مادر مؤمنان و فتنه جمل!

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

جایگاه خطیر
وابستگی به مقامات عالی‏رتبه از رانت‏ ها و امتیازهایی است که خواسته یا ناخواسته نصیب بعضی افراد می‏گردد. همسر رهبر، دختر رئیس ‏جمهور، عروس حاکم و ... عنوانی است که چه بسیار افرادی را حتی بدون داشتن شایستگی لازم، بر صدر نشانده است.
اول شخص مدینه علاوه بر داشتن مقام و منصب ظاهری حکومت، پیامبر خدا هم هست و همه مسلمانان به ایشان عشق می‏ورزند و نه تنها ایشان، بلکه خاک پای بستگانش را نیز توتیای چشم خویش می‏کنند. افراد خانواده و نزدیکان این رهبر عظیم ‏الشأن در چشم دیگران حشمت و جلال دارند و الگو و اسوه‏ اند؛ علاوه بر آن همسران رسول خدا به مقام «مادر مؤمنان» هم مشرّف گشته ‏اند(1) و مردان مسلمان باید حرمت مادری را پاس بدارند و چشم ‏انتظار مهر و عطوفت مادری آنان باشند.
مقام متعالی، تکلیف متقابل
در مکتب انسان‏ ساز اسلام، احراز هر مقام و موقعیتی با تحمل بار سنگین مسئولیت متناسب با آن همراه است. اگر مقام همسری رسول خدا و مادریِ مؤمنان در جامعه حرمت دارد، صاحب این مقام در نزد خدا نیز مسئولیت بیشتر دارد. برخی از همسران پیامبر متوجه این نکته باریک و دقیق نبوده و فقط انتظار حرمت و استفاده از موقعیت را داشتند. آنها نزد خود می‏گفتند ما باید از همسران قیصر و کسرا هم محترم‏تر و بهره‏مندتر باشیم چه اینکه قیصر و کسرا فقط دارای مقام دنیایی‏ اند و همسر ما علاوه بر مقام حکومت، محبوب‏ترین بنده خدا و بلندمرتبه ‏ترین مخلوق اوست و ما مونس و همنشین چنین مقامی هستیم.
در اوضاع نابسامان اقتصادی مدینه، زندگی مادران مؤمنان نیز به سختی می‏گذشت و همه در انتظار گشایش بودند که غنایمی نسبتا فراوان از جنگ‏ها به دست آمد. زنان پیامبر در پوست خود نمی‏گنجیدند و خیال می‏کردند رسول خدا (ص) با سهمی از این غنایم، برای آنان امکانات رفاه و آسایش فراهم خواهد کرد و آنان به تناسب مقام معنوی، از مظاهر مادی هم بهره‏مند می‏شوند. بعضی از آنان کنیز طلب کردند و بعضی لباس حریر گران ‏قیمت و دیگری، اثاثیه منزل؛ ولی با تقسیم غنایم از جانب رسول خدا، امیدها رنگ باخت و اعتراض ‏ها نمود یافت.
رسول خدا(ص) از اعتراض همسران دلگیر گشت و از آنان کناره گرفت و در نهایت، خداوند همسران پیامبرش را بین انتخاب مقام همسری رسول خدا(ص) و تکلیف متقابل یا بهره‏مندی از نعمت‏های دنیا و جدا شدن از پیامبر مخیّر کرد(2) و تکلیف متقابل را بدین مضمون تفسیر کرد:
«ای زنان پیامبر که از حرمت همسری رسول خدا بهره‏مندید، اگر قدر این جایگاه ارزشمند را بدانید و به لوازم آن پای‏بند باشید و حرمتش را حفظ کنید، خداوند اجر و پاداش دوچندان به شما خواهد داد و اگر با رفتار زشت و ناپسند خود این جایگاه را خدشه‏دار کنید، عذابی دوچندان در انتظار شماست. ای
همسران رسول خدا، اهمیت جایگاه خود را بشناسید و هنگام سخن گفتن به ناز و کرشمه سخن مگویید که افراد مریض در شما طمع کنند و خانه‏نشینی اختیار کنید (و از سردمداری جریانات اجتماعی و سیاسی بپرهیزید) و به رسم جاهلان در انظار ظاهر نشوید که ظاهر و آرایش و لباس و راه رفتن شما مانند برجی همه نگاه ها را به خود جلب کند. اوامر خدا را اطاعت کنید و طهارت خاندان نبوت را حفظ نمایید. آیات خدا که در خانه‏ هایتان بر قلب رسول خدا نازل می‏شود، متذکر گردید و به حکمت، آراسته شوید و زینت رسول خدا باشید.»(3)
رهنمود به خانواده مسئولان
گرچه مخاطب صریح این آیات، همسران رسول خدایند، ولی دستورالعمل ارائه شده در آن اختصاص به آنها نداشته بلکه ارائه خط‏ مشی به وابستگان حاکمان کشور اسلامی است و احکام مطرح شده در این آیات همه وابستگان مسئولان مملکت را شامل است. وقتی مقامی در کشور حرمت دارد، وابستگان به آن مقام نیز به طور طبیعی در حاشیه آن مقام قرار می‏گیرند و از آن حرمت بهره‏مند می‏شوند، از این‏رو باید این تکلیف متقابل را در نظر داشته باشند و بدانند که رفتار نیکوی آنان به حرمت آن مقام در جامعه می‏افزاید و منش زشت نیز حرمتش را خدشه ‏دار می‏کند.
نقشه شوم نفاق
بی‏ایمانان ظاهرالصلاح و مخالفان آن مقام محترم نیز در مقام سوء استفاده از افراد وابسته به اویند تا آنان را سپر کنند و پشت سرشان موضع بگیرند و در پناه حرمت آنان اهداف شوم خود را پیاده کنند.
منافقان زمان پیامبر(ص) نیز به دنبال ضربه زدن به حیثیت ایشان، در طرح‏های ذهنی خود نقشه ازدواج با همسران ایشان و سوء استفاده از عنوان همسرانش را به عنوان انتقام جویی و توهین و سوء استفاده در سر می‏ پروراندند.
خداوند با اعلام «مقام مادری» برای همسران رسول خدا(ص)، حرمت مادری نسبت به همه مردان را برای آنان ثابت کرد و در آیه 53 همان سوره احزاب به صراحت، ازدواج با همسران رسولش را ممنوع ساخت و با این حکم، منافقان را تا حدی از رسیدن به آمال شیطانی خود محروم کرد.
اما پنهان شدن پشت سر همسر پیامبر و سپردن پرچم مخالفت به دست «مادر مؤمنان» و سپر ساختن وی و سوء استفاده از حرمت و مقام او همچنان محتمل بود
همچنان که امروز هم این خطر، وابستگان مسئولان بلندمرتبه را تهدید می‏کند.(4) حکم «خانه ‏نشینی»(5) و دوری جستن از «سردمداری جریان‏های اجتماعی» به همسران رسول خدا برای ناکام گذاردن این نقشه شوم بود.
سرپیچی از وصیت و هشدار
پیامبر(ص) در بین همسران پیامبر(ص)، عایشه بیش از دیگران به مسائل سیاسی اجتماعی علاقه نشان می‏داد. او از قریحه، هوش و ذکاوت خوبی برخوردار بود و پدرش نیز بعد از پیامبر(ص) خلیفه شد و موقعیت اجتماعی عایشه را حفظ کرد و میدان فعالیت او را وسعت بخشید. خلیفه دوم نیز در دوران طولانی حکومت خود، مقام و موقعیت عایشه را حفظ کرد و در این مدت او تنها بانویی بود که فتوا می‏داد و پشتیبانی او از حکومت و حکومت از او متقابل بود.(6) در دوران خلافت عثمان، ابتدا عایشه از پشتیبانان خلیفه و رابطه آن دو صمیمی بود ولی در نیمه دوم، این صفا و صمیمیت طرفینی، جای خود را به کشمکش و دشمنی داد به طوری که عایشه پرچم علنی مخالفت برافراشت و بالاخره همان گونه که منابع اهل سنت نیز نوشته ‏اند حکم قتل عثمان را صادر کرد.(7)
با کشته شدن عثمان، گمان عایشه بر آن بود که طلحة بن ‏عبیداللّه‏ پسر عموی وی عهده‏دار خلافت می‏شود و حکومت دوباره به تیره «تَیم» باز می‏گردد بخصوص که در دوران محاصره عثمان، امامت جماعت به عهده طلحه بود.(8) عایشه هنگام کشته شدن عثمان در مکه بود و در خواب خوش خویش، خلافت طلحه را می‏دید. از این‏رو به سرعت رهسپار مدینه شد ولی بین راه مطلع گشت مردم بعد از عثمان با امام علی بن ‏ابی‏طالب(ع) بیعت کرده‏اند. شنیدن این خبر به مثابه فرود آمدن پتک هولناکی بر سر او بود که او را در درون خرد کرد و به مکه بازگرداند و او را وا داشت عثمان را مظلوم خوانده و مردم را به خونخواهی خلیفه مظلوم دعوت کند.(9)
پیامبر که بیش از هر کس از روحیات عایشه خبر داشت و به وحی نیز مسدّد بود، آینده عایشه را پیش‏بینی کرده و بارها او را از این عاقبت وخیم هشدار داد. ام‏المؤمنین، ام‏سلمه، همسر دیگر پیامبر(ص) به عایشه گفت:
آیا به یاد داری که روزی پیامبر در منزل تو بود و من ظرفی از طعام خدمت ایشان می‏آوردم. در این اثنا شنیدم که فرمود: «به خدا قسم، روزها و شب‏ها نمی‏گذرد مگر اینکه سگ‏های حَوْأب در عراق بر یکی از زنان من بانگ می‏زنند در حالی که او در گروه تجاوزگری است.» من با شنیدن این سخن رسول خدا لرزیدم و ظرف غذا از دستم سقوط کرد. رسول خدا متوجه من شد و فرمود: تو را چه شد؟ عرض کردم: «چگونه با شنیدن این خبر وحشتناک از خود بیخود نشوم در حالی که مطمئن نیستم که آن زن شوم نباشم؟» ولی تو خندیدی و رسول خدا متوجه تو شد و فرمود: ای حمیرا، چرا می‏خندی، گمانم تو آن زن باشی!(10)
حضرت بارها او را از این سردمداری نهی کرد و هشدار داد ولی متأسفانه هشدارها نتیجه نداد و منافقان بعد از رسول خدا(ص) از حرمت همسر پیامبر(ص) سوء استفاده کردند و او را به سردمداری غائله جمل وا داشتند.
جمل شوم
مظلوم شمردن عثمان از جانب «ام ‏المؤمنین عایشه» بهانه خوبی برای منافقان و بهانه‏ جویان شد تا از بیعت سرپیچی کنند یا به دنبال بیعت‏ شکنی باشند و به عنوان خونخواهی خلیفه مظلوم، حول محور عایشه اجتماع کنند. کسانی که از امیرالمؤمنین علی(ع) کینه‏ ها داشتند و دنبال فرصت می‏گشتند، شرایط را مناسب دیدند و عَلَم مخالفت برافراشتند. هیچ کدام از این قوم بر مخالفت و رفتار بیعت‏ شکنانه خود منطق و برهان قابل ارائه ‏ای نداشتند و تنها توجیه ‏گر آنان حمایت از ام‏المؤمنین عایشه و همسر رسول خدا(ص) بود. عایشه چنان تحریک شده بود که با وجود روشنگری‏ های دیگر همسر پیامبر ـ ام ‏المؤمنین ام‏سلمه ـ که خیلی دقیق و بجا خیرخواهانه مطرح گشت و بعضی دیگر از خیرخواهان، از ادامه مخالفت دست نکشید و بالاخره سوار بر شتری عسکرنام در رأس سپاهی به سوی بصره روانه گشت تا به یاری حزب اموی نقشه خود را پیاده کند.
اقدامات مسالمت‏ آمیز امام به نتیجه نرسید و بالاخره در دهم جمادی ‏الاولی سال سی و ششم هجری، اولین جنگ شورشیان با خلیفه اسلام در گرفت.
عایشه که به دستور قرآن و پیامبر(ص) از سردمداری جریان‏ های سیاسی اجتماعی منع شده بود، از مکه و مدینه خارج شد و تا بصره در رأس سپاهی عظیم ره سپرد و در این مدت طولانی رتق و فتق امور مهم سپاه و حل و فصل اختلافات داخلی به فرمان او بود. در روز جنگ هم زره پوشید و هودج خود را مانند زره ‏پوش در داخل صفحات آهن محفوظ کرد و بر شتر استوار نمود و پرچم ساخت و مدافعان جمل از جانب او و دیگر رهبران سپاه به بهشت بشارت یافتند و با شنیدن این بشارت‏ها به دفاع جانانه از جمل و جمل‏نشین پرداختند.(11)
حفظ حرمت همسری پیامبر(ص)
مشاهده دفاع جانانه محافظان جمل، امام(ع) را وا داشت تا دستور پی کردن جمل را صادر کند و محمد بن‏ ابی‏ بکر ـ برادر عایشه ـ مأمور شد به محض سرنگون شدن جمل خواهرش را از مهلکه نجات دهد و از انظار نامحرمان پوشانده به محل امنی منتقل کند.
با یورش جانانه یاران امام(ع) به مدافعان شتر، آنها در هم شکستند و جمل پی شد و سرنگون گردید. امام(ع) با بزرگواری فوق‏ العاده بقیه سپاهیان جمل را امان داد و در مورد عایشه اعلام کرد:
همان حرمت قبل را دارد و حساب او رابه خدا واگذاردم که از هر کس خواهد در گذرد و هر که را خواهد عذاب نماید.(12)
متأسفانه عایشه بعد از شکست همچنان بر مخالفت خود پابرجا ماند و در گفتگویی با عمار و ابن‏ عباس، آنان را توبیخ کرد و در پیروی بی‏قید و شرط از امیرالمؤمنین(ع) بر خطا شمرد(13) ولی با این وجود امام(ع) از او در گذشت و حرمت او را حفظ کرد.
بودن عایشه در بصره سبب ناامنی و انعقاد نطفه‏های فتنه بود و امام(ع) تصمیم گرفت او را به مدینه بازگرداند. محمد بن‏ابی‏بکر و عمار تصمیم امام(ع) را به اطلاع عایشه رساندند ولی او ـ شاید برای انجام نقشه‏هایی دیگر ـ بر ماندن در بصره اصرار داشت ولی حضرت او را علی‏رغم میلش به مدینه بازگرداند. با توجه به اوضاع نابسامان عراق و اقدامات مخالفان، چهل نفر از زنان تیره عبدالقیس که وابستگان عایشه بودند، موظف شدند لباس رزم مردانه بپوشند و عایشه را به مدینه برسانند.(14) عایشه که از هویت همراهان مطلع نبود و آنان را مرد می‏پنداشت، این اقدام امام(ع) را توهین به خود قلمداد کرد و همراهان او در مدینه با نشان دادن هویت خود، به او فهماندند که امام(ع) در حفظ حرمت او به عنوان همسر رسول خدا(ص) هیچ گونه کوتاهی نکرده است و بدین گونه غائله شوم جمل که به دست مادر غائله‏ آفرین تدارک دیده شده بود، خاتمه یافت.
پیشینه جمل در بنی‏اسرائیل
مصاحبت، همراهی و انتساب به یک شخصیت متعالی به خودی خود سبب نجات و تعالی نیست بلکه نعمت، امکان و موقعیت مناسبی است که می‏توان از آن بهره صحیح گرفت و طریق تکامل را پیمود. افرادی گمان دارند که صرف این انتساب‏ها کافی است و گناه این افراد بخشوده می‏باشد.
خداوند در قرآن به صراحت، غلط بودن این پندار را اعلام کرده و تصریح می‏کند که نه انتساب به ولی خدا به تنهایی سبب نجات است و نه انتساب به یک طاغوت سبب هلاکت و رانده شدن از درگاه خدا. پسر نوح(ع) و همسر آن حضرت با همسر لوط(ع) نمونه وابستگان اولیای خدایند که این انتساب برای آنان سودی نبخشید همچنان که همسری فرعون به آسیه ضرر نرساند و در قصر فرعون با خدا ارتباط برقرار کرد و به درجه الگو بودن رسید.
صفورا، همسر حضرت موسی(ع) از زنانی است که دورانی را با پیامبر خدا به سر آورد، به او ایمان داشت و حیا و عفت را رعایت کرد ولی متأسفانه بعد از همسرش، از خانه خارج شد و به تحریک منافقان سردمداری غائله ‏ای علیه وصی پیامبر را عهده ‏دار شد.
خداوند در قرآن مجید در بیان سرگذشت درس‏آموز حضرت موسی(ع)، به اشارت از این بانو تمجید کرده و خصال نیکوی او را ذکر کرده است. خودداری صفورا و خواهرش صفرا از مخالطه و داشتن روابط نزدیک و صمیمی با مردان، اولین مورد است. پدر این دو دختر جوان ـ شعیب پیامبر ـ پیرمرد و ناتوان است و جز این دو دختر کسی را ندارد و آن دو باید گوسفندان را به چرا ببرند و چوپانی کنند ولی این دو دختر چوپان از چوپان‏ های مرد جدایی می‏گیرند و هنگام آب دادن به گوسفندان از آبشخور عمومی، با سختی جلوی گوسفندان‏شان را می‏گیرند تا چوپان‏ های مرد،گوسفندان خود را آب داده و دور شوند و آنگاه آنان در امنیت، به آب دادن گوسفندان‏شان بپردازند. چوپان‏های مرد هم از حمیّت کافی برخوردار نیستند که جانب این دخترهای ضعیف و مظلوم را نگه دارند و گوسفندان آنها را با حفظ حیا و حرمت آب دهند و روانه سازند.
مورد دیگر، راه رفتن او هنگام آمدن برای دعوت موسی است. او باحیا و عفت و بدون ناز و کرشمه و خودآرایی راه می‏رود و از راه رفتن او عفت و حیا کاملاً هویداست.
و پیشنهاد او به پدر علاوه بر لطافت در ابراز علاقه به موسی(ع)، نشان‏دهنده بینش صحیح او در انتخاب همسر است. دختر جوانی چون او به طور طبیعی خواستار ازدواج با جوانی شایسته است و او در آن جامعه که داشتن گلّه و مزرعه نشان ثروتمندی است و انتساب به رئیس قبیله ارزش محسوب می‏شود، جوانی بی‏نام و نشان را دیده که از بی‏کسی، فقر و گرسنگی به ستوه آمده ولی صفات ایمان، امانت، عفت و توانمندی در او نمود بارز دارد و صفورا طالب چنین کسی است اگر چه بی‏نام و نشان، فقیر و درمانده باشد.
در ضمن او به صراحت علاقه ‏مندی خود را به همسری و ازدواج او اعلام نمی‏کند، بلکه با پیشنهاد اجیر کردن وی و شمردن صفات ارزشمند او، علاقه ‏مندی خودش را اظهار می‏دارد.
در دوران زندگی و در سفر و حضر با همه سختی‏ها همراه موسی(ع) است و در طول دوران حضرت موسی از او اقدامی ناخوشایند نقل نشده است ولی متأسفانه این بانو بعد از وفات همسرش موسای پیامبر، خانه ‏نشینی و حفظ حرمت همسرش را رها کرد و به تحریک منافقان، سردمداری غائله‏ ای دردآور علیه خلیفه موسی(ع) را عهده‏دار شد.
هارون، خلیفه و وزیر موسی علیهماالسلام، قبل از خودش وفات کرد و به امر خداوند، یوشع بن‏نون به عنوان جانشین موسی(ع) معرفی شد ولی پذیرفتن یوشع بر منافقان سنگین آمد و مخالفت‏ ها از هر طرف آغاز شد. بعد از وفات حضرت موسی علیه‏السلام، مخالفان به اقدام علنی برخاستند و صفورا را سپر بلای خود کردند. صفورا به تحریک منافقان بی‏ایمان به موسی(ع) و خدای موسی(ع)، به عنوان طرفداری از همسر موسی در اطراف او گرد آمدند و با یوشع درگیر شدند. در ساعات اول جنگ به نفع صفورا و یارانش بود ولی استقامت یاران یوشع ورق را برگرداند. سران نفاق کشته شدند و صفورا اسیر شد. یوشع به حرمت موسی(ع) او را احترام کرد و حساب او را به خدای موسی و موسی سپرد.
رسول خدا(ص) در دوران عمرش بارها به امتش هشدار داد که راه بنی ‏اسرائیل را نروند ولی متأسفانه این هشدارها سودمند نیفتاد و امت رسول خدا همان اقدامات را تکرار کردند از جمله عایشه که راه همسر حضرت موسی را رفت و سردمدار غائله ‏ای شوم علیه وصی و خلیفه پیامبر(ص) شد.
بدان امید که از این حوادث عبرت‏زا درس بگیریم و از لغزش‏گاه ها دوری نماییم و در پیمودن صراط مستقیم ثابت‏قدم باشیم.
___________________________
1 ـ احزاب، آیه6.
2 ـ همان، آیه 28.
3 ـ مضمون آیات 30 تا 34 احزاب.
4 ـ سخن در این مقال با وابستگانی است که خودشان به شخصه توان علمی و صلاحیت رهبری و جلوداری در حرکت‏های اجتماعی را ندارند و فقط به اعتبار انتساب با مقامات عالی‏رتبه، مورد توجه سوء استفاده‏کنندگان قرار گرفته و بلندگو و عامل اجرایی آنان می‏شوند و با جلو افتادن در غائله‏های اجتماعی هم خود را هلاک ساخته و به قهر ابدی خداوند گرفتار می‏کنند و هم به حرمت مقامی که منتسب به او هستند، ضربه جبران‏ناپذیر وارد می‏کنند.
5 ـ وَ قَرْنَ فی بُیُوتِکُنَّ: در خانه‏های خود مستقر شوید. (آیه 33 احزاب)
6 ـ طبقات، ابن‏سعد، ج8، ص375.
7 ـ تاریخ طبری، ج4، ص477.
8 ـ همان، ج5، ص117.
9 ـ شرح نهج‏البلاغه، ابن‏ابی‏الحدید، ج2، ص76، چاپ مصر؛ انساب‏الاشراف، بلاذری، ج5، ص91.
10 ـ بحار، ج32، ص150 به نقل از احتجاج.
11 ـ انساب الاشراف، بلاذری، ج2، ص239؛ بحارالانوار، ج32، ص173 ـ 172 و 179.
12 ـ بحار، ج32، ص223.
13 ـ همان، ص266 و 270.
14 ـ همان، ص275.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page