی و النکث و الفساد فی الارض: فاما النا کثون فقد قاتلت، و اما القاسطون فقد جاهدت، و اما المارقه فقد دوخت (218)
به هوش باشید! شما قید و بند اسلام را قطع، حدود آن را معطل و احکام آن را به دست نابودی سپرده اید؛ بدانید! خداوند مرا به نبرد با سرکشان، پیمان شکنان و کسانی که فساد را بر روی زمین به راه می اندازد فرمان داده است.
اما ناکثین (پیمان شکنان) من با آنها نبرد کردم، اما قاسطین (متجاوزان) با آنها جهاد نمودم و اما مارقین (خارج شوندگان از دین) آنان را بر خاک مذلت نشاندم.

215) نهج البلاغه، حکم 254، فیض الاسلام، ص 1213.
216) -...
217) نهج البلاغه، خطبه 172، فیض الاسلام، ص 559
218) نهج البلاغه، خطبه 234، فیض الاسلام، ص 180